گنجور

فصل ۴۵

عاشق چون عدم استعداد وصول در خود مشاهده کند هر آینه که فراق ابدی تصورش باید کرد و آن درد نامتناهی بود پس بدین جهت عدم خواهد و نیابد بیچاره پیوسته از درد می‌نالد و جبین بر خاک مذلت می‌مالد و می‌گوید:

اندر ره عشق حاصلی باید و نیست
در کوی امید ساحلی باید و نیست
گفتی که بصبر کار تو نیک شود
با صبر تو دانی که دلی باید و نیست

و آنچه مالک دینار قدّسَ اللّهُ روحَهُ گفت اَللّهُم اِذا اَدْخَلْتَنی الْجَنَّة وَ قُلْتَ رَضیتُ عَنکَ یا مالِکُ فَاجعلَنی تُراباً فَهِی الجَنَّةُ لِاَربابِها سر این معنی است.

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عاشق چون عدم استعداد وصول در خود مشاهده کند هر آینه که فراق ابدی تصورش باید کرد و آن درد نامتناهی بود پس بدین جهت عدم خواهد و نیابد بیچاره پیوسته از درد می‌نالد و جبین بر خاک مذلت می‌مالد و می‌گوید:
هوش مصنوعی: عاشق وقتی می‌بیند که هیچ راهی برای رسیدن به معشوق ندارد، هر لحظه باید فراق ابدی را تصور کند و این تصور درد بی‌پایانی به همراه دارد. به همین دلیل، در او ناامیدی به وجود می‌آید و او همیشه از این درد شکایت می‌کند و در عجز و ناتوانی به زمین می‌افتد و می‌گوید:
اندر ره عشق حاصلی باید و نیست
در کوی امید ساحلی باید و نیست
هوش مصنوعی: در راه عشق باید دستاوردی وجود داشته باشد، اما در مسیر امید هیچ جایی برای آرامش نیست.
گفتی که بصبر کار تو نیک شود
با صبر تو دانی که دلی باید و نیست
هوش مصنوعی: گفتی که اگر صبر کنی، کارهای تو به خوبی انجام می‌شود. اما با صبر کردن، می‌فهمی که دل باید وجود داشته باشد و دل‌نداری بی‌فایده است.
و آنچه مالک دینار قدّسَ اللّهُ روحَهُ گفت اَللّهُم اِذا اَدْخَلْتَنی الْجَنَّة وَ قُلْتَ رَضیتُ عَنکَ یا مالِکُ فَاجعلَنی تُراباً فَهِی الجَنَّةُ لِاَربابِها سر این معنی است.
هوش مصنوعی: آنچه مالک دینار گفت این بود که: خداوندا، اگر مرا به بهشت وارد کنی و بگویی که از تو راضی هستم، مرا به خاک تبدیل کن. در این جمله، راز و معنای عمیقی نهفته است.