گنجور

فصل ۴۶

عشق حقیقی را با آدمی از آن التفات کلی نیست که عشق مرغیست که آشیانۀ او ازل است بر شاخ اُمّغیلان کی نشیند و در تنگنای عرصۀ امکان کی پرواز کند و آنچه شرف شفروه گفته است بدین معنی قریبست.

دعوی عشق مطلق مشنو ز نسل آدم
کانجا که شهر عشقست انسان چه کار دارد

ای درویش مرغی که از آشیانۀ ازل پرد جز بر شاخ ابد ننشیند او را بچشم عَمْی گرفته حدوث نتوان دید. پیر من گفتی عشق همای هوای قدمست اگر سایه بر عالم حدوث افکند او را از حد امکان بعالم وجوب رساند و آنچه عشق در تو آویزد دانی که موجب چیست حاضر باش تا بدانی که چون از شاخ ازل در پرواز آید از عالم خود گاه گاه دور افتد چون در تو نگاه کند نشانی یابد از عالم بی نشان که خَلقَ اللّهُ ادَمَ عَلی صُورَتِهِ عبارت از آن نشانست از غلبۀ حال در تو آویزد و چون نسیم صبا افضال معشوق از مهب لطف در وزیدن آید پرده از پیش جمال برگیرد عشق آتش در تو زند و قصد دگر اول کند تا بکشف جلال متمتع گردد و ذلِکَ سِرُّ.

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عشق حقیقی را با آدمی از آن التفات کلی نیست که عشق مرغیست که آشیانۀ او ازل است بر شاخ اُمّغیلان کی نشیند و در تنگنای عرصۀ امکان کی پرواز کند و آنچه شرف شفروه گفته است بدین معنی قریبست.
هوش مصنوعی: عشق واقعی به شخص خاصی وابسته نیست، بلکه مانند پرنده‌ای است که لانه‌اش از ابتدا بر روی شاخه‌ای خاص ساخته شده و نمی‌تواند در محدودیت‌های دنیای مادی پرواز کند. آنچه در مورد شرف شفروه بیان شده، به این معنا بسیار نزدیک است.
دعوی عشق مطلق مشنو ز نسل آدم
کانجا که شهر عشقست انسان چه کار دارد
هوش مصنوعی: در مورد عشق مطلق چیزی نگو، زیرا نسل آدم در جایی که عشق وجود دارد، انسان چه کاره است؟
ای درویش مرغی که از آشیانۀ ازل پرد جز بر شاخ ابد ننشیند او را بچشم عَمْی گرفته حدوث نتوان دید. پیر من گفتی عشق همای هوای قدمست اگر سایه بر عالم حدوث افکند او را از حد امکان بعالم وجوب رساند و آنچه عشق در تو آویزد دانی که موجب چیست حاضر باش تا بدانی که چون از شاخ ازل در پرواز آید از عالم خود گاه گاه دور افتد چون در تو نگاه کند نشانی یابد از عالم بی نشان که خَلقَ اللّهُ ادَمَ عَلی صُورَتِهِ عبارت از آن نشانست از غلبۀ حال در تو آویزد و چون نسیم صبا افضال معشوق از مهب لطف در وزیدن آید پرده از پیش جمال برگیرد عشق آتش در تو زند و قصد دگر اول کند تا بکشف جلال متمتع گردد و ذلِکَ سِرُّ.
هوش مصنوعی: این متن درباره‌ی روح و عشق سخن می‌گوید. در آن به مرغی اشاره شده که از آشیانه‌ی ازلی خود پرواز نمی‌کند و نمی‌تواند وجود خود را در عالم مادی ببیند. عاشق واقعی، مانند این مرغ، از عالم محدودیت‌ها به عالم وجود و حقیقت می‌رسد و درک عمیق‌تری از خود و جهان پیدا می‌کند. عشق، به عنوان نیرویی الهی، توانایی دارد که انسان را از سطوح پایین وجود به بالاترین سطوح حقیقت برساند. زمانی که عشق در دل انسان بیدار می‌شود، او را به سمت زیبایی‌ها و جلال الهی سوق می‌دهد و این نشانه‌ای از ظهور عشق در وجود اوست. در نهایت، عشق مانند نسیمی از لطف الهی می‌وزد و پرده‌ها را کنار می‌زند تا جلال معشوق را به نمایش بگذارد. این مسأله نشان‌دهنده‌ی یک راز عمیق در رابطه با عشق و تجربه‌ی معنوی است.