فصل ۴۷
در روح الارواح آمده است که شهباز محبت از شجر عزت درپرید بعرش رسید عظمت دید درگذشت بکرسی رسید وسعت دید درگذشت ببهشت رسید نعمت دید درگذشت بخاک رسید محنت دید بر وی نشست کروبیان از عالم خود ندا کردند و گفتند ای وصف پادشاهی ترا با خاک یک درجه آشنائی خاک را از تو بچه نسبت روشنائی گفت او محنت من دارد من محبت نقطۀ که او بر زبر دارد و من در زیر دارم و عشق در محلی که اثبات یابد مر آن را زیر و زبر کند جَعَلْنا عالِیَها سافِلَها.
تا چند مرا زیر و زبر داری تو
وز عالم خویش برگذر داری تو
با این همه مر مراهمین بس باشد
کز درد دلم مها خبر داری تو
فصل ۴۶: عشق حقیقی را با آدمی از آن التفات کلی نیست که عشق مرغیست که آشیانۀ او ازل است بر شاخ اُمّغیلان کی نشیند و در تنگنای عرصۀ امکان کی پرواز کند و آنچه شرف شفروه گفته است بدین معنی قریبست.فصل ۴۸: گاه بود که عاشق از کثرت درد و قوت از عاج در بیابان هوا شود و سرگردان گردد تا به حدی که عشق را منکر شود و آن را منکری داند از منکرات و ترک آن را موجب قربت شناسد. عشق گوید که این هوس است اگرچه نفس قالَ اِنی تُبتُ الان.. آن توبه چون ایمان باس کفار بی اصل همانا این هوس از ولایت دل زاید به مدد هواء حس نفس اماره که با او گوید:
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در روح الارواح آمده است که شهباز محبت از شجر عزت درپرید بعرش رسید عظمت دید درگذشت بکرسی رسید وسعت دید درگذشت ببهشت رسید نعمت دید درگذشت بخاک رسید محنت دید بر وی نشست کروبیان از عالم خود ندا کردند و گفتند ای وصف پادشاهی ترا با خاک یک درجه آشنائی خاک را از تو بچه نسبت روشنائی گفت او محنت من دارد من محبت نقطۀ که او بر زبر دارد و من در زیر دارم و عشق در محلی که اثبات یابد مر آن را زیر و زبر کند جَعَلْنا عالِیَها سافِلَها.
هوش مصنوعی: در کتاب روح الارواح آمده است که پرنده عشق از درخت عزت به سوی عرش پرواز کرد و عظمت را دید. سپس به کرسی رسید و وسعت را مشاهده کرد، و بعد از آن به بهشت رفت و نعمتها را دید. پس از آن به زمین بازگشت و محنتها را تجربه کرد. در این هنگام، فرشتگان از عالم خود ندا دادند و گفتند: "ای تو که توصیف پادشاهی میکنی، تو با خاک تنها یک درجه آشنائی داری." او در پاسخ گفت: "این خاک محنت من را دارد، اما من عشق و محبت را دارم که در زبر او (خاک) وجود دارد و من آن را در زیر خود دارم. عشق در جایی که ثابت شود، میتواند همه چیز را دگرگون کند."
تا چند مرا زیر و زبر داری تو
وز عالم خویش برگذر داری تو
هوش مصنوعی: چرا همچنان مرا به هم میزنی و از دنیای خودت منحرفم میکنی؟
با این همه مر مراهمین بس باشد
کز درد دلم مها خبر داری تو
هوش مصنوعی: با این حال، همین که تو از دردهای درون من خبر داری، برای من کافی است.