بخش ۴ - جمهوری نامه
چه ذلتها کشید این ملت زار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
ترقی اندر این کشور محال است
که در این مملکت قحط الرجال است
خرابی از جنوب و از شمال است
بر این مخلوق، آزادی وبال است
نباید پرده بگرفتن ز اسرار
که گردد شرح بدبختی پدیدار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
اگر پیدا شود در ملک یک فرد
بمانند رضاخان جوانمرد
کنندش دوره فورا چند ولگرد
به فکر اینکه باید ضایعش کرد
بگویند از سر شه تاج بردار
به فرق خویشتن آن تاج بگذار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
نخستین بار سازیم آفتابی
علامتهای سرخ انقلابی
که جمهوری بود حرف حسابی
چو گشتی تو رئیس انتخابی
بباید گفت کاین مرد فداکار
بود خود پادشاهی را سزاوار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
حقیقت بارک الله چشم بد دور
مبارک باد این جمهوری زور
ازین پس گوشها کر چشمها کور
چنین جمهوری بر ضد جمهور
ندارد یاد کس در هیچ اعصار
نباشد هیچ در قوطی عطار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
چه جمهوری شود آقای دشتی
علمدارش بود شیطان رشتی
تدین آن سفیه کهنه مشتی
نشیند عصرها در توی هشتی
کند کور و کچلها را خبردار
ز حلاج و ز رواس و ز سمسار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
صبا آن بی شعور بد قیافه
نموده گوز جمهوری کلافه
زند بس لاف در زیر ملافه
که جمهوری شود دارالخلافه
ولیکن بیخبر از لحن بازار
ز علاف و ز بقال و ز نجار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
ز عدلالملک بشنو این حکایت
که آن بالا بلند بیکفایت
میانجی گشته بین بول و غایت
نماید گه سلیمان را حمایت
شود گاهی تدین را مددکار
که سازد این دو را با یکدگر یار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
تدین کهنه الدنگ قلندر
نموده نوحه جمهوری از بر
عجب جنسی است این، الله اکبر
گهی عرعر نماید، چون خر نر
زمانی پاچه گیرد چون سگ هار
ولی غافل ز گردنبند و افسار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
از ایران «رهنما» گشته روانه
برای کارهای محرمانه
گرفته پولهای بینشانه
زده در بصره و بغداد چانه
که جمهوری شود این ملک ادبار
نه من گویم خودش کردهست اقرار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
تقلاها نماید اندرین بین
جلمبر زاده شیخ العراقین
کند فریادها، با شیون و شین
که جمهوری بود بر گردنم دین
ادا بایست کرد این دین ناچار
بباید جست از دست طلبکار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
ضیاء الواعظین سالوس ریقو
کند از بهر جمهوری هیاهو
چه جمهوری عجب دارم من از او
مگر او غافل است از قصد یارو
که میخواهند نشیند جای قاجار
همانطوری که کرد آن مرد افشار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
دبیر اعظم آن رند سیاسی
به افسونهای نرم دیپلماسی
ز کمپانی نماید حقشناسی
زند «تیپا» به قانون اساسی
به سردار سپه گوید به اصرار
که جمهوری نباشد کار دشوار
نمایش میدهد این هفته «عارف»
به همراهی اعضای معارف
شود معلوم با جزئی مصارف
که جمهوری ندارد یک مخالف
مدلّل میشود با ضرب و با تار
که مشروطه ندارد یک طرفدار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
نمودم من جراید را اداره
شفق، کوشش، وطن، گلشن، ستاره
قیامت میشود با یک اشاره
دگر معنی ندارد استخاره
همین فردا شود، غوغا پدیدار
میتینگ و کنفرانس و نطق و اشعار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
به عالم پیش رفته بالاصاله
تمام کارها با قاله قاله
به زور نطق و شعر و سرمقاله
بباید کرد جمهوری اماله
بر این مخلوق بیعقل ولنگار
بدون وحشت از اعیان و تجار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
که مستوفی است شخص لاابالی
مشیرالدوله مرعوب و خیالی
وثوق الدوله جایش هست خالی
بود فیروز هم در فارس والی
قوام السلطنه، مطرود سرکار
به غیر از ذات اشرف، لیس فی الدار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
بود حاجی معین محتاط و معقول
امین الضرب در عدلیه مشغول
علی صراف هم مستغرق پول
فقیه التاجرین هم میخورد گول
اهمیت ندارد صنف بازار
ز بزاز و ز عطار و بُنَکدار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
تدین گفته مجلس هست با من
نمایم اکثریت را معین
شود این کار قبل از عید روشن
به جمهوری بگیرم رأی قطعا
نه قانون میشود مانع نه افکار
به زور مشت فیصل میدهم کار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
به تعلیم قشون اندر ولایات
مهیا تلگرافات و شکایات
ز ظلم شاه و دربارش روایات
ز جمهوری اشارات و کنایات
مسلسل میرسد با سیم و چاپار
ز بلدان و ز اقطار و ز انصار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
ز تبریز و ز قزوین و ز زنجان
ز کرمانشاه و کردستان و گیلان
بروجرد و عراق و یزد و کرمان
ز شیراز و صفاهان و خراسان
ز بجنورد و ز کاشان و قم و لار
تقاضاها رسد خروار خروار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
ز ملاها جوی وحشت نداریم
قشون با ما بوَد، دهشت نداریم
حذر از جنبش ملت نداریم
شب عید است و ما فرصت نداریم
سلام عید را بایست این بار
بگیرد حضرت اشرف به دربار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
به تهران نیست یک تن انقلابی
به جز مشروطهخواهان حسابی
که از وحشت نگردند آفتابی
اگر گردند خیلی بدلعابی
بیاویزیمشان بر چوبه دار
به نام ارتجاعیون و اشرار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
موافق گشته لندن این سخن را
که فوری خواست «سرپرسی لرن » را
برد گر «شومیاتسکی » سؤظن را
فرستیم پیششان استاد فن را
همان مهتر نسیم رند عیار
«کریم رشتی » آن شیاد طرار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
نباید کرد دیگر هیچ مس مس
بباید رفت فوری، توی مجلس
اگر حرفی شنیدیم، از مدرس
جوابش گفت: باید رَطب و یابس!
اگر مقصود خود را کرد تکرار
بپیچیمش به دور خلق دستار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
به قدری این سخنها کارگر شد
که «سردار سپه » عقلش ز سر شد
به جمهوری علاقهمندتر شد
بنای انتشار سیم و زر شد
به مبعوثان و مطبوعات و احرار
ز آقای صبا تا شیخ معمار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
نمایان شد تجمعهای فردی
علم در دست، گرم دورهگردی
علمها سبز و زرد و لاجوردی
عیان سرخی و پنهان رنگ زردی
به جمهوریت ایران هوادار
ولو گشته میان کوچه بازار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
از این افکار مالیخولیایی
به مجلس اکثریت شد هوایی
تدین کرد خیلی بیحیایی
به یک دم بین افرادش جدایی
فتاد از یک هجوم نابهنجار
از آن سیلی که خورد آن مرد دیندار!
دریغ از راه دور و رنج بسیار
از آن سیلی ولایت پر صدا شد
دکاکین بسته و غوغا به پا شد
به روز شنبه مجلس کربلا شد
به دولت روی اهل شهر وا شد
که آمد در میان خلق، سردار
برای ضرب و شتم و زجر و کشتار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
ز جمهوری به جا یک گام ره بود
خدا داند که این سیلی گنه بود
که این سیلی زدن خدمت به شه بود
«تدین » خصم «سردار سپه » بود
رفاقت بد بوَد با عقرب و مار
خطر دارد، چو نادان اوفتد یار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
قشونی خلق را با نیزه راندند
ولی مردم به جای خویش ماندند
رضاخان را به جای خود نشاندند
به جای گُل، بر او آجر پراندند
نشاید کرد با افکار پیکار
بباید خواست از مخلوق زنهار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
بپاشد در جماعت شور و شرها
شکست از خلق مسکین دست و سرها
«رضا خان » در قبال این هنرها
شنید از مؤتمن توپ و تشرها
که این کارت چه بود، ای مرد غدار؟
چرا کردی به مجلس، این چنین کار؟
دریغ از راه دور و رنج بسیار
بسی پیر و جوان سرنیزه خوردند
گروهی را سوی نظمیه بردند
چهل تن، اندر این هنگامه مردند
برای حفظ قانون جان سپردند
دوصد تن تا کنون هستند بیمار
به ضرب تهتفنگ و زیر آوار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
رضاخان شد، ازین حرکت پشیمان
به سعدآباد رفت از شهر تهران
از آنجا شد به سوی قم شتابان
حجج بستند با او عهد و پیمان
که باشد بعد ازین بر خلق غمخوار
ز جمهوری نگوید، هیچ گفتار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
ز قم برگشت و عاقل شد ولی حیف
که کردش باز اغوا «ناصر سیف »
به مجلس کرد توهین از سر کیف
ولیکن بیخبر بود از کم و کیف
که مجلس نیست با ایشان وفادار
به جز شش هفت تن بیکار و بیعار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
از اوبالمره مجلس بدگمان شد
عقاید جملگی از او رمان شد
به سوی رودهن آخر چمان شد
همان چیزی که میدیدم، همان شد
کشیده شد میان مملکت جار
که از میدان بهدر رفتهاست سردار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
به مجلس قاصدی، از راه آمد
که اکنون تلگراف شاه آمد
رضاخان عزل بیاکراه آمد
شه از مجلس، عقیدتخواه آمد
که قانون اساسی چون شده خوار
دگر کس ملک را باشد پرستار؟
دریغ از راه دور و رنج بسیار
به تعلیمات مرکز از ولایات
رسید از احمد آقا تلگرافات
که سرباز لرستان و مضافات
نماید از «رضا خان » دفع آفات
قشون غرب گردد، زود سیار
سوی مرکز، پی تنبیه احرار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
امیر لشکر شرق آن یل راد
یک التیماتوم از مشهد فرستاد
به مبعوثان، دو روزه مهلتی داد
که آمد جیش، تا فراش آباد
بباید بر مراد ما، شود کار
ولی بر توپ خالی نیست آثار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
وکیلان این تشرها، چون شنیدند
ز جای خویش از وحشت پریدند
به تُنبانهای خود، از ترس ریدند
نود رأی موافق، آفریدند
بر این جمعیت مرعوب گه کار
«سلیمان بن محسن » شد علمدار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
ولیکن چارده مرد مسلم
نترسیدند از توپ دمادم
به آزادی ببستند، عهد محکم
اقلیت از ایشان شد فراهم
وطنخواهی از ایشان گشت پادار
رضاخان را زبون کردند ازین کار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
بخش ۳ - نوحه جمهوری: در صفحهٔ پنجم آخرین شمارهٔ قرن بیستم عکس تابوتی را نشان میدهد که عدهای از آن مشایعت مینمایند. مرغان لاشخور سر تابوت در پروازند و پایین عکس چنین نوشته شده «جنازهٔ مرحوم جمهوری قلابی» سپس این اشعار به چاپ رسیده است:بخش ۵ - باور مکن: جان پسر، گوش به هر خر مکن
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چه ذلتها کشید این ملت زار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: این ملت در طول تاریخ سختیها و ذلتهای زیادی را متحمل شده است و افسوس که باید برای رسیدن به اهداف خود، مسیر طولانی و دشواری را طی کند.
ترقی اندر این کشور محال است
که در این مملکت قحط الرجال است
هوش مصنوعی: در این کشور پیشرفت غیرممکن است چون در این سرزمین افراد شایسته و با لیاقت کم هستند.
خرابی از جنوب و از شمال است
بر این مخلوق، آزادی وبال است
هوش مصنوعی: خرابی و ویرانی از سمتهای جنوبی و شمالی بر این موجودات حاکم است و آزادی برای آنها تبعات سنگینی دارد.
نباید پرده بگرفتن ز اسرار
که گردد شرح بدبختی پدیدار
هوش مصنوعی: نگران نباش که اسرار خود را فاش کنی، زیرا این کار میتواند باعث شود که غم و رنج تو نمایان شود.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: متأسفانه، به خاطر مسافت زیاد و زحمتهای فراوانی که کشیدهایم، حسرت میخوریم.
اگر پیدا شود در ملک یک فرد
بمانند رضاخان جوانمرد
هوش مصنوعی: اگر در سرزمین ما انسانی مانند رضاخان وجود داشته باشد که با جوانمردی و شجاعت خود کشور را به پیش ببرد.
کنندش دوره فورا چند ولگرد
به فکر اینکه باید ضایعش کرد
هوش مصنوعی: عدهای دور او جمع میشوند و به دنبال فرصتی هستند تا او را تحقیر و از میدان به در کنند.
بگویند از سر شه تاج بردار
به فرق خویشتن آن تاج بگذار
هوش مصنوعی: بگویید که تاج را از سر پادشاه بردارند و بر سر خود بگذارند.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: چقدر حیف که برای رسیدن به هدف، باید مسافت طولانی را با سختی و تلاش فراوان بپیماییم.
نخستین بار سازیم آفتابی
علامتهای سرخ انقلابی
هوش مصنوعی: برای اولین بار، خورشیدی درخشان و نشانههای سرخ انقلابی را خلق میکنیم.
که جمهوری بود حرف حسابی
چو گشتی تو رئیس انتخابی
هوش مصنوعی: وقتی تو به عنوان رئیس انتخاب شدی، دیگر همه چیز فراتر از یک بحث جدی به نظر میرسد.
بباید گفت کاین مرد فداکار
بود خود پادشاهی را سزاوار
هوش مصنوعی: باید گفت که این فرد فداکار بود و شایسته سلطنت و پادشاهی است.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: متاسفانه، دسترسی به مسیرهای دور و زحمات فراوانی که کشیده شده، هدر رفته است.
حقیقت بارک الله چشم بد دور
مبارک باد این جمهوری زور
هوش مصنوعی: حقیقت این است که به چشم حسودان دور باد، این جمهوری خوشبخت و پرقدرت است.
ازین پس گوشها کر چشمها کور
چنین جمهوری بر ضد جمهور
هوش مصنوعی: از این به بعد، گوشها بیصدا و چشمها نابینا خواهند بود. این طور است که جمهوری بر ضد مردم به وجود میآید.
ندارد یاد کس در هیچ اعصار
نباشد هیچ در قوطی عطار
هوش مصنوعی: هیچکس به یاد کسی نخواهد بود و هیچ چیزی از او در زندگی یا یادها باقی نخواهد ماند.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: متأسفانه، تلاش و زحمت زیادی که انجام شده، دور از دسترس مانده و نتایج مطلوب به دست نیامده است.
چه جمهوری شود آقای دشتی
علمدارش بود شیطان رشتی
هوش مصنوعی: اگر یک حکومت تشکیل شود، آقای دشتی رهبر آن خواهد بود و شیطان رشتی نیز در این میان نقشی دارد.
تدین آن سفیه کهنه مشتی
نشیند عصرها در توی هشتی
هوش مصنوعی: در عصرها، فردی نادان با ظاهری مذهبی، در دَرِ خانه نشسته و به حرفهای بیمعنا و خام خود میپردازد.
کند کور و کچلها را خبردار
ز حلاج و ز رواس و ز سمسار
هوش مصنوعی: بیرون فقط افراد نابینا و بیمو را به یاد حلاج، چرمدوز و دستفروش مطلع میکند.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: متأسفانه، زمان و مسافتی که باید طی کرد و زحمتی که متحمل میشویم، هدر میرود.
صبا آن بی شعور بد قیافه
نموده گوز جمهوری کلافه
هوش مصنوعی: باد صبحگاهی، که بیخبر و نادان به نظر میرسد، حالتی ناخواسته و نامناسب از خود بروز داده و موجب ناراحتی و خستگی جامعه شده است.
زند بس لاف در زیر ملافه
که جمهوری شود دارالخلافه
هوش مصنوعی: این بیت به بیان این موضوع میپردازد که خیلی از افراد در پشت پرده، ادعای بزرگی و قدرت میکنند، اما واقعیت چیز دیگری است. به عبارت دیگر، ممکن است در ظاهر در مورد جایگاه و مقام خود صحبت کنند، اما در واقعیت، وضعیت آنها آنطور که نمایش میدهند نیست. در نهایت، این میتواند به ناپایداری و عدم ثبات در قدرت و حکومت منجر شود.
ولیکن بیخبر از لحن بازار
ز علاف و ز بقال و ز نجار
هوش مصنوعی: اما او از احساسات و نواهای زندگی روزمره، همچون صدای کسانی که در بازار کار میکنند، بیخبر است؛ نه از علافها، نه از بقالها و نه از نجارها.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: حیف است که برای رسیدن به هدفی دور تلاش و زحمت زیادی را متحمل شویم.
ز عدلالملک بشنو این حکایت
که آن بالا بلند بیکفایت
هوش مصنوعی: از حاکم عدالتمحور بشنو این داستان، که آن شخص بلندمرتبه، به خاطر ناتوانیهایش، کاری از پیش نمیبرد.
میانجی گشته بین بول و غایت
نماید گه سلیمان را حمایت
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به شخصی است که در میانه دو چیز قرار دارد و نقش میانجی را ایفا میکند. این شخص به اندازهای توانمند است که قادر است در مواقع ضروری از کسی، مانند سلیمان، حمایت کند و او را در رسیدن به هدفش یاری دهد.
شود گاهی تدین را مددکار
که سازد این دو را با یکدگر یار
هوش مصنوعی: گاهی مذهب به کمک میآید تا این دو را به هم نزدیک کند و دوستانه با یکدیگر زندگی کنند.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: چقدر افسوس که باید از مسیری طولانی با مشقت زیاد بگذرم.
تدین کهنه الدنگ قلندر
نموده نوحه جمهوری از بر
هوش مصنوعی: این بیت به مفهوم این است که یک فرد سنتی و دیندار به شکل جدیدی از سیاست و اعتراضات اجتماعی که ممکن است به مدرنیته مربوط باشد، دست زده و صدای خود را در قالب نوحه و ناله به گوش میرساند. یعنی تغییراتی در رویکردهای قدیمی نسبت به موضوعات اجتماعی به وجود آمده است و این فرد در تلاش است تا صدای خود را بهروزرسانی کند.
عجب جنسی است این، الله اکبر
گهی عرعر نماید، چون خر نر
هوش مصنوعی: این موجود بسیار عجیب و غریب است، گاهی اوقات صداهایی مثل خر نر از خودش در میآورد.
زمانی پاچه گیرد چون سگ هار
ولی غافل ز گردنبند و افسار
هوش مصنوعی: زمانی مثل سگ هار رفتار میکند و به وحشت میافتد، اما از بستن گردنبند و افسار بر خود غافل است.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: متأسفانه، باید بگوییم که تلاش برای پیمودن راههای سخت و دور، بسیار دشوار و آزاردهنده است.
از ایران «رهنما» گشته روانه
برای کارهای محرمانه
هوش مصنوعی: از ایران، شخصی با نام رهنما به سفر رفته است تا کارهای پنهانی و محرمانهای را انجام دهد.
گرفته پولهای بینشانه
زده در بصره و بغداد چانه
هوش مصنوعی: پولهای بدون صاحب در بصره و بغداد رد و بدل شده و کسی بر سر آنها با یکدیگر بحث میکند.
که جمهوری شود این ملک ادبار
نه من گویم خودش کردهست اقرار
هوش مصنوعی: این سرزمین نیازمند است تا به جمهوری تبدیل شود. من تنها نمیگویم، بلکه خود این کشور به این امر اعتراف کرده است.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: متأسفانه، مسیر طولانی و سختی که طی شده، هدر رفته است.
تقلاها نماید اندرین بین
جلمبر زاده شیخ العراقین
هوش مصنوعی: در این جهان، تلاشها و کوششها در این مورد نمایان است، اما کسی که در مقام و جایگاه بالایی قرار دارد، از آن خبر ندارد.
کند فریادها، با شیون و شین
که جمهوری بود بر گردنم دین
هوش مصنوعی: با صدای بلند و نالههای دردناک اعلام میکند که این جمهوری به گردن من مانند دینی سنگینی میکند.
ادا بایست کرد این دین ناچار
بباید جست از دست طلبکار
هوش مصنوعی: برای حفظ این دین، باید به طور جدی تلاش کرد و در جستجوی آن بود، وگرنه ممکن است از دست برود.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: از دوری راه و زحمات فراوان متأسفم و افسوس میخورم.
ضیاء الواعظین سالوس ریقو
کند از بهر جمهوری هیاهو
هوش مصنوعی: نور وعاظ و خطبا از این که برای مردم صحبت کنند، به شدت خوشحال و هیجانزده میشود و در این راه تلاش میکند.
چه جمهوری عجب دارم من از او
مگر او غافل است از قصد یارو
هوش مصنوعی: من از او چه جمهوری عجیبی دارم، آیا او از نیت من بیخبر است؟
که میخواهند نشیند جای قاجار
همانطوری که کرد آن مرد افشار
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که افرادی قصد دارند جایگاه و قدرت قاجار را به دست آورند، مشابه کاری که مرد افشاری انجام داد و قاجار را به حاشیه برد.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: چقدر ناراحتکننده است که باید مسیری طولانی و سخت را طی کرد.
دبیر اعظم آن رند سیاسی
به افسونهای نرم دیپلماسی
هوش مصنوعی: دبیر کل آن سیاستمدار فرزانه با ترفندهای ملایم و زیرکانهی دیپلماسی، کار خود را انجام میدهد.
ز کمپانی نماید حقشناسی
زند «تیپا» به قانون اساسی
هوش مصنوعی: اگر کسی با جمعی در ارتباط باشد و از آنها قدرشناسی کند، این عمل مانند پیروی از اصول قانون اساسی است.
به سردار سپه گوید به اصرار
که جمهوری نباشد کار دشوار
هوش مصنوعی: سردار سپه از روی اجبار میگوید که جمهوریخواهی کار آسانی نیست.
نمایش میدهد این هفته «عارف»
به همراهی اعضای معارف
هوش مصنوعی: این هفته عارف به همراه اعضای معارف به اجرا میپردازد.
شود معلوم با جزئی مصارف
که جمهوری ندارد یک مخالف
هوش مصنوعی: با توجه به جزئیاتی که ارائه میشود، مشخص میشود که در یک نظام جمهوری، مخالفی وجود ندارد.
مدلّل میشود با ضرب و با تار
که مشروطه ندارد یک طرفدار
هوش مصنوعی: با تلاش و کوشش، و به طور منطقی روشن میشود که آزادی و مشروطه هیچ زمان یک طرفدار ندارد.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: متأسفانه، سفر به دور و زحمت فراوانی که کشیده شده، حسرتبرانگیز است.
نمودم من جراید را اداره
شفق، کوشش، وطن، گلشن، ستاره
هوش مصنوعی: من نشریات را تحت سرپرستی روزنامههای مختلف مانند «شفق»، «کوشش»، «وطن»، «گلشن» و «ستاره» مدیریت کردم.
قیامت میشود با یک اشاره
دگر معنی ندارد استخاره
هوش مصنوعی: با یک اشاره دیگر، روز قیامت فرامیرسد و در این حالت، استخاره دیگر معنایی نخواهد داشت.
همین فردا شود، غوغا پدیدار
میتینگ و کنفرانس و نطق و اشعار
هوش مصنوعی: فردا، همه جا شلوغ و پرهیجان خواهد شد و تجمعات و کنفرانسها و سخنرانیها و شعرخوانیها برگزار میشود.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: متاسفم که با وجود تلاشهای فراوان و مسافت زیاد، به هدف نرسیدیم.
به عالم پیش رفته بالاصاله
تمام کارها با قاله قاله
هوش مصنوعی: در دنیای امروز، همه چیز به طور اصولی و پایهای انجام میشود و کارها بر اساس گفتهها و اقوال معتبر است.
به زور نطق و شعر و سرمقاله
بباید کرد جمهوری اماله
هوش مصنوعی: برای موفقیت در جمهوری، باید با قدرت و با استفاده از سخنرانی و شعر، تلاش و کوشش کرد.
بر این مخلوق بیعقل ولنگار
بدون وحشت از اعیان و تجار
هوش مصنوعی: در این دنیا، موجوداتی بیفکر و بیقید و شرط وجود دارند که از چهرههای مشهور و بازرگانان ترسی ندارند.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: افسوس که مسیر طولانی و زحمات زیادی را باید تحمل کنیم.
که مستوفی است شخص لاابالی
مشیرالدوله مرعوب و خیالی
هوش مصنوعی: شخصی به نام مشیرالدوله وجود دارد که به شدت تحت تأثیر و ترسهای خیالی قرار دارد و در عین حال آدمی بیپروا و بیاحتیاط به نظر میرسد.
وثوق الدوله جایش هست خالی
بود فیروز هم در فارس والی
هوش مصنوعی: وثوقالدوله در جایگاه خود غایب است و فیروز نیز در فارس والی است.
قوام السلطنه، مطرود سرکار
به غیر از ذات اشرف، لیس فی الدار
هوش مصنوعی: قوامالسلطنه، از کار برکنار شده و جز شخصیتهای برجسته، هیچ کس در این خانه حضور ندارد.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: متأسفانه باید بگویم که همه زحمتها و تلاشهایمان به هدر رفته و انگار هیچ کس هم خبر ندارد.
بود حاجی معین محتاط و معقول
امین الضرب در عدلیه مشغول
هوش مصنوعی: حاجی معین فردی محتاط و معقول بود که در بخش عدلیه به کار مشغول بود و به عنوان فردی مورد اعتماد شناخته میشد.
علی صراف هم مستغرق پول
فقیه التاجرین هم میخورد گول
هوش مصنوعی: علی صراف به شدت در دنیای پول و تجارت غرق شده و در عین حال، فقیه تاجران نیز فریب و ترفندهایی را تجربه میکند.
اهمیت ندارد صنف بازار
ز بزاز و ز عطار و بُنَکدار
هوش مصنوعی: مهم نیست که در بازار چه کسانی حضور دارند، از جمله فروشندگان پارچه، عطارها یا بُنَکداران؛ اهمیت بیشتری به چیزهای دیگر داده میشود.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: متأسفانه، مسیر طولانی و زحمات زیادی که متقبل شدیم، هدر رفته است.
تدین گفته مجلس هست با من
نمایم اکثریت را معین
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به این نکته اشاره میکند که در جمعهای مذهبی و دینی، تعداد زیادی از افراد در کنار هم هستند و او میخواهد جایگاه و نظر خود را در میان این جمع مشخص کند. به عبارت دیگر، او به بررسی و تعیین وضعیت خود در میان آنها میپردازد.
شود این کار قبل از عید روشن
به جمهوری بگیرم رأی قطعا
هوش مصنوعی: قبل از عید، موضوع بهروشنی مشخص خواهد شد و من بهطور قطع رأی خودم را به جمهوری میدهم.
نه قانون میشود مانع نه افکار
به زور مشت فیصل میدهم کار
هوش مصنوعی: نه قوانین مانع من میشود و نه افکار دیگران، با قدرت و اراده خود کارهایم را پیش میبرم.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: آه! افسوس از مسیر طولانی و مصیبتهای فراوان.
به تعلیم قشون اندر ولایات
مهیا تلگرافات و شکایات
هوش مصنوعی: در آموزش نظامی در مناطق مختلف، آمادهسازی ارتباطات و ارسال شکایتها در حال انجام است.
ز ظلم شاه و دربارش روایات
ز جمهوری اشارات و کنایات
هوش مصنوعی: این بیت به بیان ظلم و ستمی میپردازد که از سوی شاه و دربارش بر مردم رفته، و اشاره به نشانهها و پیامهای موجود در جمهوری و نظامهای سیاسی دیگر دارد. به طور کلی، شاعر به تضاد بین ظلم در یک حکومت و وعدههای یک نظام دموکراتیک اشاره میکند.
مسلسل میرسد با سیم و چاپار
ز بلدان و ز اقطار و ز انصار
هوش مصنوعی: پیامها به صورت مداوم از نقاط مختلف، کشورها و مناطق به دست میرسند.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: ای کاش راه دور و سختیهایی که تحمل کردیم، بیهوده نبود.
ز تبریز و ز قزوین و ز زنجان
ز کرمانشاه و کردستان و گیلان
هوش مصنوعی: از تبریز، قزوین، زنجان، کرمانشاه، کردستان و گیلان.
بروجرد و عراق و یزد و کرمان
ز شیراز و صفاهان و خراسان
هوش مصنوعی: بروجرد، عراق، یزد و کرمان، به همراه شیراز، اصفهان و خراسان، همگی از مناطق و شهرهای معروف و مهم کشور هستند. هر یک از این مناطق ویژگیها و فرهنگ خاص خود را دارند و در کنار هم تصویر جامعی از تاریخ و فرهنگ ایران را ارائه میدهند.
ز بجنورد و ز کاشان و قم و لار
تقاضاها رسد خروار خروار
هوش مصنوعی: از شهرهای بجنورد، کاشان، قم و لار خواستهها و درخواستهای زیادی به دست میرسد.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: متأسفانه، راهی که پیمودهام بسیار دور و پر از سختی بوده است.
ز ملاها جوی وحشت نداریم
قشون با ما بوَد، دهشت نداریم
هوش مصنوعی: ما از روحانیون هراسی نداریم، زیرا نیرویی قوی با ماست و از هیچ چیز نگران نیستیم.
حذر از جنبش ملت نداریم
شب عید است و ما فرصت نداریم
هوش مصنوعی: ما نگران هیچ تحرک و حرکتی از سوی مردم نیستیم، زیرا این شب عید است و فرصتی برای معطلی نداریم.
سلام عید را بایست این بار
بگیرد حضرت اشرف به دربار
هوش مصنوعی: این بار، باید حضرت اشرف به دربار، سلام عید را دریافت کند.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: چه دلسوزی است که سرنوشت و مشکلات زیاد، ما را از هدفهایمان دور کرده است.
به تهران نیست یک تن انقلابی
به جز مشروطهخواهان حسابی
هوش مصنوعی: در تهران هیچ کس نیست که به انقلاب علاقهمند باشد، به جز افرادی که خواهان مشروطیت هستند.
که از وحشت نگردند آفتابی
اگر گردند خیلی بدلعابی
هوش مصنوعی: اگر کسی از ترس خود را پنهان کند و به صورت آفتاب درآید، در واقع وضعیت بدی را رقم زده است.
بیاویزیمشان بر چوبه دار
به نام ارتجاعیون و اشرار
هوش مصنوعی: بیایید آنها را به دار بزنیم و به نام افرادی که به عقبماندگی و فساد مشهورند، شناساندیم.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: متأسفانه باید بگویم که تمام زحمات و تلاشهایی که برای رسیدن به هدف انجام دادهام، در راهی طولانی و دشوار به هدر رفتهاند.
موافق گشته لندن این سخن را
که فوری خواست «سرپرسی لرن » را
هوش مصنوعی: لندن با این نظر موافقت کرده که به سرعت خواستار «سرپرسی لرن» باشد.
برد گر «شومیاتسکی » سؤظن را
فرستیم پیششان استاد فن را
هوش مصنوعی: اگر ما سؤظن را به پیش آنها بفرستیم، استاد فن را به چالش میکشیم.
همان مهتر نسیم رند عیار
«کریم رشتی » آن شیاد طرار
هوش مصنوعی: نسیم رند و شورانگیز، همانند شخصی به نام «کریم رشتی» که ظاهری فریبنده و فریبکار دارد.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: چه تأسفانگیز است که برای رسیدن به هدف یا مقصدی، باید مسیر طولانی و سختی را طی کرد.
نباید کرد دیگر هیچ مس مس
بباید رفت فوری، توی مجلس
هوش مصنوعی: نباید دیگر در این جمع ساده و بیارزش بمانیم و بهتر است سریعاً این مکان را ترک کنیم.
اگر حرفی شنیدیم، از مدرس
جوابش گفت: باید رَطب و یابس!
رَطْب یعنی تر و مقابل یابِس است که یعنی خشک.
اگر مقصود خود را کرد تکرار
بپیچیمش به دور خلق دستار
هوش مصنوعی: اگر هدف خود را مدام تکرار کنیم، باید آن را با دقت و ظرافت به دور دیگران بپیچیم.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: ای کاش که مسیر طولانی و زحمتهای زیاد بیفایده نبود.
به قدری این سخنها کارگر شد
که «سردار سپه » عقلش ز سر شد
هوش مصنوعی: اینقدر این سخنان مؤثر بود که «سردار سپه» از فکر و هوش خود بیخبر شد.
به جمهوری علاقهمندتر شد
بنای انتشار سیم و زر شد
هوش مصنوعی: او به جمهوری علاقه بیشتری پیدا کرد و تصمیم گرفت که منابع مالی را به راه بیندازد.
به مبعوثان و مطبوعات و احرار
ز آقای صبا تا شیخ معمار
هوش مصنوعی: به افرادی که به عنوان پیامآور و نویسندگان آزاد عمل میکنند، از آقای صبا تا شیخ معمار اشاره دارد.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: حیف است که برای رسیدن به مقصد دور باید زحمت و مشقت زیادی کشید.
نمایان شد تجمعهای فردی
علم در دست، گرم دورهگردی
هوش مصنوعی: به سفرهای گوناگون و فعالیتهای مختلف در عالم دانش و علم پرداخته شده است، در حالی که گروههای مختلف از افراد آگاه و متخصص در دسترس هستند.
علمها سبز و زرد و لاجوردی
عیان سرخی و پنهان رنگ زردی
هوش مصنوعی: علمها به رنگهای مختلفی نمایان هستند؛ بعضی از آنها به صورت واضح و بعضی دیگر به شکلی پنهان وجود دارند. رنگها و معانی آنها میتواند از سرخی تا زردی متغیر باشد.
به جمهوریت ایران هوادار
ولو گشته میان کوچه بازار
هوش مصنوعی: به طرفداری از جمهوری اسلامی ایران، حتی اگر در میان مردم و در محیطهای عمومی قرار گیرد.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: متاسفم که راه دور و تلاش زیاد به بار ننشست.
از این افکار مالیخولیایی
به مجلس اکثریت شد هوایی
هوش مصنوعی: این افکار ناامیدکننده و خستهکننده باعث شدند که جو حاکم بر مجلس تغییر کند و به سمت اکثریت برود.
تدین کرد خیلی بیحیایی
به یک دم بین افرادش جدایی
هوش مصنوعی: بسیاری از افراد خود را متدین نشان میدهند، ولی در حقیقت هیچ حیا و شرمی ندارند و به راحتی از دیگران فاصله میگیرند.
فتاد از یک هجوم نابهنجار
از آن سیلی که خورد آن مرد دیندار!
هوش مصنوعی: به دلیل یک حمله ناگهانی، آن مرد دیندار به شدت مجروح شد و نتوانست تحمل کند.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: متأسفانه، راهی که در پیش داریم بسیار دور و طاقتفرساست.
از آن سیلی ولایت پر صدا شد
دکاکین بسته و غوغا به پا شد
هوش مصنوعی: به دنبال وقوع حادثهای بزرگ و مهم در حکومت، همهجا صدا و هیاهو به راه افتاد و فروشگاهها تعطیل شدند.
به روز شنبه مجلس کربلا شد
به دولت روی اهل شهر وا شد
هوش مصنوعی: در روز شنبه، مجلس عزای کربلا برپا شد و چهره شهر به خاطر حضور اهل بیت روشن و شاداب گردید.
که آمد در میان خلق، سردار
برای ضرب و شتم و زجر و کشتار
هوش مصنوعی: کسی به میان مردم آمد که رئیس و فرمانده برای اذیت کردن، شکنجه و کشتن بود.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: این حسرت بر این است که مسیری طولانی و دشواری را پیمودیم.
ز جمهوری به جا یک گام ره بود
خدا داند که این سیلی گنه بود
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که در آیندهای که به جای جمهوری قرار میگیرد، قدمی در راهی پیش میرود که تنها خدا میداند این عمل، گناهی بزرگ بوده است.
که این سیلی زدن خدمت به شه بود
«تدین » خصم «سردار سپه » بود
هوش مصنوعی: این ضربه به خاطر خدمت به شاه بود و مؤمن بودن، دشمن فرمانده سپاه بود.
رفاقت بد بوَد با عقرب و مار
خطر دارد، چو نادان اوفتد یار
هوش مصنوعی: دوستی با موجودات خطرناکی مانند عقرب و مار عاقلانه نیست، زیرا اگر همراهی نادان و بیتوجه باشد، ممکن است دچار دردسر و خطر شود.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: متأسفم که باید از راه دور سفر کنم و زحمات زیادی را تحمل کنم.
قشونی خلق را با نیزه راندند
ولی مردم به جای خویش ماندند
هوش مصنوعی: مردم را با زور و شمشیر به حرکت درآوردند، اما آنها در جایی که بودند باقی ماندند و از جا نرفتند.
رضاخان را به جای خود نشاندند
به جای گُل، بر او آجر پراندند
هوش مصنوعی: رضاخان را در موقعیت خود قرار دادند، به جای هدایا و گلها، سنگ و آجر به او پرتاب کردند.
نشاید کرد با افکار پیکار
بباید خواست از مخلوق زنهار
هوش مصنوعی: نباید با افکار خود مبارزه کرد، بلکه باید از مخلوق پناه بخواهیم.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: این بیت به معنای حسرت و اندوه بر سختیها و مشقات زیادی است که برای رسیدن به مقصد یا هدفی دور باید تحمل کرد. انسان از مسیری طولانی و دشواری که باید طی کند، متأسف است.
بپاشد در جماعت شور و شرها
شکست از خلق مسکین دست و سرها
هوش مصنوعی: در جمع مردم، هیاهو و شور به پا میشود و در این میان، آه و نالههای افراد دلسوخته و نیازمند به چشم میخورد.
«رضا خان » در قبال این هنرها
شنید از مؤتمن توپ و تشرها
هوش مصنوعی: رضا خان در مقابل این هنرها از مؤتمن اخبار و سر و صداها را شنید.
که این کارت چه بود، ای مرد غدار؟
چرا کردی به مجلس، این چنین کار؟
هوش مصنوعی: ای مرد فریبکار، چه کار زشتی انجام دادی؟ چرا در این مجلس چنین رفتاری را از خود نشان دادی؟
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: حیف است که برای رسیدن به هدف، باید فاصله زیاد و زحمت زیادی را تحمل کرد.
بسی پیر و جوان سرنیزه خوردند
گروهی را سوی نظمیه بردند
هوش مصنوعی: گروهی از مردم، چه جوان و چه پیر، به دلیل مشکلاتی که برایشان پیش آمد، تحت فشار قرار گرفتند و به مقامهای انتظامی منتقل شدند.
چهل تن، اندر این هنگامه مردند
برای حفظ قانون جان سپردند
هوش مصنوعی: چهل نفر در این شرایط سخت جان خود را فدای حفظ قوانین کردند.
دوصد تن تا کنون هستند بیمار
به ضرب تهتفنگ و زیر آوار
هوش مصنوعی: حالت و وضعیت بیش از دویست نفر به خاطر ضربهای از تفنگ و زیر آوار، بسیار وخیم و بیمار است.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: چقدر ناراحتکننده است که باید در مسیری طولانی و با زحمت بسیار قدم برداریم.
رضاخان شد، ازین حرکت پشیمان
به سعدآباد رفت از شهر تهران
هوش مصنوعی: رضاخان پس از تصمیمی که گرفته بود، به سعدآباد رفت و از کار خود در تهران پشیمان شد.
از آنجا شد به سوی قم شتابان
حجج بستند با او عهد و پیمان
هوش مصنوعی: از آنجا به سمت قم رفت و کسانی که با او بودند، پیمانها و تعهداتی با او بستند.
که باشد بعد ازین بر خلق غمخوار
ز جمهوری نگوید، هیچ گفتار
هوش مصنوعی: بعد از این، هیچ کس از درد و رنج مردم صحبت نخواهد کرد و به فکر آنها نخواهد بود.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: درد و زحمتی که برای رسیدن به مقصد ناشناخته و بعید کشیده میشود، حسرتبار است.
ز قم برگشت و عاقل شد ولی حیف
که کردش باز اغوا «ناصر سیف »
هوش مصنوعی: او از قم برگشت و عقل و درک پیدا کرد، اما افسوس که دوباره فریب خورد.
به مجلس کرد توهین از سر کیف
ولیکن بیخبر بود از کم و کیف
هوش مصنوعی: او در حال خوشحالی و شادی به مجلس بیاحترامی کرد، اما از عمق و پیامد این عمل بیخبر بود.
که مجلس نیست با ایشان وفادار
به جز شش هفت تن بیکار و بیعار
هوش مصنوعی: در این مجلس، وفاداری تنها به عدهای محدود از افرادی که بیکار و بیعار هستند، اختصاص دارد.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: متأسفانه مسیر طولانی و زحمات زیادی که کشیده شده، بسیار دردناک است.
از اوبالمره مجلس بدگمان شد
عقاید جملگی از او رمان شد
هوش مصنوعی: مجلس به شدت از او بدبین شده و تمام نظرات و باورهای افراد به نوعی تحت تأثیر این بدگمانی قرار گرفته است.
به سوی رودهن آخر چمان شد
همان چیزی که میدیدم، همان شد
هوش مصنوعی: به سمت رودهن که میروم، آن چیزهایی که قبلاً میدیدم، همینی که هست، به واقعیت تبدیل شدند.
کشیده شد میان مملکت جار
که از میدان بهدر رفتهاست سردار
هوش مصنوعی: در سراسر سرزمین خبری پخش شده که سردار از میدان نبرد عقبنشینی کرده است.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: ناراحتم که باید راه طولانی را با زحمت فراوان بگذرانم.
به مجلس قاصدی، از راه آمد
که اکنون تلگراف شاه آمد
هوش مصنوعی: در مجلسی پیامرسانی رسید که خبر مهمی از شاه به تازگی رسیده است.
رضاخان عزل بیاکراه آمد
شه از مجلس، عقیدتخواه آمد
هوش مصنوعی: رضا خان بدون هیچ فشاری از سمت خود به عنوان شاه کنار رفت و کسانی که به او ایمان داشتند، به مجلس آمدند.
که قانون اساسی چون شده خوار
دگر کس ملک را باشد پرستار؟
هوش مصنوعی: وقتی که قانون اساسی از ارزش افتاده و نادیده گرفته میشود، دیگر کدامیک از افراد میتواند حافظ و نگهبان کشور باشد؟
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: چه حیف که راه بسیار دور و پر زحمت است.
به تعلیمات مرکز از ولایات
رسید از احمد آقا تلگرافات
هوش مصنوعی: اخبار و گزارشهایی از احمد آقا به مرکز آموزش از مناطق مختلف ارسال شده است.
که سرباز لرستان و مضافات
نماید از «رضا خان » دفع آفات
هوش مصنوعی: سربازان لرستان و مناطق اطراف برای مقابله با مشکلات و آسیبهای ناشی از حکومت رضاخان تلاش میکنند.
قشون غرب گردد، زود سیار
سوی مرکز، پی تنبیه احرار
هوش مصنوعی: سپاه غرب بهسرعت به سوی مرکز حرکت میکند تا به آزادهها هشدار دهد.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: متأسفانه، فاصلهای که طی کردهایم و سختیهایی که تحمل کردهایم، باعث افسوس و غم است.
امیر لشکر شرق آن یل راد
یک التیماتوم از مشهد فرستاد
هوش مصنوعی: فرمانده نیروهای شرق، آن جوان شجاع، یک پیام جدی از مشهد ارسال کرد.
به مبعوثان، دو روزه مهلتی داد
که آمد جیش، تا فراش آباد
هوش مصنوعی: به پیامبران الهی فرصتی دو روزه داده شد تا به سراغ کارهای خود بروند و در این مدت به امور خود برسند.
بباید بر مراد ما، شود کار
ولی بر توپ خالی نیست آثار
هوش مصنوعی: باید به خواسته ما برسیم، اما کارها به جلو نمیروند و نشانی از پیشرفت دیده نمیشود.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: چقدر افسوس که باید مسیر طولانی را بپیماییم و زحمت زیادی بکشیم.
وکیلان این تشرها، چون شنیدند
ز جای خویش از وحشت پریدند
هوش مصنوعی: وکیلان این تشرها، وقتی که از ترس متوجه شدند، به سرعت از جای خود بلند شدند و به حالت وحشت فرار کردند.
به تُنبانهای خود، از ترس ریدند
نود رأی موافق، آفریدند
هوش مصنوعی: ترس باعث شد تا برخی افراد در برابر مشکلات و چالشها، به جای ایستادگی و مقابله، دست به کارهای بیفکری بزنند و به جمع آوری نظرات موافق بپردازند، تا به نوعی از مسئولیت خود شانه خالی کنند.
بر این جمعیت مرعوب گه کار
«سلیمان بن محسن » شد علمدار
هوش مصنوعی: در این جمعیت که تحت تأثیر قرار گرفتهاند، علمدار کارهای «سلیمان بن محسن» را به عهده گرفت.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: افسوس که برای رسیدن به هدفی دور، زحمت و دشواری زیادی را تحمل کردم.
ولیکن چارده مرد مسلم
نترسیدند از توپ دمادم
هوش مصنوعی: اما چهارده مرد مسلمان از صدای مداوم توپ ترسی به دل راه ندادند.
به آزادی ببستند، عهد محکم
اقلیت از ایشان شد فراهم
هوش مصنوعی: آنها به آزادی دست یافتند و وعده و پیمان استواری از طرف اقلیت برای آنها فراهم شد.
وطنخواهی از ایشان گشت پادار
رضاخان را زبون کردند ازین کار
هوش مصنوعی: علاقه به وطن از سوی آنها باعث شد که رضاشاه را ضعیف و ناتوان کنند به دلیل این اقدام.
دریغ از راه دور و رنج بسیار
هوش مصنوعی: متأسفانه باید از سختیها و فاصلههای طولانی یاد کنیم.
حاشیه ها
1402/02/27 05:04
Sina Radmanesh
درود و ارادت
شعر جمهوری نامه اصالتا متعلق به ملک الشعرا بهار میباشد و شاعر بنام میرزاده عشقی فقط به اشتباه جان خود را بخاطر این شعر از دست داد(به دست رضاخان).
و متاسفانه در سایت گنجور این شعر بنام هردو شاعر ثبت شده است.
لطفا اصلاح بفرمایید.
باتشکر
1402/05/26 10:07
محمدجواد بوالحسنی
درود و بدون شرح
اگر پیدا شود در ملک یک فرد
بمانند رضا خان جوان مرد
1402/05/26 10:07
محمدجواد بوالحسنی
درود
در حالی که مستندات موجود دقیقا نشان میدهد که عاملان و آمران قتل مرحوم میرزاده عشقی چه کسانی بودند ، باز هم اصرار بر اینکه رضا خان او را کشته ، عجیب است و شائبه برانگیز...
اگر پیدا شود در ملک یک فرد
بمانند رضا خان جوان مرد