فصل ۱۰۲
عاشق نخسبد و خفتن او عجب بود:
عَجَبا لِلْمُحِبِّ کَیْفَ یَنامُ
کلُّ نَومٍ عَلَی المُحِّب حَرامٌ
ای برادر عاشق یا در مقام فراق بود یادر هودج وصال اگر در عالم فراق بود از الم و وجع خواب گرد او نگردد و آنچه گفتهاند که اَلسُکونُ حَرامُ عَلَی قُلوُبِ اَوْلِیائِهِ برین معنی قریب است و عجب از محبی که محبوبش نخسبد و او قصد خواب کند شنیدم که موفقۀ در عشق حضرت شأنی داشت بواسطۀ بیخوابی بعلت دق گرفتار شد خواجهاش گفت یا جارِیَةُ اُفْرِشی لنا فِراشا گفت بامَوْلَایَ الَکَ مَولی؟ قالَ نَعَمَقالَتاَنامَ مَوَلاکَ قالَ لاقالَتْ اَما تَسْتَحیی چون مالک تو از خواب مقدس است ترا شرم نیابد که در نظر او سر ببالین استراحت باز نهی و خفتن در حضور او آغاز کنی.
شرمت ناید که در غمش خواب کنی
وانگه ز غمش دو دیده پرآب کنی
در میکدهاش اگر بیابی باری
باید که وضو تو از می ناب کنی
فصل ۱۰۱: عشق جز در آدمی صورت نگیرد زیرا که هرگز ملکی را با ملکی دیگر عشق نبوده است و نباشد و معقول در این اصل آنست که ملک را از کمال استغراق بحضرت جَلَّتْ عَظَمَتُه پروای دید غیر نبود پس او را بر غیر حق عشق نبود باز آنچه او را احتراق نیست بآتش عشق و نار شوق از آن جهت است که او در محل مشاهده حاصل است و همیشه در پرتو انوار قربست اَمِنْ از بعد و حجاب اما آدمی را بر مثل خود عشق ظاهر شود و آن دو سبب است یکی سبب جلی و دیگری خفی سبب جلی آنست که او مغلوب هواست و شهوت بر وجود او غالب است و او را بطبع مر دفع آن را بجان طالب است چنانک گرسنگی را بطعام دفع کنند و تشنگی را بآب هر آینه چون شهوت قوت گیرد هم از خود دفع باید کرد و دفع او بواسطۀ صاحب جمالی که دل را بر او میلی مفرط بود تمامتر بود و سبب خفی آنست که در صورت آدمی سریست که در بیان ما نگنجد عبارت از آن سر در عالم نبوت اینست که خَلَقَ اللّهُ آدَمَ عَلَی صوُرَتِهِ پس جان که از عالم بی نشانی او نشانست قُلِ الرّوحُ مِنْ اَمْرِ رَبّی. بحکم معنی خفی بههزار جان از دل قدم میسازد و بسوی عالم او میشتابد تا باشد که از ریحان عشق بوئی بیابد این معنی در تحریر و تقریر نتوان آوردن کسی سری نمیداند زبان در کش زبان درکش.فصل ۱۰۳: آنکه محب قصد خواب کند از آن جهت بود که وقتی در خواب خیال او دیده باشد در آرزوی آن پیوسته سر ببالین انتظار باز نهاده باشد و چشم از کُرب و محنت بر هم نهاده باشد که بدان دولت باز رسد لا اِله الاّ اللّه شاه شجاع کرمانی قَدّسَ اللّهُ رَوُحَهُ چهل سال بخفت چون ناگاهی در خواب شد جمال ذوالجلال در خواب دید از غایت عشق گفت بار خدایا من این عزت را در بیداری میطلبیدم در خواب یافتم خطاب آمد که یا شاه این عزت ثمرۀ آن بیداریهاست بعد از آن شاه قَدّسَ اللّهُ رَوُحَهُ همیشه جامه در سر کشیدی بعد از گذاردن فرض و سنت سر بر بالین انتظار باز نهادی و میگفتی:
اطلاعات
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عاشق نخسبد و خفتن او عجب بود:
هوش مصنوعی: عاشق نباید بخوابد و خواب او عجیب است.
عَجَبا لِلْمُحِبِّ کَیْفَ یَنامُ
کلُّ نَومٍ عَلَی المُحِّب حَرامٌ
هوش مصنوعی: عجب است از کسی که عاشق است، چگونه میتواند بخوابد؟ هر نوع خوابی برای عاشق ممنوع است.
ای برادر عاشق یا در مقام فراق بود یادر هودج وصال اگر در عالم فراق بود از الم و وجع خواب گرد او نگردد و آنچه گفتهاند که اَلسُکونُ حَرامُ عَلَی قُلوُبِ اَوْلِیائِهِ برین معنی قریب است و عجب از محبی که محبوبش نخسبد و او قصد خواب کند شنیدم که موفقۀ در عشق حضرت شأنی داشت بواسطۀ بیخوابی بعلت دق گرفتار شد خواجهاش گفت یا جارِیَةُ اُفْرِشی لنا فِراشا گفت بامَوْلَایَ الَکَ مَولی؟ قالَ نَعَمَقالَتاَنامَ مَوَلاکَ قالَ لاقالَتْ اَما تَسْتَحیی چون مالک تو از خواب مقدس است ترا شرم نیابد که در نظر او سر ببالین استراحت باز نهی و خفتن در حضور او آغاز کنی.
هوش مصنوعی: ای برادر عاشق، یا در حال سرور و وصال هستی یا در فراق. اگر در فراق هستی، درد و رنج تو را از خواب دور میکند. گفتهاند که آرامش برای دلهای دوستان خدا حرام است و این به حقیقت نزدیک است. عجیب است که محب، در غیاب محبوبش خوابش نبرد و خود را برای خواب آماده کند. شنیدم که شخصی در عشق معشوقش به خاطر بیخوابی به شدت رنج برد و خدمتکارش گفت: ای دختر، برای ما بستری تهیه کن. او پرسید: آیا مولای من اجازه میدهد؟ گفت: بله. و او گفت: مولای تو خوابیده است. او پاسخ داد: آیا تو شرمنده نمیشوی وقتی که مولای تو در حال خواب است و تو میخواهی در حضور او بخوابی؟
شرمت ناید که در غمش خواب کنی
وانگه ز غمش دو دیده پرآب کنی
هوش مصنوعی: شرم نمیکشی که به خاطر غمش خواب میروی و بعد از آن، چشمانت را از اشک پر میکنی.
در میکدهاش اگر بیابی باری
باید که وضو تو از می ناب کنی
هوش مصنوعی: اگر به میخانهاش بروی، باید بدانید که برای ورود باید خود را با شراب خالص آماده کنی.