فصل ۱۵۳
دل آتشکدهایست پر آتش شوق و حیوانی که از آتش خیزد چون آنست چنانکه حیوة آن جانور بآتش است بقاء عشق بآتش شوق است و ازین حال آن کس خبر دارد که در آتش عشق مقر دارد اما آتش شوق بوالعجب آتشی است عشق را پرورش میدهد و آنچه عشق عاشق را بکلی نیست نمیکند سبب همانست که آتش شوق که محل عشق است سازنده است نه سوزنده چون آتش طور انَسَ مِنْ جانِبِ الطُّورِ ناراً. درخت سبزو تر و آتش در غایت احراق و اشراق، عجب اگر احراق وصف لازمۀ او بود چرا نمیسوخت عقل از این رمز سرگردان است و نفس حیران حکیم هند گوید دوست در صورت آثار خود ظاهر کند همانا در صورت آتش آثار انوار عشق ظاهر شد که سوزنده نبود روا بود که میسوزد اما برای شفای عاشق بتجدد امثال بقا مییابد:
کَاَهْلِ النّارِ کُلَّما نَضِجَتْ جُلُودٌ
اعُیدَتْ لِلشَّفاءِ لَهُمْ جُلوُدُ
فصل ۱۵۲: در عشق کار چشم برونق تراست از کار دل اگر چه با یکدیگر پیوسته حسد میکنند و پیوسته از یکدیگر میبرند:فصل ۱۵۴: آنچه مهتر کلیم کریم صَلَواتُ اللّه عَلیْهِ وَسَلامُهُ در نظر اول آتش دید انَسَ مِنْ جانِبِ الطور ناراً و خطاب اِنّی اَنَا اللّه از آتش شنید دلیل دال است بر آنچه عاشق را بسوختن خود تن در میباید داد و باد رعونت از سر میبباید نهاد:
اطلاعات
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دل آتشکدهایست پر آتش شوق و حیوانی که از آتش خیزد چون آنست چنانکه حیوة آن جانور بآتش است بقاء عشق بآتش شوق است و ازین حال آن کس خبر دارد که در آتش عشق مقر دارد اما آتش شوق بوالعجب آتشی است عشق را پرورش میدهد و آنچه عشق عاشق را بکلی نیست نمیکند سبب همانست که آتش شوق که محل عشق است سازنده است نه سوزنده چون آتش طور انَسَ مِنْ جانِبِ الطُّورِ ناراً. درخت سبزو تر و آتش در غایت احراق و اشراق، عجب اگر احراق وصف لازمۀ او بود چرا نمیسوخت عقل از این رمز سرگردان است و نفس حیران حکیم هند گوید دوست در صورت آثار خود ظاهر کند همانا در صورت آتش آثار انوار عشق ظاهر شد که سوزنده نبود روا بود که میسوزد اما برای شفای عاشق بتجدد امثال بقا مییابد:
هوش مصنوعی: دل مانند آتشکدهای است پر از شوق و اشتیاق، و این اشتیاق مانند حیوانی است که از آتش سر برمیآورد. وجود عشق نیز به مانند وجود آن جانور به آتش وابسته است. ماندگاری عشق ناشی از آتش شوق است و تنها کسی این وضعیت را درک میکند که در آتش عشق حضور دارد. آتش شوق، آتش شگفتانگیزی است که عشق را پرورش میدهد و آنچه عشق عاشق را ظاهراً از بین میبرد، به خاطر همین آتش شوق است؛ زیرا آتش شوق که محل عشق است، سازنده است نه سوزاننده. مانند آتش طور که از جانب کوه طور مشاهده شد. درختی سبز و تر به عمیقترین حد سوخت و روشنی میرسد. عجیب است که اگر سوختن یکی از ویژگیهای او بود، عقل از این رمز گیج میشد. نفس نیز در حیرت میماند. حکیم هندی میگوید که دوست در ظاهر خود آثارش را نشان میدهد، و در واقع آثار انوار عشق در صورت آتش نمود پیدا میکند که سوزاننده نیست. اگرچه شایسته بود بسوزد، اما برای شفای عاشق به تجدید، بقا مییابد.
کَاَهْلِ النّارِ کُلَّما نَضِجَتْ جُلُودٌ
اعُیدَتْ لِلشَّفاءِ لَهُمْ جُلوُدُ
هوش مصنوعی: مثل اهل آتش که هر بار که پوستشان پخته میشود، دوباره برایشان پوستهای جدیدی میسازند تا عذابشان ادامه پیدا کند.

عینالقضات همدانی