شمارهٔ ۱۹ - در منقبت امام علی بن موسی الرضا علیه السلام
ای نور اله از مه رخسار تو لامع
مهر ازل از آینه ی روی تو طالع
رویت که بود آینه ی صنع الهی
بینند دران اهل نظر جلوه ی صانع
از شوق گل روی تو شد آدم خاکی
در آب و هوای چمن دهر مزارع
بر آینه ی چهره ی مقصود نماندست
رنگی که شود در نظر قدر تو مانع
هر چند که انوار تجلی بدرخشید
در ذات تو گنجید ز هی قدرت جامع
از بهر ظهور تو جهان خلق شد آری
این جلوه غرض بود ز ترکیب طبایع
ماهیت دیدار تو بر زاهد خودبین
ظاهر نشود تا نکند دفع موانع
خلق از جهت رونق و معموری عالم
نام تو نویسند بر ایوان مواضع
ماه مدنی شاه خراسان که ز نورش
شد مطلع خورشید قدم کشور رابع
ای بر سر سجاده ی محراب امامت
متبوع جناب تو و اشیا همه تابع
یک لمعه ز انوار چراغ نظر تست
آن نور که جویند بجان اهل صوامع
زان پیش که این طارم فیروزه بدین وضع
موضوع شود از اثر قدرت واضع
در خلوت ابداع بصد جلوه عیان بود
آثار بدیع تو ز آیینه ی مبدع
از شمسه ی ایوان جلال تو درخشید
یک لمعه که شد روشنی طارم تاسع
پیش تو کم از ذره بود خصم بد اختر
با نور الهی چکند کوکب طالع
در معرض اثبات سیه رویی دشمن
آیینه ی روی تو بود حجت قاطع
ای شکر نطق تو ز خوان انا املح
عیسی نفسان از شکر خوان تو قانع
در صف نعال تو فلک با همه رفعت
پیوسته بود همچو مه یکشبه راکع
هستند مدام اهل طواف حرم تو
از فیض کف ساقی کوثر متجرع
مستان ره عشق تو دارند فراغت
از هر چه شود در گذر حادثه واقع
فردا چه بود تحفه ی آن بنده که امروز
در خدمت این در نکند کسب منافع
با نامه ی عصیان چکند روز قیامت
آن را که نباشد قلم عفو تو شافع
از کشت تولای تو رفتند تهیدست
آنها که نگشتند درین مزرعه زارع
در بندگی روی تو گلها به شهادت
از غنچه درین باغ برآورده اصابع
از طور دلت تا حرم طارم اعلی
بر هر درج از نور تو پیوسته لوامع
چون آب حیات ابدی تشنه لبان را
در کشت بقا شبنم احسان تو نافع
قدر تو ازان پایه فزونست که مردم
باشند بصد دفتر از اوصاف تو قانع
یک حرف ز وصف تو به پایان نرساند
تا حشر اگر قطره زند خامه ی مسرع
ای بر سر بازار سخن ذکر جمیلت
مقصود دل مشتری و مقصد بایع
چیند ز ثنایت گل مقصود فغانی
آری نشود اجر کسی پیش تو ضایع
تا در صفت شمع جمالت قلم صنع
روی سخن آراید از انواع صنایع
اوصاف تو آرایش نظم دو جهان باد
کاین طرز سخن جلوه دهد حسن بدایع
در وصف تو آوازه ی این نظم دلاویز
تا روز جزا گوهر گوش دل سامع
شمارهٔ ۱۸ - در مدح سلطان یعقوب: گل شکفت و لاله هم وا کرد از طومار مشکشمارهٔ ۲۰ - در منقبت مولای متقیان و ائمه ی اطهار علیهم السلام: ای رخ فرخنده ات خورشید ایوان جمال
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای نور اله از مه رخسار تو لامع
مهر ازل از آینه ی روی تو طالع
هوش مصنوعی: ای نور الهی، از چهرهی تو تابش مانند خورشید از آغاز زمان است و همچون آینه، جلوهگر زیباییهای تو میباشد.
رویت که بود آینه ی صنع الهی
بینند دران اهل نظر جلوه ی صانع
هوش مصنوعی: چهره تو همچون آینهای است که هنر و خلقت خدا را به نمایش میگذارد و اهل بصیرت در آن زیباییهای خالق را مشاهده میکنند.
از شوق گل روی تو شد آدم خاکی
در آب و هوای چمن دهر مزارع
هوش مصنوعی: از عشق و جذبهی چهرهی تو، انسان خاکی در دل نشاط و زیبایی چمنها، به شوق آمده است.
بر آینه ی چهره ی مقصود نماندست
رنگی که شود در نظر قدر تو مانع
هوش مصنوعی: بر روی آینه چهره ی محبوب، رنگی نمانده است که در نظر تو، مانع از دیدن ارزش و مقام تو شود.
هر چند که انوار تجلی بدرخشید
در ذات تو گنجید ز هی قدرت جامع
هوش مصنوعی: هرچند که نورهای زیبای تجلی در وجود تو میتابد، اما همهی این قدرت و جلال در ذات تو نهفته است.
از بهر ظهور تو جهان خلق شد آری
این جلوه غرض بود ز ترکیب طبایع
هوش مصنوعی: جهان به خاطر ظهور تو به وجود آمد. این نشان میدهد که این نمایان شدن، هدفی بود که از ترکیب عناصر و خصوصیات به وجود آمده است.
ماهیت دیدار تو بر زاهد خودبین
ظاهر نشود تا نکند دفع موانع
هوش مصنوعی: دیدار تو برای زاهد خودبین قابل فهم نیست؛ زیرا که او نمیتواند موانع را کنار بزند.
خلق از جهت رونق و معموری عالم
نام تو نویسند بر ایوان مواضع
هوش مصنوعی: مردم به خاطر رونق و آبادانی دنیا، نام تو را بر سر در مکانهای مهم مینویسند.
ماه مدنی شاه خراسان که ز نورش
شد مطلع خورشید قدم کشور رابع
هوش مصنوعی: ماه مدنی، یعنی آن ماه زیبا و روشن، مانند شاه خراسان است که نورش سبب روشنی و ظهور خورشید میشود و برکت و روشنایی به سرزمینهای چهارم میآورد.
ای بر سر سجاده ی محراب امامت
متبوع جناب تو و اشیا همه تابع
هوش مصنوعی: ای آنکه بر روی سجادهی محراب امامت نشستهای، همه چیز و همه موجودات تحت پیروی و فرمان تو هستند.
یک لمعه ز انوار چراغ نظر تست
آن نور که جویند بجان اهل صوامع
هوش مصنوعی: یک شعاع از نورهای دلانگیز نگاه توست، و آن نوری که زاهدان در خانقاهها به دنبال آن هستند.
زان پیش که این طارم فیروزه بدین وضع
موضوع شود از اثر قدرت واضع
هوش مصنوعی: قبل از اینکه این طاق زیبا در این حالت به وجود بیاید، تأثیر قدرت خالقش نمایان بوده است.
در خلوت ابداع بصد جلوه عیان بود
آثار بدیع تو ز آیینه ی مبدع
هوش مصنوعی: در فضای تنهایی، آثار خلاقانه تو به وضوح از آینهای که خالق است، نمایان است.
از شمسه ی ایوان جلال تو درخشید
یک لمعه که شد روشنی طارم تاسع
هوش مصنوعی: از نور خورشید در ایوان جلال تو تابش کرد و نوری ایجاد شد که باعث روشنایی طاق نهم (یا بالاترین نقطه) شد.
پیش تو کم از ذره بود خصم بد اختر
با نور الهی چکند کوکب طالع
هوش مصنوعی: در مقابل تو، بدبختیها و دشمنان مانند ذرهای کوچک هستند، زیرا نور الهی برتر از آن است که تاثیر منفی آنها بر تو را احساس کنی.
در معرض اثبات سیه رویی دشمن
آیینه ی روی تو بود حجت قاطع
هوش مصنوعی: دشمن، با دیدن چهره تو، به خوبی به عیبها و سیاهرویی خود پی میبرد و این حقیقتی غیرقابل انکار است.
ای شکر نطق تو ز خوان انا املح
عیسی نفسان از شکر خوان تو قانع
هوش مصنوعی: ای شکرین زبان تو مانند سفرهای است که خوشمزگی عیسی را به یاد میآورد؛ من از سفرهی شیرین تو راضی و قانع هستم.
در صف نعال تو فلک با همه رفعت
پیوسته بود همچو مه یکشبه راکع
هوش مصنوعی: در صف زینت و زیبایی تو، آسمان با تمام بلندیاش همیشه به حالت خمیده و خاکساری بود، مانند ماهی که یکشب به زمین افتاده است.
هستند مدام اهل طواف حرم تو
از فیض کف ساقی کوثر متجرع
هوش مصنوعی: افرادی همیشه در حال گشت و گذار در اطراف حرم تو هستند و از نعمت دست سفیانی که از زلال کوثر مینوشد، بهرهمند میشوند.
مستان ره عشق تو دارند فراغت
از هر چه شود در گذر حادثه واقع
هوش مصنوعی: عاشقان و مستان راه تو از هر چیزی که در جریان حوادث زندگی پیش بیاید، بی concerns هستند و به راحتی زندگی میکنند.
فردا چه بود تحفه ی آن بنده که امروز
در خدمت این در نکند کسب منافع
هوش مصنوعی: فردا چه هدایتی خواهد بود برای آن کسی که امروز در خدمت این در نیست و از آن بهره نمیبرد.
با نامه ی عصیان چکند روز قیامت
آن را که نباشد قلم عفو تو شافع
هوش مصنوعی: در روز قیامت، کسانی که ورقهای از نافرمانی در دست دارند، عذری برای خود نخواهند داشت و تنها قلم عفو تو میتواند شفاعتشان کند. بدین معنا که بدون رحمت و بخشش تو، امیدی به نجات ندارند.
از کشت تولای تو رفتند تهیدست
آنها که نگشتند درین مزرعه زارع
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به افرادی دارد که از محبت و عشق تو دور شدهاند و هیچ بهرهای از عشق و محبت تو نبردهاند. تنها کسانی که در این مزرعه به زراعت پرداختهاند و زحمت کشیدهاند، میتوانند به ثمر برسند و از این عشق بهرهمند شوند. کسانی که تلاش نکردهاند، تهیدست و بیبهره ماندهاند.
در بندگی روی تو گلها به شهادت
از غنچه درین باغ برآورده اصابع
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره میشود که در پرستش و عشق به تو، گلها به نوعی گواهی میدهند و از غنچههایشان در این باغ، زیبایی و جذابیت تو را نشان میدهند. به عبارت دیگر، زیبایی و شگفتیهای طبیعت به عشق و بندگی تو اشاره دارد.
از طور دلت تا حرم طارم اعلی
بر هر درج از نور تو پیوسته لوامع
هوش مصنوعی: از دل تو تا حرم بالا و مقدس، بر هر درجه از نور تو همواره تابش و روشنی وجود دارد.
چون آب حیات ابدی تشنه لبان را
در کشت بقا شبنم احسان تو نافع
هوش مصنوعی: آب حیات جاویدان، جان تشنه را سیراب میکند و شبنم نعمت و فضل تو در مسیر زندگی، مفید و مؤثر است.
قدر تو ازان پایه فزونست که مردم
باشند بصد دفتر از اوصاف تو قانع
هوش مصنوعی: ارزش تو بیشتر از آن است که مردم بتوانند در صدها دفتر از ویژگیهای تو راضی شوند.
یک حرف ز وصف تو به پایان نرساند
تا حشر اگر قطره زند خامه ی مسرع
هوش مصنوعی: هیچ کلامی نمیتواند به طور کامل تو را توصیف کند، حتی اگر تا قیامت هم بگذرد و قلمی بیوقفه بنویسد.
ای بر سر بازار سخن ذکر جمیلت
مقصود دل مشتری و مقصد بایع
هوش مصنوعی: ای لیلی، زیبایی تو در بازار سخن، هدف دلی است که خواهان توست و مقصد فروشندهای که تو را میفروشد.
چیند ز ثنایت گل مقصود فغانی
آری نشود اجر کسی پیش تو ضایع
هوش مصنوعی: گلهای خوش بویی که از ثنای تو چیده شده، هدف فغانی است و مطمئناً هیچکس در پیشگاه تو بیاجر نخواهد ماند.
تا در صفت شمع جمالت قلم صنع
روی سخن آراید از انواع صنایع
هوش مصنوعی: تا زمانی که صحبت از زیبایی تو به میان بیاید، استعدادهای هنری در کلام و قلم به کار میافتند و هنرمندان به خلق آثار مختلف میپردازند.
اوصاف تو آرایش نظم دو جهان باد
کاین طرز سخن جلوه دهد حسن بدایع
هوش مصنوعی: ویژگیهای تو زینتبخش نظم و ترتیب دو جهان است، چرا که این شیوهی سخن به زیبایی شگفتیها جلوه میدهد.
در وصف تو آوازه ی این نظم دلاویز
تا روز جزا گوهر گوش دل سامع
هوش مصنوعی: در وصف تو، آوازه این شعر زیبا تا روز قیامت، گوهری برای گوش دل شنونده خواهد بود.