فصل ۲۰۰
دانم که سلطان خیال را قوت تغییر و تبدیل درین معنی نتواند بود زیرا که خیال محالی است و چون چیزی ندارد و ندیده است لاعَیْنٌ رَاَتْ وَلااُذُنُ سَمَعَت وَلاخَطَرَ عَلی قَلْبِ بَشَرٍ این معنی را بچه مبادله کند فَاِنَّ الشَّیطانَ لایَتَمَثّلُ بی سر این سخن است در این رمز خَلَقَ اللّهُ ادَمَ عَلی صوُرتِه باز مینماید هشدار.
فصل ۱۹۹: روا بود که لطف معشوق پرده از پیش نظر عاشق بردارد تا نور چشمش را بقوت نور جمال خود از حدقۀ او برباید و این آخر زخمی بود که بر هدف دیدۀ او اندازد آه و هزار آه اگر جمالش در خیال آید و بماند ماندن خیال با عاشق مرهم آن زخم بود و این رمزی لطیف است:فصل ۲۰۱: اگر معشوق تخم عنایت بر زمین مراد عاشق افکندتا گل امیدی برآید روا بود که از رایحۀ آن مشام او برآساید اما بر آن دل نهادن نشاید زیرا که او را کبریا و تعزز وصف لازمه ذات داشتست بدین تن درندهد:
اطلاعات
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دانم که سلطان خیال را قوت تغییر و تبدیل درین معنی نتواند بود زیرا که خیال محالی است و چون چیزی ندارد و ندیده است لاعَیْنٌ رَاَتْ وَلااُذُنُ سَمَعَت وَلاخَطَرَ عَلی قَلْبِ بَشَرٍ این معنی را بچه مبادله کند فَاِنَّ الشَّیطانَ لایَتَمَثّلُ بی سر این سخن است در این رمز خَلَقَ اللّهُ ادَمَ عَلی صوُرتِه باز مینماید هشدار.
هوش مصنوعی: میدانم که تخیل توانایی تغییر و تبدیل در این مفهوم را ندارد، زیرا تخیل چیزی غیرواقعی است و چیزی را نمیتواند به درستی نشان دهد. هیچ چشمی آن را ندیده و هیچگوشی آن را نشنیده و هیچ فکری به ذهن انسان نرسیده است که بتواند این مفهوم را به گونهای دیگر تصور کند. در واقع، نمیتوان آن را به تصویر کشید. این موضوع در جمله "خداوند آدم را به تصویر خود آفرید" نیز به خوبی بیان شده است؛ لذا باید دقت کنیم.

عینالقضات همدانی