گنجور

بخش ۶ - سخن در اتحاد و یگانگی ایرانیان و ترکان و پیروزی این دو ملت در سایه اتحاد و یگانگی

نگارینا! من آن خواهم که با توفیق یزدانی
همان مهری که مابین من و تو هست میدانی
شود تولید بین ما هر ایرانی و عثمانی
همان روز است می‌بینم، تبه این شاه ظلمانی
ز ظل (طلعت) و (انور) فضای شرق نورانی
همان گونه که تو با طلعت خود، عالم‌افروزی
میان این دو قوم، الفت مقام معنوی دارد
دلیل منطق من را، کتاب مثنوی دارد
«چه خوش یادی هنوز ایران ز شاه غزنوی دارد»
به ویژه هان که الفتْمان، ز نو طرح نُوی دارد
بتا بس سود این الفت، ز من ار بشنوی دارد
اگرچه تو زبان من، ندانی و نیاموزی!
چه سان بدخواهمان، آخر به هم زد آن بنایی را:
که در ما مثنوی بنهاد حیف آن صورت نایی را!!
«پی بیگانگان از دست دادیم آشنایی را»
افول آن بنا آوردمان، این تنگنایی را
کنون ظلمت به ما فهماند، قدر روشنایی را
سزد اکنون تو شمع مرده را، از نو بیفروزی
ز یک ره می‌رویم، ار ما سوی بیت‌الحجر با هم
ازین رو اندرین ره، همرهیم و همسفر با هم
چرا زین رو نیامیزیم، چون شهد و شکر با هم
قرین یکدگر روز خوش و گاه خطر با هم
فرا گیریم باز از سر، جهان را سر به سر با هم
به توفیق خداوندی و با اقبال و فیروزی

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نگارینا! من آن خواهم که با توفیق یزدانی
همان مهری که مابین من و تو هست میدانی
هوش مصنوعی: ای زیبای من! من آرزو دارم که با لطف خدایی، همان محبتی که بین من و تو وجود دارد را بشناسی.
شود تولید بین ما هر ایرانی و عثمانی
همان روز است می‌بینم، تبه این شاه ظلمانی
هوش مصنوعی: می‌گوید در بین ما ایرانی‌ها و عثمانی‌ها، روزی خواهد آمد که هر چیزی که تولید می‌شود و میان‌مان رد و بدل می‌شود، باعث خرابی و نابودی این شاه ظالم خواهد شد.
ز ظل (طلعت) و (انور) فضای شرق نورانی
همان گونه که تو با طلعت خود، عالم‌افروزی
هوش مصنوعی: از سایه و نور چهره‌ات، فضای شرق پر از روشنی است، همانطور که تو با چهره‌ات، جهان را پر از نور می‌کنی.
میان این دو قوم، الفت مقام معنوی دارد
دلیل منطق من را، کتاب مثنوی دارد
هوش مصنوعی: میان این دو گروه، دوستی و محبت از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و دلیل منطق من در این مورد، کتاب مثنوی است.
«چه خوش یادی هنوز ایران ز شاه غزنوی دارد»
به ویژه هان که الفتْمان، ز نو طرح نُوی دارد
هوش مصنوعی: ایران هنوز با یاد و خاطرهٔ خوشی از شاه غزنوی همراه است، به ویژه اینکه دوستی‌مان دوباره شکل تازه‌ای به خود گرفته است.
بتا بس سود این الفت، ز من ار بشنوی دارد
اگرچه تو زبان من، ندانی و نیاموزی!
هوش مصنوعی: عزیزم، اگر تو کمی از عشق و دوستی من را بشنوی، هرچند که زبان من را نفهمی و نیاموزی، باز هم از این ارتباط سودی خواهی برد.
چه سان بدخواهمان، آخر به هم زد آن بنایی را:
که در ما مثنوی بنهاد حیف آن صورت نایی را!!
هوش مصنوعی: چگونه بدخواهان ما توانستند این بنای زیبا را خراب کنند؟ این بنای زیبا و معنوی که حالا در ما وجود دارد، واقعاً حیف است که چنین امیدی در دل ما شکل گرفته بود.
«پی بیگانگان از دست دادیم آشنایی را»
افول آن بنا آوردمان، این تنگنایی را
هوش مصنوعی: ما به خاطر بیگانگان، آشنایی و دوستی‌های خود را از دست داده‌ایم و این باعث شد که آن بنیاد محکم را که داشتیم، تضعیف کنیم و به این وضعیت دشوار و تنگنا گرفتار شویم.
کنون ظلمت به ما فهماند، قدر روشنایی را
سزد اکنون تو شمع مرده را، از نو بیفروزی
هوش مصنوعی: اکنون تاریکی به ما نشان داد که چقدر نور اهمیت دارد. حالا تو باید شمع خاموش را دوباره روشن کنی.
ز یک ره می‌رویم، ار ما سوی بیت‌الحجر با هم
ازین رو اندرین ره، همرهیم و همسفر با هم
هوش مصنوعی: ما در یک مسیر حرکت می‌کنیم، حتی اگر به سمت بیت‌الحجر برویم، در این راه به هم پیوسته و همراه هستیم.
چرا زین رو نیامیزیم، چون شهد و شکر با هم
قرین یکدگر روز خوش و گاه خطر با هم
هوش مصنوعی: چرا با هم نمی‌آمیزیم، مانند عسل و شکر که همیشه کنار هم هستند؟ روزهای خوب و روزهای دشوار همواره با هم وجود دارند.
فرا گیریم باز از سر، جهان را سر به سر با هم
به توفیق خداوندی و با اقبال و فیروزی
هوش مصنوعی: بیایید دوباره از ابتدا شروع کنیم و با یاری خداوند و همت خود، جهانی را یکپارچه و همدل بسازیم.

حاشیه ها

1403/07/01 18:10
برمک

 عثمانی که همه چیز مارا به  باد داده بود چگونه میهن پرستان ما  بجای دشمنی و جنگ با ان و در کنار انگلیس بودن برای برگرداندن زمینهای ایران  به مدح  عثمانی میپرداختند