گنجور

شمارهٔ ۱۰۳

دوا خواهم ز تو ادراکم اینست
هلاک آن لبم تریاکم اینست
یکی بند قبا بگشا ای گل
دوای سینه ی صد چاکم اینست
ترا در بر کشم یا کشته گردم
تمنای دل بیباکم اینست
بروز آرم شبی با چون تو ماهی
مراد از انجم و افلاکم اینست
همه حرف تو روید بر زبانم
چه گویم چون در آب و خاکم اینست
بسوزان جان من هر جا که باشی
بگو من آتشم خاشاکم اینست
اگر زهرم چشانی ای دل افروز
مراد از لعل تو تریاکم اینست
گهی سوزد دلت بهر فغانی
نشان آه آتشناکم اینست

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دوا خواهم ز تو ادراکم اینست
هلاک آن لبم تریاکم اینست
هوش مصنوعی: می‌خواهم از تو درمانی بگیرم، زیرا فهم من این است که آن لب تو برای من چون تریاکی است که هلاکت به بار می‌آورد.
یکی بند قبا بگشا ای گل
دوای سینه ی صد چاکم اینست
هوش مصنوعی: ای گل، یکی از دکمه‌های قبا را باز کن، چون این عمل درمان دردهای زیادی است که به سینه‌ام آمده است.
ترا در بر کشم یا کشته گردم
تمنای دل بیباکم اینست
هوش مصنوعی: من تو را در آغوش می‌کشم یا اینکه جانم را فدای تو می‌کنم، چون آرزوی دل شجاع من همین است.
بروز آرم شبی با چون تو ماهی
مراد از انجم و افلاکم اینست
هوش مصنوعی: یک شب مانند تو برای من ظهور می‌کند، ای ماهی که هدف من از ستاره‌ها و آسمان‌ها همین است.
همه حرف تو روید بر زبانم
چه گویم چون در آب و خاکم اینست
هوش مصنوعی: تمام سخنان تو بر زبانم جاری است، اما چه بگویم وقتی که من در دل این آب و خاک زندگی می‌کنم.
بسوزان جان من هر جا که باشی
بگو من آتشم خاشاکم اینست
هوش مصنوعی: هر کجا که باشی، جان من را به آتش بکش، چون من مانند خاشاکی هستم که به سادگی می‌سوزد.
اگر زهرم چشانی ای دل افروز
مراد از لعل تو تریاکم اینست
هوش مصنوعی: اگر تو کمی از من را بچشی، ای عشق روشن کننده دل‌ها، مراد و هدفم از لعل تو همانند تریاک است.
گهی سوزد دلت بهر فغانی
نشان آه آتشناکم اینست
هوش مصنوعی: گاهی دل تو به خاطر فریادها می‌سوزد که نشان از درد و آتش درونت است.