فصل ۱۳۵
کمال جمال معشوق را بخود ادراک نتوان کرد خصوصاً در غلبات عشق که مقام مستی بود و عاشق مغلوب مستی عشق، چه این سکر مانع از ادراک کمال جمال معشوق است و اینجا سری است و آن آنست که استیلا و قوت عشق بر ذات بود و عاشق را در اوان طلب ذات پروای اثبات صفات نبود زیرا که نظر بر وحدت دارد نه بر کثرت بدین نسبت عاشق از ادراک عاجز بود و از ادراک ادراک نیز عاجز بود و اَلْعَجْزُ عَنْ دَرْکِ الْاِدْراکِ اِدْراکٌ این باشد:
ای آنکه بلطف خود کنی درمانم
مگذار مرا بمن که اندر مانم
از غایت مستئی که در عشق مراست
خواهم که ز تو نشان دهم نتوانم
فصل ۱۳۴: معشوق با نمک جگرخوار بود و بنزد او عاشق سوخته و خوار بود اَذَلُّ الْاَشیاءِ الْمُحبُّ بِمَحْبُوبهِ وَالْفَقیرُ الْطَماعُ ای عزیز ناز معشوق کشیدن دشوار است زیرا که پیوسته معشوق خواهد که داد جمال خود بدهد درین کرشمه جان و دل و دیده و دین و عقل بحبّۀ نیرزد:فصل ۱۳۶: پس عاشق از خود غایب بود و بمعشوق حاضر تا شاهد و مشهود او معشوق بود بلکه معشوق بغلبۀ ذکر حاضر بود و در عالم عشق دائم الحضور و این در مقامی بود که عاشق بیاد معشوق در یاد آید فَاذْکُرُونی اَذْکُرکُمْ. و درین دو لفظ تنبیهیست و وعدۀ.خواجه احمد خوشنام از بیرون شدگان بود حجة الاسلام او را روز عید بدید از وی عیدی خواست گفت آنچه ترا شاید آنست که در آن عید گذشته چون خلق از خروجگاه بازگشتند من در محراب نمازگاه سر بسجده نهادم گفتم خوشنام را عیدی فرست و نقد فرست که دلش را طاقت وعدۀ فردا نیست ندا بگوشم رسید که پیک حضرت رسید سر بردار سر برداشتم هدهدی را دیدم درمنقار رقعۀ از حریر سبز خطی از نور نوشته بود فاذْکُرُونی اَذْکُرکُم ای برادر عزیز این اشارت بعشق معشوق است فهم این را ذوق یابد.
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کمال جمال معشوق را بخود ادراک نتوان کرد خصوصاً در غلبات عشق که مقام مستی بود و عاشق مغلوب مستی عشق، چه این سکر مانع از ادراک کمال جمال معشوق است و اینجا سری است و آن آنست که استیلا و قوت عشق بر ذات بود و عاشق را در اوان طلب ذات پروای اثبات صفات نبود زیرا که نظر بر وحدت دارد نه بر کثرت بدین نسبت عاشق از ادراک عاجز بود و از ادراک ادراک نیز عاجز بود و اَلْعَجْزُ عَنْ دَرْکِ الْاِدْراکِ اِدْراکٌ این باشد:
هوش مصنوعی: در هنگامه عشق، درک کامل زیبایی معشوق امکانپذیر نیست، به ویژه زمانی که عشق انسان را به مستی میکشاند. در این حالت، عاشق تحت تأثیر عشق و شوق قرار میگیرد و این حالت شادی و سرخوشی مانع از درک کامل زیبایی و کمال معشوق میشود. در اینجا، یک راز نهفته است: قدرت و تسلط عشق بر وجود عاشق است و در لحظهای که عاشق در جستجوی ذات معشوق است، توجهی به ویژگیها و صفات او ندارد. عاشق تنها به وحدت معشوق نظر دارد و نه به تنوع و کثرت. بنابراین، عاشق نه تنها از درک کمال معشوق ناتوان است بلکه در درک خود درک نیز عاجز است. در واقع، ناتوانی در درک، خود یک نوع درک به شمار میآید.
ای آنکه بلطف خود کنی درمانم
مگذار مرا بمن که اندر مانم
هوش مصنوعی: ای کسی که به لطف و محبتت مرا درمان میکنی، مرا رها نکن و نگذار در اندوه و darkness باقی بمانم.
از غایت مستئی که در عشق مراست
خواهم که ز تو نشان دهم نتوانم
هوش مصنوعی: به خاطر شدت عشق و شوقی که به تو دارم، میخواهم نشانهای از تو نشان دهم، اما نمیتوانم.
حاشیه ها
1402/02/02 07:05
یزدانپناه عسکری
1- مانع ادراک
[عین القضات همدانی*]
رفع مانع ادراک حقیقی دل در احاله ناتوانی به نیرو و توان است
[یزدانپناه عسکری*]
تعقل قلب منوط به نیرو و توان انرژتیک و صیقل پیوند با اقتدار است.
تیغ دل ضرب نگار قسمت الآن درک اکنونها
اینجاوآنجا، اینجا و اینجا درج مکانها

عینالقضات همدانی