گنجور

شمارهٔ ۲۱ - در منقبت امام علی بن موسی الرضا علیه التحیة والثناء

ای شعله ی چراغ در خانه ات هلال
سیاره ات شراره ی شمع صف نعال
سلطان علی موسی کاظم امین وحی
ای مهچه ی لوای تو خورشید بیزوال
آنجا که سایه ی شجر کبریای تست
بر گیست ماه عید که افتاده از نهال
هر کوکبی که از افق طالع تو تافت
بر شرق و غرب حکم کند تا هزار سال
آنی که بسته اند برای شکار ملک
بر طبل باز تربیتت خسروان دوال
در دامن تو هر که زند دست اعتصام
لطف تو ملتفت شودش تا دم سؤال
رگ بر تن ضعیف عدو از نهیب تو
پیچیده ز انفعال چو در جوف خامه نال
روشن شود ز پرتو نور یقین جهان
از ذکر، چون چراغ دلت گیرد اشتعال
رمحت ز خون مردمک دیده ی عدو
بر روی فتح و چهره ی نصرت نهاده خال
انفاس مشکبار تو گر بگذرد بچین
از شرم نامه را فگند بر زمین غزال
چون خط استوا خرد شرع پرورت
بیرون نمی نهد قدم از حد اعتدال
تا نامزد بلهو و لعب گشت ماه عید
در حضرت تو سرزده خورشید بی زوال
طرخان تست غره ی عید این که از شفق
پیچیده بر نشان همایون پرند آل
با شغل آن جهان نفسی از خیال علم
غافل نمی شود دل پاکت زهی خیال
تا روز حشر، حلقه ی زنجیر عدل تو
با رشته ی شهور و سنین دارد اتصال
با اتصال سلسله ی عهد دولتت
پیوند روزگار کجا یابد انفصال
در بوستان ز تربیت لطف شاملت
چیند عرق ز چهره ی گلبرگ تر شمال
آندم که آتش غضبت مشتعل بود
بر کوه اگر رسد اثر آن شود ز گال
تیر دعای صبحدمت آورد فرود
از پیشگاه قلعه ی تقدیر کوتوال
گلبانگ طایر لب بام تو خلق را
خواند به راه راست چو قد قامت بلال
داری جبلتی که بهمت روان کنی
از پیش راه خلق چو ریگ روان جبال
آن قطب ساکنی که بمعنی عیان شوی
از شرق تا بغرب در آیینه ی خیال
گر کار خود قضا برضایت گذاشتی
نگذاشتی که رخنه کند در دلی ملال
قول تو در امور بود راست همچو فعل
دورست قول مخبر صادق ز احتمال
جز هیأتت که سایه ی نورانی حقست
دیگر هر آنچه هست محالست در خیال
مردم تمام در پی مالند و ذات تو
پیوسته در ملاحظه ی حالت مآل
از حق امانتی که به شاه نجف رسید
نسلا بنسل کرده بذات تو انتقال
خواهد سعادتت ز خدا هر کجا دلیست
این حرف بر سعادت اهل دلست دال
در قسمت ازل نمک سفره ی تو شد
مصروف رزق آدم و ذریت و عیال
گر یکنظر بسبعه ی سیاره افگنی
تا بامداد حشر نیفتد درو وبال
آمد ثنای ذات تو در اول ورق
از دفتر سخن چو فغانی گشود فال
تا بر فراز سده ی نه پایه ی سپهر
بنماید از نقاب شفق ماه نو جمال
هر بامداد عید که صف مستعد شود
بادا بنای خطبه بنام علی و آل

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای شعله ی چراغ در خانه ات هلال
سیاره ات شراره ی شمع صف نعال
هوش مصنوعی: ای شعله‌ی چراغ، در خانه‌ات همچون هلال ماه است و تو، شعله‌ای هستی که مانند شمع، نور و روشنی به فضای اطرافت می‌بخشی.
سلطان علی موسی کاظم امین وحی
ای مهچه ی لوای تو خورشید بیزوال
هوش مصنوعی: سلطان علی موسی کاظم، نگهبان وحی و آگاهی، ای چهره‌ی زیبای تو همچون خورشید درخشان و بی‌نظیر است.
آنجا که سایه ی شجر کبریای تست
بر گیست ماه عید که افتاده از نهال
هوش مصنوعی: در جایی که سایه‌ی درخت عظمت تو بر زمین افتاده، ماه میلاد درختی به زمین افتاده است.
هر کوکبی که از افق طالع تو تافت
بر شرق و غرب حکم کند تا هزار سال
هوش مصنوعی: هر ستاره‌ای که از افق تو درخشش پیدا کند، برای شرق و غرب به مدت هزار سال تأثیرگذار خواهد بود.
آنی که بسته اند برای شکار ملک
بر طبل باز تربیتت خسروان دوال
هوش مصنوعی: در آن زمانی که برای شکار پادشاهان، بر طبل بزرگ شدن و پرورش تو نواخته‌اند.
در دامن تو هر که زند دست اعتصام
لطف تو ملتفت شودش تا دم سؤال
هوش مصنوعی: هر کس که به دامان تو دست بزند و به لطف تو پناه بیاورد، در همان لحظه متوجه اهمیت و ارزش تو خواهد شد و تا زمانی که از او سوال نشود، تحت تاثیر این لطف باقی می‌ماند.
رگ بر تن ضعیف عدو از نهیب تو
پیچیده ز انفعال چو در جوف خامه نال
هوش مصنوعی: رگ‌های بدن دشمن از صدای تو در هم پیچیده و به حالت ناتوانی درآمده مانند اینکه قلم در دست کسی از شدت ناراحتی به صدا درآمده باشد.
روشن شود ز پرتو نور یقین جهان
از ذکر، چون چراغ دلت گیرد اشتعال
هوش مصنوعی: نور یقین باعث روشنی و روشنایی جهان می‌شود و ذکر خدا مانند یک چراغ است که اگر در دل انسان روشن شود، آن دل را مشتعل و پرنور می‌کند.
رمحت ز خون مردمک دیده ی عدو
بر روی فتح و چهره ی نصرت نهاده خال
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به اثراتی است که دشمنان بر چشمان انسان می‌گذارند. این تصویر بیانگر حالت پیروزی و نصرت است که به رغم وجود خون و رنج مردم، بر چهره‌ی پیروزی نمایان شده است. یعنی حتی در شرایط سخت، نشانه‌هایی از کامیابی و موفقیت دیده می‌شود.
انفاس مشکبار تو گر بگذرد بچین
از شرم نامه را فگند بر زمین غزال
هوش مصنوعی: اگر عطر خوش نفس‌های تو بگذرد، از روی شرم نامه را بر زمین بیفکن، ای غزال.
چون خط استوا خرد شرع پرورت
بیرون نمی نهد قدم از حد اعتدال
هوش مصنوعی: هرچند انسان ممکن است در پی پیشرفت و حرکت باشد، اما باید همواره در چارچوب اصول و آداب دینی خود باقی بماند و از اعتدال خارج نشود.
تا نامزد بلهو و لعب گشت ماه عید
در حضرت تو سرزده خورشید بی زوال
هوش مصنوعی: زمانی که نامزد بازی و سرگرمی شد، در روز عید، خورشید به محضر تو طلوع کرد و هیچ‌گاه غروب نخواهد کرد.
طرخان تست غره ی عید این که از شفق
پیچیده بر نشان همایون پرند آل
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و شکوه عید اشاره دارد. بیان می‌کند که عید مانند یک طره و زینت زیبا است که از افق سر بر آورده و با نور شفق، نشانه‌ای از خوشبختی و سعادت را به نمایش می‌گذارد. این تصویر نشان‌دهنده‌ی آغاز فصل نو و لبخند زندگی است.
با شغل آن جهان نفسی از خیال علم
غافل نمی شود دل پاکت زهی خیال
هوش مصنوعی: شغل آن دنیا تو را به یاد علم و دانش می‌اندازد و دلت از خیالات پاک است. چه خوب است که این خیال در تو وجود دارد.
تا روز حشر، حلقه ی زنجیر عدل تو
با رشته ی شهور و سنین دارد اتصال
هوش مصنوعی: تا روز قیامت، زنجیر عدالت تو به طور مداوم با زمان و سال‌ها ارتباط دارد.
با اتصال سلسله ی عهد دولتت
پیوند روزگار کجا یابد انفصال
هوش مصنوعی: وقتی پیوندهای دولت و عهد تو برقرار باشد، هیچ گاه روزگار از هم جدا نخواهد شد.
در بوستان ز تربیت لطف شاملت
چیند عرق ز چهره ی گلبرگ تر شمال
هوش مصنوعی: در باغ، به واسطه تربیت و محبت، باران ریزش کرده و قطرات آن به چهره‌ی گلبرگ‌های تازه‌ی شمال می‌چکد.
آندم که آتش غضبت مشتعل بود
بر کوه اگر رسد اثر آن شود ز گال
هوش مصنوعی: زمانی که خشم تو به شدت شعله‌ور بود، اگر اثرش به کوه برسد، آن را نیز خواهد سوزاند.
تیر دعای صبحدمت آورد فرود
از پیشگاه قلعه ی تقدیر کوتوال
هوش مصنوعی: تیر دعای صبحگاهت به هدفش رسید و از دروازه قلعه سرنوشت به زمین فرود آمد.
گلبانگ طایر لب بام تو خلق را
خواند به راه راست چو قد قامت بلال
هوش مصنوعی: صدای زیبای پرنده‌ای از بالای بام تو مردم را به راه راست هدایت کرد، همان‌طور که قد و قامت بلال (مؤذن مشهور) نمایان است.
داری جبلتی که بهمت روان کنی
از پیش راه خلق چو ریگ روان جبال
هوش مصنوعی: تو به گونه‌ای هستی که می‌توانی با اراده‌ات، راهی را برای دیگران هموار کنی، همان‌طور که ریگ‌ها به راحتی از دامنه کوه‌ها عبور می‌کنند.
آن قطب ساکنی که بمعنی عیان شوی
از شرق تا بغرب در آیینه ی خیال
هوش مصنوعی: آن مرکز ثابتی که می‌خواهی به وضوح و آشکاری در ذهن تصویر کن‌های، از شرق تا غرب در جلوه خیال تو نمایان خواهد شد.
گر کار خود قضا برضایت گذاشتی
نگذاشتی که رخنه کند در دلی ملال
هوش مصنوعی: اگر سرنوشت خود را به رضایت خدا سپرده‌ای، نگذار که هیچ ناراحتی در دل تو راه پیدا کند.
قول تو در امور بود راست همچو فعل
دورست قول مخبر صادق ز احتمال
هوش مصنوعی: قول تو در کارها راست مانند فعل دوران است و سخن گوی راستگو قابل اعتماد است، اما احتمال خطا همیشه وجود دارد.
جز هیأتت که سایه ی نورانی حقست
دیگر هر آنچه هست محالست در خیال
هوش مصنوعی: غیر از وجود تو که نشانه‌ای از نور حق است، هر چیزی دیگر در خیال به نظر نمی‌رسد واقعی و ممکن باشد.
مردم تمام در پی مالند و ذات تو
پیوسته در ملاحظه ی حالت مآل
هوش مصنوعی: همه‌ی مردم به دنبال ثروت و مال هستند، اما تو همیشه در فکر سرنوشت و آینده‌ی خود هستی.
از حق امانتی که به شاه نجف رسید
نسلا بنسل کرده بذات تو انتقال
هوش مصنوعی: این بیت به انتقال ارزش‌ها و معارف از نسلی به نسل دیگر اشاره دارد. آنچه که از حق و حقیقت به شاه نجف (امام علی) نسبت داده شده، به طور مداوم از یک نسل به نسل بعدی منتقل شده است و این نشان‌دهنده استمرار و دوام این انتقال در طول زمان است.
خواهد سعادتت ز خدا هر کجا دلیست
این حرف بر سعادت اهل دلست دال
هوش مصنوعی: اگر بخواهی که خوشبختی‌ات از طرف خدا به تو برسد، در هر دلی که باشد این سخن برای خوشبختی جوانان و اهل دل معتبر است.
در قسمت ازل نمک سفره ی تو شد
مصروف رزق آدم و ذریت و عیال
هوش مصنوعی: در آغاز خلقت، محبت و لطف تو به وجود آدم و نسل او و خانواده‌اش اختصاص داده شد.
گر یکنظر بسبعه ی سیاره افگنی
تا بامداد حشر نیفتد درو وبال
هوش مصنوعی: اگر نگاهی به کائنات بیندازی، تا روز قیامت در آن هیچ گونه عیب و نقصی نخواهد افتاد.
آمد ثنای ذات تو در اول ورق
از دفتر سخن چو فغانی گشود فال
هوش مصنوعی: ستایش خداوند از همان آغاز کلام در صفحه اول دفتر شعر به گونه‌ای آغاز شد که مانند صدای فغان به گوش می‌رسد.
تا بر فراز سده ی نه پایه ی سپهر
بنماید از نقاب شفق ماه نو جمال
هوش مصنوعی: تا زمانی که ماه نو جلوه‌گری کند و زیبایی‌اش از پس پرده‌ی غروب یا سپیده‌دم دیده شود، بر بالای سده‌ی نهم به نمایش درمی‌آید.
هر بامداد عید که صف مستعد شود
بادا بنای خطبه بنام علی و آل
هوش مصنوعی: هر صبح عید که آماده‌ی برگزاری باشد، باید خطبه‌ای به نام علی و خاندان او خوانده شود.