فصل ۵۲
اگر اقبال و ادبار عشق در مکوّن و ظهور بود دانم که عشق در حال مکون با صولت تر و باقوتتر بود زیرا که کمین گاه او جان عاشق است چون در جان نهان شود درد بیغایت شود و الم بی نهایت گردد و این اقبال عشق است و ادبار عاشق و این حال تا آنگاه بود که عاشق زنده بجان بود و متحرک بارکان بود چون زندهبجانان شود و ازین مرتبه برگذرد آن شود عشق رخت بربندد و این ادبار عشق و اقبال عاشق است:
تا جان باشد عشق تو در جان باشد
در هستی آن قوت ارکان باشد
وانرا که بقای او بجانان باشد
او را بمدان که این بود آن باشد
فصل ۵۱: عشق را اقبالیست و ادباری، اقبال عشق در ادبار عاشقست زیرا که اگر عاشق مقبل بود معشوق در هودج عز خودش مسکن سازد و باشد که در اوقات نسیم صبا پردۀ وصل از پیش جمال براندازد و آنگاه عشق صولت خود بر که راند و حقوق دولت از که ستاند عشق مدبری طلبد روز برگشته و افتاده خواهد قعر مرادش در کشته تا صولت خود برو میراند و داد خود ازو میستاند و گاهیش بلطف میخواند و گاهیش بقهر میراند گاه تیرباران بلا میکند و گاهش نشانۀ محنت و ولا میسازد و گاهیش بر سریر عزت مینشاند و گاهیش در دام محنت میکشد:فصل ۵۳: عشق هرگز جمال خود بدیدۀ علم ننماید ونقد خود برو عرضه نکند زیرا که علم موجب خشیت است و عشق سبب تجاسر عشق را هر دو طرف در خرابی است و علم را هر دو طرف در عمارت و این سرّی عظیم است. آری چون علم بدیدۀ دانائی درنگرد آن چیز که بیند خواهد کهدر ملا آرد و او از آن چیز باز دهد و این معنی در عشق موجب بعد بود زیرا که بغیرت عشق تمام شود و در غیرت روا نبود که صفت جمال معشوق برملا باز دهد بدین سبب علم در عشق نامحرم میآید و عشق جمال خود بدو نمینماید چنانکه گفتهاند:
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اگر اقبال و ادبار عشق در مکوّن و ظهور بود دانم که عشق در حال مکون با صولت تر و باقوتتر بود زیرا که کمین گاه او جان عاشق است چون در جان نهان شود درد بیغایت شود و الم بی نهایت گردد و این اقبال عشق است و ادبار عاشق و این حال تا آنگاه بود که عاشق زنده بجان بود و متحرک بارکان بود چون زندهبجانان شود و ازین مرتبه برگذرد آن شود عشق رخت بربندد و این ادبار عشق و اقبال عاشق است:
هوش مصنوعی: اگر عشق در حالت شکلگیری و ظهور قرار داشته باشد، میدانم که در زمان شکلگیری، قویتر و پُرشورتر خواهد بود؛ چرا که مخفیگاه او جان عاشق است. وقتی عشق در جان پنهان میشود، درد آن به شدت و عمق میرسد و رنج بیپایانی ایجاد میکند. این وضعیت نشاندهندهی حال عشق و عاشق است و این حالت ادامه دارد تا زمانی که عاشق زنده و فعال باشد. اما زمانی که عاشق از این مرحله عبور کند و جانش را ترک کند، عشق نیز از او رخت میبندد و این نشاندهندهی انصراف عشق و تمایل عاشق است.
تا جان باشد عشق تو در جان باشد
در هستی آن قوت ارکان باشد
هوش مصنوعی: تا وقتی که جانم موجود است، عشق تو هم در من خواهد بود و این عشق، نیروی اصلی هستی و بنیاد زندگی است.
وانرا که بقای او بجانان باشد
او را بمدان که این بود آن باشد
هوش مصنوعی: هر کسی که جاودانگیاش به روحهای پاک وابسته باشد، او را در چنین حالتی قرار میدهند که آنچه بوده، همان خواهد بود.