فصل ۴۹
عشق مهندسیست که رقاب عاشقان را قراب خود خواهد کرد هر کهرا بواسطه او سر از تن جدا شود معشوق جام و لا بر کف او نهد و او را در عالم خود بار دهد:
صد فتنه ز عشق تو برانگیخته شد
با خون دلم عشق تو آمیخته شد
از خنجر آبدار آتش فعلت
تا چشم زدم خون دلم ریخته شد
فصل ۴۸: گاه بود که عاشق از کثرت درد و قوت از عاج در بیابان هوا شود و سرگردان گردد تا به حدی که عشق را منکر شود و آن را منکری داند از منکرات و ترک آن را موجب قربت شناسد. عشق گوید که این هوس است اگرچه نفس قالَ اِنی تُبتُ الان.. آن توبه چون ایمان باس کفار بی اصل همانا این هوس از ولایت دل زاید به مدد هواء حس نفس اماره که با او گوید:فصل ۵۰: عاشق را آن نیکوتر که خویشتن دار بود و کشندۀ یار بود زیرا که روزی بار بود اما رهگذر آن بردار بود:
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عشق مهندسیست که رقاب عاشقان را قراب خود خواهد کرد هر کهرا بواسطه او سر از تن جدا شود معشوق جام و لا بر کف او نهد و او را در عالم خود بار دهد:
هوش مصنوعی: عشق مانند یک هنر و علم است که میتواند رقابت عاشقان را به یکدیگر نزدیک کند. هر کسی که به خاطر عشق دچار دردسر و جدایی شود، معشوق او را با قدرت خود سیراب میکند و او را در دنیای خاص خود جای میدهد.
صد فتنه ز عشق تو برانگیخته شد
با خون دلم عشق تو آمیخته شد
هوش مصنوعی: عشق تو باعث به وجود آمدن صدها مشکل و دردسر شد و این عشق با خون دل من ترکیب گشته است.
از خنجر آبدار آتش فعلت
تا چشم زدم خون دلم ریخته شد
هوش مصنوعی: سلامت و شجاعت تو مانند خنجری تیز و خطرناک است که با هر نگاه به آن، دل من زخمی میشود و اشکهایم جاری میگردد.