گنجور

فصل ۳۱

ذره از آن گاهی در نظر آید و گاهی نیاید که وجودش بین العدم و الوجود موقوفست گاه هم با آفتاب در عالم او حاضر شود و گاه از سایه‌ی عدم درو ناظر شود. ای درویش نه همه نایافتن از کبریا و علو بود از غایت لطافت و دقت هم بود. یکی از بزرگی در دید نیاید و دیگر از خردی در نظر نیاید این به نسبت آن احقر بود و اصغر و آن به نسبت این اعظم بود و اکبر اما هر دو در نایابی برابر باشند:

پیری دیدم ز عشق در غرقابی
وز گریه‌ی خود بکرد او گردابی
گفتم که ز بهر کیست این گریه‌ی تو
گفتا که ز بهر دلبر نایابی

نادیدن از فرط قرب بود و دیدن از نَحنُ اَقرَبُ. برای دیدست نادید و این رمزی عجب است.

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ذره از آن گاهی در نظر آید و گاهی نیاید که وجودش بین العدم و الوجود موقوفست گاه هم با آفتاب در عالم او حاضر شود و گاه از سایه‌ی عدم درو ناظر شود. ای درویش نه همه نایافتن از کبریا و علو بود از غایت لطافت و دقت هم بود. یکی از بزرگی در دید نیاید و دیگر از خردی در نظر نیاید این به نسبت آن احقر بود و اصغر و آن به نسبت این اعظم بود و اکبر اما هر دو در نایابی برابر باشند:
هوش مصنوعی: وجود یک چیز ممکن است گاهی دیده شود و گاهی نه، چون وجود آن بسته به شرایطی بین عدم و وجود است. گاهی به مانند آفتاب در عالم خود حاضر است و گاهی از سایه‌ی عدم بر او نگریسته می‌شود. ای درویش، نه اینکه عدم وجود فقط به خاطر کبریا و عظمت است، بلکه به علت لطافت و دقت آن نیز هست. گاهی چیزی به خاطر بزرگی‌اش دیده نمی‌شود و گاهی چیزی به خاطر کوچکی‌اش. این دو نسبت به یکدیگر ممکن است یکی را حقیر و دیگری را بزرگتر نشان دهد، اما در نایابی هر دو برابرند.
پیری دیدم ز عشق در غرقابی
وز گریه‌ی خود بکرد او گردابی
هوش مصنوعی: من پیرمردی را دیدم که به خاطر عشق در کلافگی غرق شده بود و از شدت گریه‌اش، دور خود چرخشی ایجاد کرده بود.
گفتم که ز بهر کیست این گریه‌ی تو
گفتا که ز بهر دلبر نایابی
هوش مصنوعی: گفتم چرا گریه می‌کنی، او پاسخ داد که برای عشق نایابی است.
نادیدن از فرط قرب بود و دیدن از نَحنُ اَقرَبُ. برای دیدست نادید و این رمزی عجب است.
هوش مصنوعی: نادیده گرفتن به علت نزدیکی زیاد به چیزی است و دیدن به خاطر این است که ما در نزدیکی آن قرار داریم. برای دیدن باید نادیده گرفت و این موضوع رمزی عجیب است.