فصل ۳۳
عالم همراه عشق است تا ساحل دریای عظمت؛ اگر قدم پیش نهد غرق شود خبر که بیرون برد چون عشق غوص کند تا چون دُرّ مکنون در صدف شود از قعر بحر عظمت گوهر شبافروز مراد برآرد تا او در پرتو بارقهی آن راه به خود باز یابد، به یقین آن گمان غلط است و این از نوادرات عشق است.
فصل ۳۲: آن را که نظر به احوال او از عالم عزت فَاِنَّ الْعِزَّةَ لِلّهِ جَمیعا.. بود از درد هستی خود همیشه در گداز بود و آن را که نظر بدو از عالم وَ نَحْنُ اَقْرَبُ اِلَیْهِ من حَبْلِ الْوَریدْ.. بود هم از خجلت وجود خود در گداز بود تا آنگاه که خورشید جمال از افق جلال طالع شود قوت باصرهی او را به خود مضئی کند و قوت سامعهی او را به خود قوی کند بی یَسْمَعُ و بی یُبصِرُ بی اویی او به عالم محبوب ناظر شود و بیخودی خود بر در سرادق عز او حاضر شود. حاصل؛ چون حصولش در عالم بیعیبی بود بلکه او مستغرق شواهد غیبی بود پس خجلت و گداز را و سردرد و ناز را نسبت بدو نتوان کرد زیرا که اگرچه زنده بود اما بی جان بود قصه چه کنم این نماید اما آن بود:فصل ۳۴: فرق است میان آن غوّاص که در بحر فرو رود تا درّ برآرد و میان آنکه در قعر بحر از برای آن رود تا با درّ زمانی در صدف شود:
اطلاعات
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عالم همراه عشق است تا ساحل دریای عظمت؛ اگر قدم پیش نهد غرق شود خبر که بیرون برد چون عشق غوص کند تا چون دُرّ مکنون در صدف شود از قعر بحر عظمت گوهر شبافروز مراد برآرد تا او در پرتو بارقهی آن راه به خود باز یابد، به یقین آن گمان غلط است و این از نوادرات عشق است.
هوش مصنوعی: عشق همواره با علم همراه است و به سوی دریای بزرگی میرود. اگر کسی اقدام کند، ممکن است در این دریا غرق شود، اما عشق او را نجات میدهد، بهطوریکه مانند مروارید در صدف میشود. از عمق این دریا، جوهرهایی درخشان بهدست میآید که به فرد کمک میکند تا در نور آن، راه خود را پیدا کند. بنابراین، تصور اینکه این مسیر آسان است، اشتباه است و این یکی از ویژگیهای خاص عشق است.