فصل ۳۷
اگر محمود ایاز را گفتی برو به خدمت دیگری مشغول شو و از ما فارغ باش لعمری اگر برفتی و فرمان بجای آوردی در رفتن مصیب بودی یا مخطی؟ آن کس که درین مقام فرمانبرداری نماید خام است:
گفتی دگری بین کنم ای بینایی
گر تو دگری چو خویشتن بنمایی
لعمری چون امر وَسارعُوا اِلی مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَجَنَةٌ عَرَضُها السَّمواتُ وَالْاَرْضُ. به خلائق رسید زاهدان در مسارعت آمدند و عارفان عاشقصفت بر در سرادق عزت معشوق پای در دامن حسرت آوردند و سر در گریبان حیرت کشیدند و تقاعد نمودند:
گفتی که برو حدیث ما کن کوتاه
ای دوست کجا روم کجا دانم راه ؟
فصل ۳۶: معشوق عاشق را برای تجربه بر محک فرمان زند و پرده از پیش ارادت بر دارد تا او به ما اَرادَ بِهِ مکاشف شود هر آینه ترک فرمان بگوید و این بیفرمانی بگوید و این بیفرمانی از کمال بود نه از نقصان چنانکه اگر پدر پسر را گوید مرا زیادت ثنا مگوی که حیا بر من غالب میشود و پسر از راه تعظیم در ثنا مبالغت کند و بر آن مثاب بود نه معاقب زیرا که اگرچه مخالف است از وجهی اما موافق است از روی ادب.فصل ۳۸: یکی از صحابه غلامی بخرید. خواجه فرمود یا صَحابی اَشرِکنی فی الغلامِ گفت لَیْسَ شَریکٌ یا رَسُولَ اللّهِ اگر گمانت افتد که صحابی امر مصطفی (ص) را خلاف کرد بدانکه کار برخلاف آنست که ترا گمان است. اگر فرمان کردی در توحیدش نقصان بودی و این تجربهی معشوق است مر عاشق را این معنی غوری دارد و اما در اسرار عشق، قصه و حکایت در نگنجد. معشوق گفت اَشْرِکْنی فی الغُلامِ عاشق گفت لَیْسَ لِلّهِ شَریکٌ العَبْدُ وَمافی یَدِهِ مُلک لِمَوْلاهُ ای درویش اُسْجُدُوا لِآدَمَ. محکی بود تا که بر ارادت مطلع است و بخواست معشوق مکاشف، چون همه سجده کردند و معلم نکرد معلوم شد که استاد پختهتر و سوختهتر از شاگردان بود:
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اگر محمود ایاز را گفتی برو به خدمت دیگری مشغول شو و از ما فارغ باش لعمری اگر برفتی و فرمان بجای آوردی در رفتن مصیب بودی یا مخطی؟ آن کس که درین مقام فرمانبرداری نماید خام است:
هوش مصنوعی: اگر به ایاز بگویی که برو و به کار دیگری مشغول شو و دیگر به ما مربوط نباش، اگر بروی و دستورات را اجرا کنی، آیا در این کار شاید دچار اشتباه شدهای یا درست عمل کردهای؟ کسی که در این موقعیت از دستورات پیروی کند، نادان است.
گفتی دگری بین کنم ای بینایی
گر تو دگری چو خویشتن بنمایی
هوش مصنوعی: تو گفتی که به شخص دیگری نگاه کنم، ای بینا! اگر تو هم مانند خودت به نمایش شوی، چه فرقی خواهد کرد؟
لعمری چون امر وَسارعُوا اِلی مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَجَنَةٌ عَرَضُها السَّمواتُ وَالْاَرْضُ. به خلائق رسید زاهدان در مسارعت آمدند و عارفان عاشقصفت بر در سرادق عزت معشوق پای در دامن حسرت آوردند و سر در گریبان حیرت کشیدند و تقاعد نمودند:
هوش مصنوعی: به راستی که چون دعوت بهشت و بخشش الهی به گوش مردم رسید، زاهدان شتاب کردند و عارفان که عاشق معشوق بودند، با حسرت به درگاه عظمت محبوب نگریستند و در اندیشه و حیرت فرو رفتند و از پیش رفتن باز ماندند.
گفتی که برو حدیث ما کن کوتاه
ای دوست کجا روم کجا دانم راه ؟
هوش مصنوعی: دوست عزیز، گفتی که داستان ما را کوتاه بگو. اما من نمیدانم کجا بروم و راه چه خواهد بود.