اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آنکه عاشق معشوق را در خواب بیند سبب آنست که او همیشه روی دل بدو دارد وبر در خانۀ انتظار مقیم مانده و باغم او ندیم شده بر یادش او بر خاطرش او در حافظهاش او در متخیلهاش او در ملهمهاش او در حس مشترکهاش او او همه دیده گشته و دیده همه انتظار گشته تا کی بود که سلطان خیال بر لوح دلش صورت خود پدید کند و چون بکثرت توهم برای دوای دل بر درد وی نقشی پدید آید در حال شحنۀ غیرت مقمعۀ قهر بر نهاد او زند تا از خواب درآید و روزگارش بسر آید ای برادر چنانک بر جمال خود غیورست بر خیال خود هم غیورست آنچه گفتهاند که درد سر عاشق بی دواست و بیماری او بی شفاست موجب همین است که در بیداری جمال نیست بعلت قلت استعداد وجود و در خواب خیال نیست بکثرت الم اشتیاق بشهود، آنچه عشق عاشق را بیخواب میدارد برای آنست که میخواهد که او بآسانی با خیال معشوق دست در کمر آرد:
هوش مصنوعی: کسی که عاشق است، وقتی معشوقش را در خواب میبیند، دلیلش این است که دائم به او فکر میکند و در انتظار او به سر میبرد. او غم و یاد معشوق را همراه خود دارد و معشوق در ذهن و احساساتش جایگاه ویژهای یافته است. هر لحظه در آرزوی دیدن اوست و این انتظار بر روح و دلش سنگینی میکند. در حقیقت، خوابش هم تلاشی است برای دیدن چهره معشوق، اما به خاطر شدت اشتیاقش، در دنیای بیداری، نمیتواند به او برسد. این درد و رنج ناشی از عشق، بیپاسخ مانده، چرا که در دنیا، فرصتی برای دیده شدن معشوق ندارد و در عوض، در خوابها، خیالاتش بیش از حد غلیظ شده و خودش را گرفتار کرده است. عشق او را در بیداری از خواب دور نگه میدارد، زیرا آرزو دارد به سادگی معشوقش را در آغوش بگیرد.
ای دل چو بجست و جوی و خواری و نیاز
وز زاری و بیداری و شبهای دراز
هوش مصنوعی: ای دل، وقتی که به دنبال حقیقت و آرامش هستی و احساس ضعف و نیاز میکنی، و شبها به بیداری و اندیشیدن میگذرانید.
دست طلبت بپای وصلش نرسد
جان میکن و خون میخور و سر در میباز
هوش مصنوعی: اگرچه جان و دل انسان به شدت در آرزوی وصال محبوب است، اما هیچ جایی برای رسیدن به او پیدا نمیکند و در این راه، باید تمام درد و رنجها را تاب آورد و از خون دل خورد.