شمارهٔ ۲۲ - در مدح و منقبت مولای متقیان علی بن ابیطالب علیه السلام
قسم بخالق بیچون و صدر بدر انام
که بعد سید کونین حیدرست امام
امام اوست بحکم خدا و قول رسول
که مستحق امامت بود بنص کلام
امام اوست که چون پای در رکاب آورد
روان بطی لسان هفت سبع کرد تمام
امام اوست که قایم بود بحجت خویش
چراغ عاریت از دیگری نگیرد وام
امام اوست که بخشید سر بروز مصاف
بدان امید که بیگانه را برآید کام
امام اوست که قرص خور از اشارت او
به جای فرض پسین بازگشت از ره شام
امام اوست که انگشتری بسائل داد
نهاد مهر رضا بر لب و نخورد طعام
امام اوست که داند رموز منطق طیر
نه آنکه رهزن مردم شود بدانه و دام
امام اوست که دست بریده کرد درست
نه آنکه دوخت بصد حیله وصله بر اندام
امام اوست که خلق جهان غلام ویند
نه آنکه از هوس افتد به زیر بار غلام
توایکه اهل حسد را امام می دانی
گشای چشم بصیرت اگر نیی سرسام
کدام ازان دو سه در حل مشکلات یکی
بعلم و فضل و هنر داد خصم را الزام
کدام ازان دو سه بیگانه در طریق صواب
نهاده اند بانصاف آشنایی گام
کدام ازان دو سه یکروز در مصاف و نبرد
بقصد دشمن دین برفروخت برق حسام
من آن امام نخواهم که بهر باغ فدک
کند ز ظلم بفرزند مصطفی ابرام
من آن امیر نخواهم که آتش افروزد
بر آستانه ی کهف انام و صدر کرام
من آن امام نخواهم که در خلا و ملا
برند تا بابد مردمش بلعنت نام
بگرد خوان مروت چگونه ره یابد
کسی کش آرزوی نفس کرده گرده و خام
قبول عایشه بگذار و بیعت اجماع
چه اعتبار بقول زن و تعصب عام
خسی اگر بگزینند ناکسان از جهل
مطیع او نتوان شد باعتقاد عوام
گل مراد کجا بشکفد ز غنچه ی دل
ترا که بوی محبت نمی رسد بمشام
میانه ی حق و باطل چگونه فرق کند
مقلدی که نداند حلال را ز حرام
چه خیزد از دوسه نا اهل در علف زاری
یکی گسسته مهار و یکی فگنده لجام
اسیر جاه طبیعت کجا خبر دارد
که مبطلات کدامست و واجبات کدام
بمهر شاه که اوقات ازان شریفترست
که ذکر خارجی و ناصبی کنیم مدام
وگرنه توده ی اخگر شود دمی صد بار
ز برق تیغ زبانم سپهر آینه فام
در آن زمان که خلافت به دست ایشان بود
مدار کار شریعت نداشت هیچ نظام
دو روزه مهلت ایام این سیه بختان
ز اقتضای قضا بود و گردش ایام
هزار شکر که این اعتبار بی بنیاد
چو عمر کوته دون همتان نداشت دوام
زند معاویه در آتش جهنم سر
چو ذوالفقار علی سر برآورد ز نیام
بمبدعی که مسمی باسم الله است
بنور معرفت ذوالجلال والاکرام
بگوهر صدف کاینات یعنی دل
بانبیای کرام و به اولیای عظام
که در حریم دلم داشت بامداد ازل
فروغ روشنی مهر اهل بیت مقام
فغانی از ازل آورد مهر حیدر و آل
بخود نساخته از بهر التفات عوام
سفینه ی دلم از مدح شاه پر گهرست
گواه حال بدین علم عالم علام
بطوف کعبه ی اسلام تا چو اهل صفا
کبوتران حریم حرم کنند مقام
شکسته باد دل خارجی چو طره دال
خمیده باد قد ناصبی چو حلقه ی لام
شمارهٔ ۲۱ - در منقبت امام علی بن موسی الرضا علیه التحیة والثناء: ای شعله ی چراغ در خانه ات هلالشمارهٔ ۲۳ - در مدح حضرت علی بن موسی الرضا علیه التحیة والثناء: ای تا به قیامت علم فتح تو قایم
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
قسم بخالق بیچون و صدر بدر انام
که بعد سید کونین حیدرست امام
هوش مصنوعی: به خداوند بینقص و نور تابان جهانیان قسم که بعد از بهترین موجودات، امام حیدر (علی) موجود است.
امام اوست بحکم خدا و قول رسول
که مستحق امامت بود بنص کلام
هوش مصنوعی: امام به فرمان خدا و بر اساس گفته پیامبر انتخاب شده است و او به موجب نص صریح کلام مستحق مقام امامت است.
امام اوست که چون پای در رکاب آورد
روان بطی لسان هفت سبع کرد تمام
هوش مصنوعی: امام کسی است که وقتی بر پشت مرکب مینشیند، مانند هفت درنده قوی و شجاع عمل میکند و قدرت و توانایی فوقالعادهای دارد.
امام اوست که قایم بود بحجت خویش
چراغ عاریت از دیگری نگیرد وام
هوش مصنوعی: امام کسی است که همیشه با دلیل و حجت خود حاضر است و هرگز از کسی نوری قرض نمیگیرد.
امام اوست که بخشید سر بروز مصاف
بدان امید که بیگانه را برآید کام
هوش مصنوعی: امام کسی است که در میدان نبرد، جان خود را فدای هدفی بزرگ میکند به این امید که کسانی که از او دورند، از پیروزی و کامیابی بهرهمند شوند.
امام اوست که قرص خور از اشارت او
به جای فرض پسین بازگشت از ره شام
هوش مصنوعی: امام کسی است که به واسطه دلالت و اشارهاش، خورشید به افق بازمیگردد و نمازهای واجب بعدازظهر را به جا میآورد، حتی زمانی که در راه شام بوده است.
امام اوست که انگشتری بسائل داد
نهاد مهر رضا بر لب و نخورد طعام
هوش مصنوعی: امام به درخواستها و نیازهای مردم پاسخ میداد و نشان محبتش، انگشتری به کسی که نیاز داشت، عطا کرد. او همچنین، نشان مهربانیاش را با لبخندی به دیگران نشان داد و حتی در زمان پذیرایی از غذا، از آن بهرهای نبرد.
امام اوست که داند رموز منطق طیر
نه آنکه رهزن مردم شود بدانه و دام
هوش مصنوعی: امام کسی است که اسرار و نکات ظریف زبان پرندگان را میشناسد، نه کسی که به شیوهای نادرست و فریبنده به مردم آسیب برساند.
امام اوست که دست بریده کرد درست
نه آنکه دوخت بصد حیله وصله بر اندام
هوش مصنوعی: امام کسی است که نقصها را به درستی برطرف میکند، نه اینکه با روشهای فریبنده و موقتی به ظاهر آنها را پنهان کند.
امام اوست که خلق جهان غلام ویند
نه آنکه از هوس افتد به زیر بار غلام
هوش مصنوعی: این ابیات بیانگر این موضوع است که امام، شخصیت بزرگی است که تمامی مخلوقات جهان به نوعی در خدمت او هستند و نمیتوان آن را با هوسها و خواهشهای شخصی در زیر بار گرفت. در واقع، مقام و ویژگیهای امام به قدری رفیع است که از هر وابستگی یا محدودیتی فراتر است. او رهبر و راهنمایی است که دیگران به او احترام میگذارند و تحت فرمان او هستند.
توایکه اهل حسد را امام می دانی
گشای چشم بصیرت اگر نیی سرسام
هوش مصنوعی: اگر فکر میکنی که حسد ورزیدن دلیل بزرگی و رهبری است، بهتر است چشمانت را باز کنی، وگرنه دیوانهوار به دام خواهی افتاد.
کدام ازان دو سه در حل مشکلات یکی
بعلم و فضل و هنر داد خصم را الزام
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر به این نکته اشاره میکند که در مواجهه با چالشها و مشکلات، چه کسی از میان علم، فضیلت و هنر میتواند به دیگران برتری و تسلط بدهد. به عبارتی، آیا این تواناییها میتوانند در حل مسائل و دشواریها نقشی مؤثر ایفا کنند یا خیر.
کدام ازان دو سه بیگانه در طریق صواب
نهاده اند بانصاف آشنایی گام
هوش مصنوعی: چه کسی از این بیگانگان در مسیر درست و با انصاف به دوستی و آشنایی گام نهاده است؟
کدام ازان دو سه یکروز در مصاف و نبرد
بقصد دشمن دین برفروخت برق حسام
هوش مصنوعی: کدام یک از آن دو یا سه نفر در یک روز، در نبرد با هدف دشمن دین، با تیغ خود شعلهای را به پا کرد؟
من آن امام نخواهم که بهر باغ فدک
کند ز ظلم بفرزند مصطفی ابرام
هوش مصنوعی: من آن رهبری را نمیخواهم که برای به دست آوردن باغ فدک، ظلم کند و بر فرزندان پیامبر (ص) فشار بیاورد.
من آن امیر نخواهم که آتش افروزد
بر آستانه ی کهف انام و صدر کرام
هوش مصنوعی: من امیری نمیخواهم که آتش را بر درب غار مردمان برافروزد و بر سر بزرگان سایه بیفکند.
من آن امام نخواهم که در خلا و ملا
برند تا بابد مردمش بلعنت نام
هوش مصنوعی: من نمیخواهم رهبری را که در میان مردم فقط به ظاهر و مقام خود اهمیت دهد و در حقیقت مردم را به نفرت و بدبینی برساند.
بگرد خوان مروت چگونه ره یابد
کسی کش آرزوی نفس کرده گرده و خام
هوش مصنوعی: در اینجا به موضوع مهمی پرداخته شده است: کسی که در جستوجوی محبت و مهربانی دیگران است، چگونه میتواند به این هدف دست یابد. اگر کسی تنها به دنبال خواستههای نفس خود باشد و به خودخواهی اهمیت دهد، نمیتواند به دوستی و مروت رسد. برای دستیابی به محبت، باید از خودخواهی و خواستههای ego مرکزیت را کنار گذاشت.
قبول عایشه بگذار و بیعت اجماع
چه اعتبار بقول زن و تعصب عام
هوش مصنوعی: عایشه را بپذیر و به توافق عمومی اهمیت بده، چرا که حرف یک زن و تعصب عام ارزش چندانی ندارد.
خسی اگر بگزینند ناکسان از جهل
مطیع او نتوان شد باعتقاد عوام
هوش مصنوعی: اگر در میان افراد نادان، آدم بیارزشی را انتخاب کنند، هیچکس به دلیل نادانی نمیتواند به او فرمانبردار باشد، حتی اگر مردم به او اعتقاد داشته باشند.
گل مراد کجا بشکفد ز غنچه ی دل
ترا که بوی محبت نمی رسد بمشام
هوش مصنوعی: محبوب تو کجا میتواند شکوفا شود، وقتی دل تو همچنان در حالت غنچه است و بوی عشق و محبت را نمیتوان به مشام رساند؟
میانه ی حق و باطل چگونه فرق کند
مقلدی که نداند حلال را ز حرام
هوش مصنوعی: انسانی که توانایی تشخیص بین حقیقت و دروغ را ندارد، نمیتواند به خوبی بین کارهای درست و نادرست تمایز قائل شود.
چه خیزد از دوسه نا اهل در علف زاری
یکی گسسته مهار و یکی فگنده لجام
هوش مصنوعی: در میان علف زاری، اگر چند نفر ناآشنا وجود داشته باشند، یکی از آنها ممکن است افسار اسبی را بگسلد و دیگری لجام را رها کند. این تصویر به نوعی از بینظمی و عدممسئولیت تعبیر میشود.
اسیر جاه طبیعت کجا خبر دارد
که مبطلات کدامست و واجبات کدام
هوش مصنوعی: انسانی که تحت تأثیر خواستهها و علایق طبیعی خود قرار دارد، نمیتواند تشخیص دهد که چه چیزهایی برای او لازم و ضروری است و چه چیزهایی مضر و بیفایدهاند.
بمهر شاه که اوقات ازان شریفترست
که ذکر خارجی و ناصبی کنیم مدام
هوش مصنوعی: دوست داشتن و احترام به شاه، زمانی از آن ارزشمندتر است که مدام به یاد و ذکر دشنامدهندگان خارجی و ناصبیها نباشیم.
وگرنه توده ی اخگر شود دمی صد بار
ز برق تیغ زبانم سپهر آینه فام
هوش مصنوعی: اگر مراقب نباشی، ممکن است یک لحظه اشتباهات کلامی تو را به جایگاه خطرناکی ببرد و به شدت آسیب ببینی. زبان آدمی میتواند به اندازهای قوی باشد که مانند تگرگ بر سر دیگران فرو بریزد.
در آن زمان که خلافت به دست ایشان بود
مدار کار شریعت نداشت هیچ نظام
هوش مصنوعی: در زمانی که حکومت در دست آنها بود، هیچگونه نظامی برای اجرای قوانین دینی وجود نداشت.
دو روزه مهلت ایام این سیه بختان
ز اقتضای قضا بود و گردش ایام
هوش مصنوعی: این دو روزی که ما در آن هستیم، نتیجه سرنوشت و چرخش روزگار برای کسانی است که خوشبخت نیستند.
هزار شکر که این اعتبار بی بنیاد
چو عمر کوته دون همتان نداشت دوام
هوش مصنوعی: به خاطر این که این شهرت و اعتبار بیاساس است، بسیار خوشحالم؛ زیرا عمر کوتاه است و این اعتبار نتوانست دوام بیاورد.
زند معاویه در آتش جهنم سر
چو ذوالفقار علی سر برآورد ز نیام
هوش مصنوعی: زندگی معاویه در عذاب و آتش جهنم است، مانند این که شمشیر علی (ع) از نیام بیرون آمده و آماده ضربه زدن است.
بمبدعی که مسمی باسم الله است
بنور معرفت ذوالجلال والاکرام
هوش مصنوعی: در آغاز، کسی وجود دارد که به نام خدا شناخته میشود و با نور دانایی و شرافت الهی خودش، روشنایی را به ارمغان میآورد.
بگوهر صدف کاینات یعنی دل
بانبیای کرام و به اولیای عظام
هوش مصنوعی: در دل عالم هستی، گوهر ارزشمندی وجود دارد که نمایانگر دل پیامبران و اولیای بزرگ الهی است.
که در حریم دلم داشت بامداد ازل
فروغ روشنی مهر اهل بیت مقام
هوش مصنوعی: در صبح ازل، در دل من، روشنایی و نور مهر اهل بیت جایگاه خاصی داشت.
فغانی از ازل آورد مهر حیدر و آل
بخود نساخته از بهر التفات عوام
هوش مصنوعی: از آغاز خلقت، محبت علی و اهل بیت او به دلسوختهها و عاشقان آمده است و این عشق به خاطر توجه به مردم عادی نیست.
سفینه ی دلم از مدح شاه پر گهرست
گواه حال بدین علم عالم علام
هوش مصنوعی: کشتی دلم از ستایش شاه پر از ارزش و گوهر است و این نشان دهنده حال من به این دانش و آگاهی است.
بطوف کعبه ی اسلام تا چو اهل صفا
کبوتران حریم حرم کنند مقام
هوش مصنوعی: در کنار کعبهی اسلام، تا زمانی که اهل صفا مانند کبوتران در حریم حرم آرامش بیابند و جایگاه خود را مشخص کنند.
شکسته باد دل خارجی چو طره دال
خمیده باد قد ناصبی چو حلقه ی لام
هوش مصنوعی: دل خارجی باید مانند مویی که شکسته و خمیده شده است، رنجیده و غمگین باشد. قد ناصبی هم باید مانند حلقهای از حرف لام، با حسرت و کجی خود را نشان دهد.