گنجور

فصل ۲۳

اگر عشق صفت لازمه‌ی روح است بی او ناقص باشد و او خود بی روح نباشد چون سلطان جمال معشوق، ولایت نهاد عاشق را در ضبط آرد و دار‌الملک خود سازد عشق که صفت لازمه‌ی روحست و روح که موصوف بدوست با یکدیگر تدبیر مفارقت کنند اگرچه ممکن نبود اما بی مکوّن و ظهوری نبود. عشق در کمین کُمون مخفی شود روح پندارد که رفت و بدین پندار خود را وداع کردن گیرد عشق خود نرفته باشد چون مکوّن در ظهور آمد بر روح غیرت آورد زیرا که از محبوب بی‌نشان نشانها یابد پندارد که او اوست روح گوید «من او نیَم امّا بی او نیَم»:

من او نشوم ولیک بی او
واللّه که نیم یقینم اینست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اگر عشق صفت لازمه‌ی روح است بی او ناقص باشد و او خود بی روح نباشد چون سلطان جمال معشوق، ولایت نهاد عاشق را در ضبط آرد و دار‌الملک خود سازد عشق که صفت لازمه‌ی روحست و روح که موصوف بدوست با یکدیگر تدبیر مفارقت کنند اگرچه ممکن نبود اما بی مکوّن و ظهوری نبود. عشق در کمین کُمون مخفی شود روح پندارد که رفت و بدین پندار خود را وداع کردن گیرد عشق خود نرفته باشد چون مکوّن در ظهور آمد بر روح غیرت آورد زیرا که از محبوب بی‌نشان نشانها یابد پندارد که او اوست روح گوید «من او نیَم امّا بی او نیَم»:
هوش مصنوعی: اگر عشق ویژگی ضروری روح باشد، بدون آن روح ناقص خواهد بود و خود عشق هم بدون روح نیست. زیرا معشوق با زیبایی خود، سلطه‌ای بر عاشق دارد و عشق که ویژگی لازم روح است، با روحی که به آن وصف می‌شود، به گونه‌ای در ارتباط‌اند که نمی‌توانند از هم جدا شوند، هرچند این جدایی ممکن نیست. عشق ممکن است در کمینی پنهان شود و روح گمان کند که رفته، اما در واقع عشق از جا نرفته است. وقتی عشق به ظهور می‌رسد، روح دچار غیرت شده و از محبوب نشانه‌هایی می‌بیند و گمان می‌کند که معشوق همان است. روح در اینجا می‌گوید: "من او نیستم، اما بدون او نیستم."
من او نشوم ولیک بی او
واللّه که نیم یقینم اینست
هوش مصنوعی: من نمی‌توانم مانند او شوم، اما بدون او، به خاطر خدا می‌دانم که نیمه‌ای از خودم را گم کرده‌ام.