فصل ۲۱
عشق آسمان است و روح زمین؛ یعنی عشق فاعل است و روح قابل. بدین نسبت میان ایشان ارتباطی است معنوی، او این را درمیکشد و این او را برمیکشد تا معنی رابطهی او درکشنده است و این برکشنده. و آنچه عاشق به معشوق مایل است و معشوق به عاشق ناظر است ازین جهت است و این از فهم اهل علم دورست و از نظر بصیرت ایشان مستور است. زیرا که علم نقیب بارگاه است، در درگاه، ترتیبِ خیل و حشم و وجود و عدم نگاه دارد و اما بر ادراکِ اسرار پادشاه کاری ندارد. و خاصیّت عشق هم اینجا از تأثیر فرومانَد زیرا که تأثیر خاصیت او آن بوَد که قابل را مستعد قبول فعل فاعل کند چون کرد فاعل بر کارست و قابل در دیدارست وَذلِکَ سِرُّ عَجیبٌ.
فصل ۲۰: آنچه عشقه بر شجره میپیچد تا او را از بیخ برمیآرد و ندادت (؟) او را در خود میآرد نه از عداوت است و نه از محبّت؛ خود خاصیّت او آنست که با هر شجرهای که دست در کمر آرد، او را از بیخ برآورد. همچنین عشقهٔ عشق بر شجرهٔ نهادِ روحِ عاشق از آن میپیچد تا او را از بیخ هستی برآرد و لطافت او را در خود درآرد زیرا که خاصیت او آنست که با هرکه درآمیزد خون او بریزد. او را با کس عداوت نیست و محبّت هم نه، هر اثر که ظاهر کند به خاصیّت وجود کند نه به اختیار. و آنکه عاشق را در عشق اختیار نمیماند سرّ این معنی است.فصل ۲۲: اگر عشق، شریک روح است، خسارت چرا بر شریک روا میداری؟ برادر! عشق مقدس است از شریک و از شبیه، اما روح سر از شرکت او برمیآرد و از برای اثبات وحدت معشوق رقم خسارت خَسِرَ الدُّنیا وَالْآخِرَة بر روح میکشد با او میگوید که به دولت وصل آنگاه رسی که در خود برسی و به عالم اصل خود آنگاه بازشوی که با نیستی انباز شوی و به یقین بدانی:
اطلاعات
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عشق آسمان است و روح زمین؛ یعنی عشق فاعل است و روح قابل. بدین نسبت میان ایشان ارتباطی است معنوی، او این را درمیکشد و این او را برمیکشد تا معنی رابطهی او درکشنده است و این برکشنده. و آنچه عاشق به معشوق مایل است و معشوق به عاشق ناظر است ازین جهت است و این از فهم اهل علم دورست و از نظر بصیرت ایشان مستور است. زیرا که علم نقیب بارگاه است، در درگاه، ترتیبِ خیل و حشم و وجود و عدم نگاه دارد و اما بر ادراکِ اسرار پادشاه کاری ندارد. و خاصیّت عشق هم اینجا از تأثیر فرومانَد زیرا که تأثیر خاصیت او آن بوَد که قابل را مستعد قبول فعل فاعل کند چون کرد فاعل بر کارست و قابل در دیدارست وَذلِکَ سِرُّ عَجیبٌ.
هوش مصنوعی: عشق مانند آسمان است و روح انسان مانند زمین؛ به این معنا که عشق یک عامل فعال است و روح یک عامل قابل. بنابراین، بین این دو ارتباطی معنوی وجود دارد که عشق آن را درک میکند و روح را بالا میکشد. این ارتباط نشاندهندهی تأثیر عشق بر وجود معشوق و عاشق است. چیزی که عاشق به طرف معشوق دارد و معشوق به عاشق نگاه میکند، به همین علت اتفاق میافتد و این موضوع از درک عالمان خارج است و آنها نمیتوانند به عمق آن پی ببرند. چون علم، فقط به ظواهر و ساختارها میپردازد و به کشف اسرار عشق قادر نیست. خاصیت عشق این است که میتواند روح را برای پذیرش فعلی که از طرف عاشق است، آماده کند و این موضوع نشاندهندهی راز شگرفی است.