فصل ۸۲
آدمی زاد را همین سعادت بس بود که در محبوبی پیش بود یُحِبُّهم در عقول ثابت است که قوّت فاعله را قوت قابلۀ عشق زیادت است زیرا که در انتظار ظهور اوست و او جز بهنگام معلوم خود سر از بالین فطرت برنیارد و این سری عظیم است بذوق معلوم شود آنچه گویند عاشق جمال طلبد تا در کار آید راستست اما بحقیقت جمال عاشق طلبد تا در گفتن اسرار آید کُنْتُ کَنْزاً مَخْفیاً لَمْ اُعْرَفْ فَاَحْبَبتُ اَنْ اُعْرَفْ سرّ این معنی است:
عاشق طلبد جمال تا بگدازد
در هستی او لطیفۀ پردازد
در پیش خودش بدارد و بنوازد
وز دیده برون رود وفامی بازد
فصل ۸۱: در عرف عشق عاشق اصلست و عشق معشوق فرع زیرا که عشق در معشوق از تابش عشق عاشق است و این سخن را مدار بر اصلیست و آن اصل آنست که نیاز و درد و سوز و قلق و ضجرت و ولع و نزاع و شوق و احتراق در عشق عاشق یافت شودو بی این جمله ناقص بود و مدار کار عشق باتفاق ارباب عقول بدین جمله است و احوال عشاق دلیل صحت این اصلست باز آنچه وقتی بسط و قبض و انس و روح روی نماید آن کلمات لطف محبوبست که بکرشمه و ناز و دلال گوید:فصل ۸۳: عشق بحدی برسد که عاشق دوست معشوق را دوست گیرد و در دشمنی دشمن او آمیزد همانا که این معنی در عالم مودت بود چون بِخُلَّت رسد روی از همه بگرداند فَانهُمْ عَدُولیٌ اِلّا رَبَ العالَمین و چون بمحبت رسد ازوجود هر موجود بیزار شود اِنی بَریٌ مِمّا تُشرکون اَی فی الْوُجودِ مَعَهُ و چون بعشق بی شعور شود و در پرتو آن نور شود درین بیشعوری نظر از محبوب و محبه برخیزد آن را که بود برخود بود و این سری عظیم است ذوق درباید تا فهم شود و روا بود که عشق بحدی برسد که عاشق را غیور کند ودر غیرت ناصبور کند دوست او را دشمن گیرد و دشمن او را دوست دارد عجب نخواهد که کسی نامش بر زبان راند چون خواهد که کسی دیگرش دوست دارد و آنچه شبلی قَدّسَ اللّهُ روحَهُ در نهایت مقامات هر که حق را یاد کردی او سنگی بر دهان او زدی از غیرت سر این معنی است عاشق کی طاقت آن دارد که کسی در محل نظر او شریک شود:
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آدمی زاد را همین سعادت بس بود که در محبوبی پیش بود یُحِبُّهم در عقول ثابت است که قوّت فاعله را قوت قابلۀ عشق زیادت است زیرا که در انتظار ظهور اوست و او جز بهنگام معلوم خود سر از بالین فطرت برنیارد و این سری عظیم است بذوق معلوم شود آنچه گویند عاشق جمال طلبد تا در کار آید راستست اما بحقیقت جمال عاشق طلبد تا در گفتن اسرار آید کُنْتُ کَنْزاً مَخْفیاً لَمْ اُعْرَفْ فَاَحْبَبتُ اَنْ اُعْرَفْ سرّ این معنی است:
هوش مصنوعی: انسانی که در عشق محبوب خود قرار دارد، از این موضوع خوشبخت است. در ذهنها وجود دارد که عشق در ما قدرت زیادی ایجاد میکند و انتظار برای ظهور محبوب دلایل این قوت است. محبوب در زمان مشخص خود وارد زندگی ما میشود و این موضوع راز بزرگی است. به رغم اینکه گفته میشود عاشق به دنبال زیبایی است، در حقیقت، زیبایی است که عاشق را میطلبد تا بتواند رازهای خود را فاش کند. این بیان بدان معناست که من در گذشته به عنوان گنجی مخفی بودهام که ناشناخته مانده بودم و اکنون تمایل دارم شناخته شوم.
عاشق طلبد جمال تا بگدازد
در هستی او لطیفۀ پردازد
هوش مصنوعی: عاشق به دنبال زیبایی است تا در وجود او ذوب شود و لطافت را به نمایش بگذارد.
در پیش خودش بدارد و بنوازد
وز دیده برون رود وفامی بازد
هوش مصنوعی: او در جلو خود، چیزی را در دست دارد و با نواختن آن، احساسی را بروز میدهد و سپس به دوردستها نگاه میکند و به یاد کسی میافتد.