فصل ۵۰
عاشق را آن نیکوتر که خویشتن دار بود و کشندۀ یار بود زیرا که روزی بار بود اما رهگذر آن بردار بود:
گر رهگذر عشق تو بردار بود
آسان بود ای پسر نه دشوار بود
از خارچه باک باشد آن را که ورا
معشوق دلش میان گلزار بود
فصل ۴۹: عشق مهندسیست که رقاب عاشقان را قراب خود خواهد کرد هر کهرا بواسطه او سر از تن جدا شود معشوق جام و لا بر کف او نهد و او را در عالم خود بار دهد:فصل ۵۱: عشق را اقبالیست و ادباری، اقبال عشق در ادبار عاشقست زیرا که اگر عاشق مقبل بود معشوق در هودج عز خودش مسکن سازد و باشد که در اوقات نسیم صبا پردۀ وصل از پیش جمال براندازد و آنگاه عشق صولت خود بر که راند و حقوق دولت از که ستاند عشق مدبری طلبد روز برگشته و افتاده خواهد قعر مرادش در کشته تا صولت خود برو میراند و داد خود ازو میستاند و گاهیش بلطف میخواند و گاهیش بقهر میراند گاه تیرباران بلا میکند و گاهش نشانۀ محنت و ولا میسازد و گاهیش بر سریر عزت مینشاند و گاهیش در دام محنت میکشد:
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عاشق را آن نیکوتر که خویشتن دار بود و کشندۀ یار بود زیرا که روزی بار بود اما رهگذر آن بردار بود:
هوش مصنوعی: عاشق بهتر است که خود را حفظ کند و به همراهی معشوق بپردازد، چون روزهایی وجود دارد که ممکن است ناراحتی به وجود آید، اما فردی که در حال عبور است، میتواند اوضاع را تغییر دهد.
گر رهگذر عشق تو بردار بود
آسان بود ای پسر نه دشوار بود
هوش مصنوعی: اگر عشق تو مسیر را هموار کند، پس برای تو آسان خواهد بود و نیازی به نگرانی نیست.
از خارچه باک باشد آن را که ورا
معشوق دلش میان گلزار بود
هوش مصنوعی: آن کسی که دلش در عشق معشوقش در میان گلزار قرار دارد، از خارها و دردها نگران نیست.