گنجور

شمارهٔ ۸ - نطق لرد معروف!

به لندن کرد نطقی، لرد معروف
کزو یک ملتی، گردیده مشعوف
برای موطن جمشید و سیروس
خورد آن ناطق مشهور افسوس؟!!
چنان می‌سوزدش دل، آن یگانه!
که صاحب‌خانه‌ای از بهر خانه
گهی با روس بندد عهد و پیمان
به قصد این که گیرد، خاک ایران:
کند اشغال از بوشهر تا رشت
بگیرد کوه و صحرا و در و دشت
وزیری را کند تطمیع و تهدید
امیری را کند از شهر تبعید
برد خدام ملت را اسیری
کند از خائنین، دستگیری
گهی چون بی‌وفایانش همی خواند
گهی از جنس ایرانی سخن راند
گهی گسترده، خوانِ نعمت از زر
که ایران را، زند آذر در آذر
بگیرد خائنین را، او در آغوش:
که ملک جم شود ناامن و مغشوش
صلاح این طور می‌داند که ایران
شود مستملکاتی ز انگلستان!
ولی خفته است در ایران بسی شیر
کجا گردن نهند، در زیر زنجیر
ز صفاری ز سلجوقی و دیلم
نگویم ز «آل بویه» بیش یا کم
شه اسماعیل و شه طهماسب دیده
چو شه عباس، مردی پروریده
اگر سام و نریمان، شد فسانه
ز «نادر» کی توان جستن بهانه!
که ایران شیر نر، بسیار دارد
هژبر حمله‌ور، بسیار دارد
تهی هرگز از آنان، ملک جم نی
که شیرانش برند، از دشمنان پی
دلیران وطن، همت گمارند
به حلقوم اجانب، پا گذارند

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به لندن کرد نطقی، لرد معروف
کزو یک ملتی، گردیده مشعوف
هوش مصنوعی: لرد معروفی در لندن سخنرانی کرد که باعث خوشحالی یک ملت شد.
برای موطن جمشید و سیروس
خورد آن ناطق مشهور افسوس؟!!
هوش مصنوعی: آیا غم و افسوس نداشته باشیم برای سرزمین چشمان جمشید و سیروس، آن خواننده و گوینده معروف؟
چنان می‌سوزدش دل، آن یگانه!
که صاحب‌خانه‌ای از بهر خانه
هوش مصنوعی: دل او به اندازه‌ای می‌سوزد و می‌درد که انگار صاحب‌خانه‌ای برای حفظ خانه‌اش در حال تلاش و زحمت است.
گهی با روس بندد عهد و پیمان
به قصد این که گیرد، خاک ایران:
هوش مصنوعی: گاهی برای به دست آوردن خاک ایران، با روس‌ها پیمان می‌بندد.
کند اشغال از بوشهر تا رشت
بگیرد کوه و صحرا و در و دشت
هوش مصنوعی: اشغال از بوشهر تا رشت گسترش می‌یابد و همه جا را در بر می‌گیرد، از کوه‌ها و دشت‌ها گرفته تا درختان و زمین‌های زراعی.
وزیری را کند تطمیع و تهدید
امیری را کند از شهر تبعید
هوش مصنوعی: وزیری را با وعده و ترس تحت فشار قرار می‌دهد و امیری را از شهر خود بیرون می‌کند.
برد خدام ملت را اسیری
کند از خائنین، دستگیری
هوش مصنوعی: خداوند مردمان را نجات دهد و آن‌ها را از خیانتکاران دور کند و به کمکشان بیاید.
گهی چون بی‌وفایانش همی خواند
گهی از جنس ایرانی سخن راند
هوش مصنوعی: گاهی او به بی‌وفایی روی می‌آورد و حرف‌هایی می‌زند که دل را می‌زنند، و گاهی هم از فرهنگ و میراث ایرانی صحبت می‌کند.
گهی گسترده، خوانِ نعمت از زر
که ایران را، زند آذر در آذر
هوش مصنوعی: گاهی سفره‌ای پر از نعمت و طلا پهن می‌شود که آتش زندگی و شور و شوق را در ایران زنده می‌کند.
بگیرد خائنین را، او در آغوش:
که ملک جم شود ناامن و مغشوش
هوش مصنوعی: خائنین را در آغوش خود می‌گیرد تا اینکه ملک جم دچار ناامنی و بی‌نظمی شود.
صلاح این طور می‌داند که ایران
شود مستملکاتی ز انگلستان!
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که منظور این است که برخی افراد یا نیروها معتقدند که ایران باید تحت سلطهٔ انگلستان قرار گیرد و به‌نوعی به مستعمره تبدیل شود.
ولی خفته است در ایران بسی شیر
کجا گردن نهند، در زیر زنجیر
هوش مصنوعی: در ایران شیرهای زیادی به خواب رفته‌اند که نمی‌توانند قدرت و عظمت خود را به نمایش بگذارند، زیرا زیر زنجیر و محدودیت‌ها قرار دارند.
ز صفاری ز سلجوقی و دیلم
نگویم ز «آل بویه» بیش یا کم
هوش مصنوعی: من از دوران‌هایی چون صفاری، سلجوقی و دیلم صحبت نمی‌کنم و اشاره‌ای هم به خاندان «آل بویه» ندارم، نه بیشتر و نه کمتر.
شه اسماعیل و شه طهماسب دیده
چو شه عباس، مردی پروریده
هوش مصنوعی: این شعر به مقام و ویژگی‌های برجسته شاهان ایرانی اشاره دارد. شاعر به رحمت و عظمت شاهان اسماعیل و طهماسب اشاره کرده و به محبوبیت و بزرگواری شاه عباس می‌پردازد. او تأکید می‌کند که شاه عباس از آن دسته مردان بزرگ و پرورش‌یافته‌ای است که می‌تواند در کنار این شاهان قرار گیرد و ویژگی‌های بارز آنها را به ارث برده است.
اگر سام و نریمان، شد فسانه
ز «نادر» کی توان جستن بهانه!
هوش مصنوعی: اگر داستان‌های سام و نریمان به افسانه تبدیل شوند، پس چگونه می‌توان بهانه‌ای برای زندگی کردن پیدا کرد؟
که ایران شیر نر، بسیار دارد
هژبر حمله‌ور، بسیار دارد
هوش مصنوعی: ایران مردان دلیر و شجاع زیادی دارد که آماده نبرد هستند.
تهی هرگز از آنان، ملک جم نی
که شیرانش برند، از دشمنان پی
هوش مصنوعی: هیچگاه ملک جم از شیران خالی نمی‌شود، زیرا شیران آن را از دست دشمنان می‌گیرند.
دلیران وطن، همت گمارند
به حلقوم اجانب، پا گذارند
هوش مصنوعی: شجاعان سرزمین خود، تلاش می‌کنند تا از نفوذ بیگانگان جلوگیری کنند و در این راه قدم برمی‌دارند.