گنجور

فصل ۱۶۷

در ظاهر چنانست که علم موجب لذت کلی بود و حکما گفته‌اند که ادراک موجب لذت بود، در عشق آن قاعده منعکس می‌شود زیرا که نهایت قدم روندگان این راه آنست که قلت استعداد خود از عدم وصول اختیار کنند و حقیقت وجود را و آن موجب الم بی نهایت بود و اگر علم بحد کمال رسد بداند که عاشق را ادراک جمال معشوق عَلی سَبیلِ الْکُلَّیة ممکن نبود زیرا که در راه نامتناهی بقدم تناهی میرود پس وصول اَمْحَلُ الْمُحالاتْ (کذا) بود و علم بدین موجب اَقْوی الْالام بود نه مرده نه زنده لایَمُوتُ فیها وَلایَحْیی.

اطلاعات

منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در ظاهر چنانست که علم موجب لذت کلی بود و حکما گفته‌اند که ادراک موجب لذت بود، در عشق آن قاعده منعکس می‌شود زیرا که نهایت قدم روندگان این راه آنست که قلت استعداد خود از عدم وصول اختیار کنند و حقیقت وجود را و آن موجب الم بی نهایت بود و اگر علم بحد کمال رسد بداند که عاشق را ادراک جمال معشوق عَلی سَبیلِ الْکُلَّیة ممکن نبود زیرا که در راه نامتناهی بقدم تناهی میرود پس وصول اَمْحَلُ الْمُحالاتْ (کذا) بود و علم بدین موجب اَقْوی الْالام بود نه مرده نه زنده لایَمُوتُ فیها وَلایَحْیی.
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که علم به طور کلی باعث لذت می‌شود و حکما بیان کرده‌اند که درک، سبب لذت است. اما در عشق این قاعده به‌گونه‌ای معکوس عمل می‌کند، زیرا نهایت سیر و سلوک عاشقان این است که به خاطر محدودیت توانایی خود، از رسیدن به هدف دست بکشند و به حقیقت وجود توجه کنند که خود باعث رنج بی‌پایان است. اگر علم به حد کمال برسد، درک زیبایی معشوق برای عاشق به طور کامل ممکن نخواهد بود، زیرا در مسیر نامتناهی، حرکت در جهت محدودیت‌هاست. بنابراین، رسیدن به حقیقت عشق به‌گونه‌ای امری غیر ممکن به نظر می‌رسد و به همین دلیل علم می‌تواند منجر به درد و رنج شود. در این حالت، شخص نه مرده است و نه زنده، بلکه در حالتی می‌ماند که نه زندگی واقعی دارد و نه می‌تواند بمیرد.