بخش ۳ - نوحه جمهوری
در صفحهٔ پنجم آخرین شمارهٔ قرن بیستم عکس تابوتی را نشان میدهد که عدهای از آن مشایعت مینمایند. مرغان لاشخور سر تابوت در پروازند و پایین عکس چنین نوشته شده «جنازهٔ مرحوم جمهوری قلابی» سپس این اشعار به چاپ رسیده است:
آه که جمهوری ما شد فنا
پیرهن لاشخوران شد قبا
شد فکلم چرک و کتم شد کثیف
مشت جماعت کلهم کرده قیف
«ژندره» شد این کراوات ظریف
(نم دو دیو) زین حرکات عفیف
گشته طرف، ملت جاهل به ما
آه که جمهوری ما شد فنا
بیرق جمهوری اگر شد نگون
جان وی از پیری او شد برون
غصه نخور، میزنم «انژکسیون»
زنده شود لیک به حال جنون
بام زند بر سر خلق خدا
آه که جمهوری ما شد فنا
من که یکی فعلهام، ای کردگار
صحبت جمهور، مرا کرده خوار
شد شب عیدی، جگرم داغدار
طفلک من، مانده به زیر آوار
در جلو حملهٔ قزاقها
شکر که جمهوریتان شد فنا
بیرق قرمز جگرم کرد خون
رفت جگرگوشه ز دستم برون
دولت ما گشته دچار جنون
شکر که آخر علمش شد نگون
بس که نمودند خلایق دعا
شکر که جمهوریتان شد فنا
من که یکی لشخور آزادهام
بهر فروش وطن، آمادهام
لنگ بود امشبه، عرادهام
در پی این تازه لش افتادهام
تا بکنم لقمهای از آن جدا
آه که جمهوری ما شد فنا
«جغدکی» آنجا سر تابوت بود
از سخن لشخوره، مبهوت بود
نوحهکنان در طلب قوت بود
عاشق سرداری ماهوت بود
بال به هم برزد و گفت ای خدا
آه که جمهوری ما شد فنا
لاشخوران جانب لش پر زدند
از غم این فاجعه بر سر زدند
بر سر و بر سینه مکرر زدند
چنگ به تابوت پر از زر زدند
سهم ربودند از آن سکهها
آه که جمهوری ما شد فنا
یک سگ بیچاره، عقب مانده بود
دیرتَرَک نوحهٔ خود خوانده بود
زوزهکنان در پی لش رانده بود
بوی لشش معده گدازنده بود
هو زدی اندر پی شاه و گدا
آه که جمهوری ما شد فنا
دید یکی زارعک لخت عور
لشکشی لاشخوران را ز دور
گفت که ای مست شراب غرور
حسرت جمهور ببر سوی گور
آه یتیمان فقیر از قفا
شکر که جمهوریتان شد فنا
بخش ۲ - مظهر جمهوری: در صفحهٔ چهارم روزنامه قرن بیستم که این ابیات چاپ شده تصویر مرد مسلح و غضبآلودی را به نام مظهر جمهوری کشیدهاند که در دست راست تفنگ و در دست چپ سکهٔ نقره (پول) دارد؛ بالای سرش سایه جمبول! نمایان است، در اطراف اسامی روزنامههایی را به شکل یکی از حیوانات نشان میدهد: افعی «روزنامه ناهید» ، جغد «روزنامه تجدد» ، موش «روزنامه کوشش» ، سگ «روزنامه ستاره» ، الاغ «روزنامه گلشن» ، گربه «روزنامه جارچی».بخش ۴ - جمهوری نامه: چه ذلتها کشید این ملت زار
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در صفحهٔ پنجم آخرین شمارهٔ قرن بیستم عکس تابوتی را نشان میدهد که عدهای از آن مشایعت مینمایند. مرغان لاشخور سر تابوت در پروازند و پایین عکس چنین نوشته شده «جنازهٔ مرحوم جمهوری قلابی» سپس این اشعار به چاپ رسیده است:
هوش مصنوعی: در صفحهٔ پنجم آخرین شمارهٔ قرن بیستم، عکسی از تابوتی دیده میشود که عدهای در حال همراهی آن هستند. پرندههای لاشخور در حال پرواز بالای تابوت هستند و در پایین عکس نوشته شده: «جنازهٔ مرحوم جمهوری قلابی». سپس شعرهایی نیز به چاپ رسیده است.
آه که جمهوری ما شد فنا
پیرهن لاشخوران شد قبا
هوش مصنوعی: فریاد که جمهوری ما از بین رفت و لباس دزدها و آدمکشها جایگزین آن شده است.
شد فکلم چرک و کتم شد کثیف
مشت جماعت کلهم کرده قیف
هوش مصنوعی: فکر و اندیشهام آشفته و کثیف شده است و لباس من نیز غرق در آلودگی است، زیرا گروهی از مردم همهجا در حال بر هم ریختن اوضاع هستند.
«ژندره» شد این کراوات ظریف
(نم دو دیو) زین حرکات عفیف
هوش مصنوعی: این کراوات ظریف به نوعی زشت و بیاحترامی تبدیل شده است، به خاطر این حرکات نامناسب و بیشرم.
گشته طرف، ملت جاهل به ما
آه که جمهوری ما شد فنا
هوش مصنوعی: جهتگیری مردم نادان به سمت دیگری رفته و متأسفانه کشور ما به نابودی نزدیک شده است.
بیرق جمهوری اگر شد نگون
جان وی از پیری او شد برون
هوش مصنوعی: اگر پرچم جمهوری به زمین بیفتد، جان او به دلیل پیری خواهد رفت.
غصه نخور، میزنم «انژکسیون»
زنده شود لیک به حال جنون
هوش مصنوعی: نگران نباش، من تزریقی را میزنم تا به حالت عادی برگردی، هرچند که هنوز در حالت جنون هستی.
بام زند بر سر خلق خدا
آه که جمهوری ما شد فنا
هوش مصنوعی: بام جامعه بر سر مردم فرود میآید و ای کاش جمهوریمان به پایان نرسد.
من که یکی فعلهام، ای کردگار
صحبت جمهور، مرا کرده خوار
هوش مصنوعی: من که یکی از بندگان تو هستم، ای خداوند، صحبت جمعی از مردم مرا ذلیل کرده است.
شد شب عیدی، جگرم داغدار
طفلک من، مانده به زیر آوار
هوش مصنوعی: شب عید شده و احساس غم و اندوهی عمیق دارم، زیرا فرزندم تحت فشار درد و رنج قرار دارد و در شرایط سختی به سر میبرد.
در جلو حملهٔ قزاقها
شکر که جمهوریتان شد فنا
هوش مصنوعی: در مواجهه با حملهٔ قزاقها، خوشبختانه جمهوریتان از بین رفت.
بیرق قرمز جگرم کرد خون
رفت جگرگوشه ز دستم برون
هوش مصنوعی: پرچم قرمز قلبم را به درد آورد، خون از دل و جگرم رفت و فرزندم از دستانم جدا شد.
دولت ما گشته دچار جنون
شکر که آخر علمش شد نگون
هوش مصنوعی: خوشبختی ما به جنون تبدیل شده است، چرا که در نهایت فهم و داناییامان به نابودی انجامید.
بس که نمودند خلایق دعا
شکر که جمهوریتان شد فنا
هوش مصنوعی: خلاصه اینکه مردم به خاطر از بین رفتن جمهوریت شما دعا و شکرگزاری زیادی کردند.
من که یکی لشخور آزادهام
بهر فروش وطن، آمادهام
هوش مصنوعی: من که فردی آزاد و دلیر هستم، برای دفاع از سرزمینم همیشه آمادهام.
لنگ بود امشبه، عرادهام
در پی این تازه لش افتادهام
هوش مصنوعی: امشب به خاطر تازهکاری و تحولی که به وجود آمده، احساس بیثباتی و ناتوانی میکنم و به دنبال آن هستم که خودم را با این شرایط جدید وفق دهم.
تا بکنم لقمهای از آن جدا
آه که جمهوری ما شد فنا
هوش مصنوعی: برای به دست آوردن یک لقمه از آن، آه که جمهوری ما به نابودی رسید.
«جغدکی» آنجا سر تابوت بود
از سخن لشخوره، مبهوت بود
هوش مصنوعی: در آن مکان، جغدی بر روی تابوت نشسته بود و به خاطر صحبتهای بیمعنی و خالی از content نفرات اطرافش، گیج و سردرگم بود.
نوحهکنان در طلب قوت بود
عاشق سرداری ماهوت بود
هوش مصنوعی: عاشق در جستجوی معیشت و نان، به سوی سرداری با شکوه و اعتبار حرکت میکند.
بال به هم برزد و گفت ای خدا
آه که جمهوری ما شد فنا
هوش مصنوعی: پرنده به هم بال زد و گفت: ای خدا، افسوس که جامعه ما از بین رفت.
لاشخوران جانب لش پر زدند
از غم این فاجعه بر سر زدند
هوش مصنوعی: لاشخوران به سوی لشکر حمله کردند و از درد و اندوه این فاجعه بر سر همدیگر ناله کردند.
بر سر و بر سینه مکرر زدند
چنگ به تابوت پر از زر زدند
هوش مصنوعی: بر سر و سینهام بارها ضربه زدند و به تابوتی پر از طلا حمله کردند.
سهم ربودند از آن سکهها
آه که جمهوری ما شد فنا
هوش مصنوعی: آه و افسوس که ناامنی و خطر موجب شد تا از داراییهای ما به راحتی دزدیده شود و جمهوری ما به زوال و نابودی نزدیک شود.
یک سگ بیچاره، عقب مانده بود
دیرتَرَک نوحهٔ خود خوانده بود
هوش مصنوعی: یک سگ بیچاره به زمین مانده بود و هنوز هم نوحهخوانی خود را ادامه میداد.
زوزهکنان در پی لش رانده بود
بوی لشش معده گدازنده بود
هوش مصنوعی: در پی لشکر، صدای زوزه بلند و عجیبی به گوش میرسید و بوی آنها باعث آزار و ناراحتی معده شد.
هو زدی اندر پی شاه و گدا
آه که جمهوری ما شد فنا
هوش مصنوعی: تو در پی شاه و گدا تلاش کردی و افسوس که جمهوری ما به دست رفت.
دید یکی زارعک لخت عور
لشکشی لاشخوران را ز دور
هوش مصنوعی: یک زارع را دیدم که عریان و بیپوشش، به تماشای دوری لشکر لاشخورها نشسته بود.
گفت که ای مست شراب غرور
حسرت جمهور ببر سوی گور
هوش مصنوعی: میگوید ای کسی که در عالم مستی و شوق هستی، غرور و حسرت دیگران را کنار بگذار و به سمت مرگ برو.
آه یتیمان فقیر از قفا
شکر که جمهوریتان شد فنا
هوش مصنوعی: ی ※تیمهای بیپناه و نیازمند از پشت سر، با حسرت به شما نگاه میکنند که شمارا از بین بردهاند.