فصل ۳۴
فرق است میان آن غوّاص که در بحر فرو رود تا درّ برآرد و میان آنکه در قعر بحر از برای آن رود تا با درّ زمانی در صدف شود:
فرقست میان آنکه درّ را
از بحر ز بهر خود برآرد
با آنکه وجود خویشتن را
اندر صدف ای پسر درآرد
فصل ۳۳: عالم همراه عشق است تا ساحل دریای عظمت؛ اگر قدم پیش نهد غرق شود خبر که بیرون برد چون عشق غوص کند تا چون دُرّ مکنون در صدف شود از قعر بحر عظمت گوهر شبافروز مراد برآرد تا او در پرتو بارقهی آن راه به خود باز یابد، به یقین آن گمان غلط است و این از نوادرات عشق است.فصل ۳۵: عاشق را طلب رضای معشوق در عشق شرط راه است و رضا از روی ظاهر در تیمار امر معشوق بود. اما قومی را که نظر بر ارادت و حکم او افتد اگر امر متخلف ماند باک ندارند. ای برادر فرمان معشوق دیگرست و ارادتش دیگر، گاه گاه فرمان معشوق محکی شود که عیار باطن عاشق بدان بتوان دانست روا بود که فرمان نبرد اگر خواهد که فرمان برد خامی بود که در عشق ناتمام بود و اگر فرمان نبرد کامل بود و مراد او حاصل بود.
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
فرق است میان آن غوّاص که در بحر فرو رود تا درّ برآرد و میان آنکه در قعر بحر از برای آن رود تا با درّ زمانی در صدف شود:
هوش مصنوعی: تفاوتی هست بین غواصی که به عمق دریا میرود تا مروارید را استخراج کند و کسی که به دل دریا میرود تا مروارید را در صدف پیدا کند.
فرقست میان آنکه درّ را
از بحر ز بهر خود برآرد
هوش مصنوعی: تفاوت زیادی است بین کسی که مروارید را از دل دریا برای خود استخراج میکند و کسی که او را برای دیگران و با قصد خدمت به آنها به دست میآورد.
با آنکه وجود خویشتن را
اندر صدف ای پسر درآرد
هوش مصنوعی: اگرچه تو خود را همچون مرواریدی در صدف پنهان کردهای، اما باید به دنیای بیرون بیایی.