فصل ۱۶۵
آنچه گفتهاند عاشق کور و کر باید سر این سخن است هرکه بخود بینا نبود کور بود و هرکه بخود شنوا نبود کر بود شبلی قدَّس اللّه روُحَه پرسیدند مَنِ العارفُ قال صمٌ بکمٌ عُمیٌ کسی سرش نمیداند زبان درکش زبان درکش
ای خواجه مزن تو اندرین راه قدم
تا هستی خود نیست نبینی هر دم
خواهی که شوی تو اندرین ره محرم
از دیده بصیر باش و از گوش اصم
فصل ۱۶۴: عاشق را آنچه بباید در عشق بیابد و آنچه نباید لازمۀ او بود و زهی درد بیدرمان و زهی رنج بی پایان ای عزیز عاشق را رستن از درد عشق جز بعدم نبود و در عدم بر او بسته و جان او بزخم وجود خسته چون وجود عاشق گناه کبیرۀ او بود در عشق او را تارک آن بودن بهتر و دست از آن داشتن خوشتر:فصل ۱۶۶: اگر عاشق را در دار فنا بفنا شعور بود زهی درد و قلق که در جان وی پدید آید زیرا که مشاهده جمال بخود موجب لذت بود بغیر و چون لذت نبود و جوهر وجود از لذت والم خالی نبود روا نبود که بود زیرا که جوهر قابل متضّادان است عَلی سَبیل البَدَل.
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آنچه گفتهاند عاشق کور و کر باید سر این سخن است هرکه بخود بینا نبود کور بود و هرکه بخود شنوا نبود کر بود شبلی قدَّس اللّه روُحَه پرسیدند مَنِ العارفُ قال صمٌ بکمٌ عُمیٌ کسی سرش نمیداند زبان درکش زبان درکش
هوش مصنوعی: آنچه گفته شده این است که عاشق واقعی به نوعی باید نابینا و ناشنوا باشد. هر کسی که نتواند خود را ببیند، مانند این است که کور است و هر که خود را نشناسد، مانند این است که کر است. شبلی، یکی از بزرگان عرفان، زمانی از او درباره عارفان سوال کردند و او پاسخ داد که عارفان مانند کسانی هستند که نمیتوانند بشنوند، نطق کنند یا ببینند. در حقیقت، آنها در درک مسائل عمیقتر از دیگران هستند.
ای خواجه مزن تو اندرین راه قدم
تا هستی خود نیست نبینی هر دم
هوش مصنوعی: ای آقا، در این مسیر قدم نگذار؛ زیرا اگر قدم بگذاری و هستی خود را نادیده بگیری، همیشه در خطر هستی.
خواهی که شوی تو اندرین ره محرم
از دیده بصیر باش و از گوش اصم
هوش مصنوعی: اگر میخواهی در این مسیر به دانایی و آگاهی برسید، باید چشمی بصیر و گوشی شنوا داشته باشی.

عینالقضات همدانی