شمارهٔ ۱۰ - نامه منظوم
مرحبا ای (کوهی) نیکو نهاد
لشخوران مردند، کوهی زنده باد
آفرین بر خامه حقگوی تو
مرحبا بر چشم و بر ابروی تو
این یکی می گفت هی با آن یکی
تازه گشته، کوهی ما عینکی
پای کوهی، لایق پوتین بود
کی سزای گیوه چرکین بود
از چه «کوهی » لات و «دشتی » پولدار
کوه بالاتر ز دشت است ای نگار!:
تو، یخه چرک، آن یکی بسته فکل
تو پیاده، او نشسته در هتل
من تو را آیم: دلیل ای با خدا!
تو برو: دعوی جمهوری نما!
لشخوران گفتند: پولت می دهیم
سر خط رد و قبولت می دهیم
دشمن خود هستی: ای خانه خراب!
از چه رو دادی، به آنها این جواب؟
جان من کم غصه، بهر ما بخور
شیخنا رو کربلا خرما بخور!
گر که می دادند آنها بر تو پول
داشتی گر عقل، می کردی قبول
پس به لشخورها، تو مهمان می شدی
هم وکیل شهر کرمان می شدی
داش کوهی! ای خدا مرگت دهد
ای درخت لخت! حق برگت دهد
تو سری خور تا که دیگت سر رود
حرف حق گو، تا که جانت در رود
هی ز آقای «مدرس » مدح کن
هی ز آقای «ستاره » قدح کن
از اقلیت بکن: توصیف ها
از وطن خواهان: بکن تعریف ها
هی به سمت «آشتیانی »ها برو
هی سراغ «بهبهانی »ها برو
هی بگو تو: «کازرونی » زنده باد
«حائری زاده » بگو پاینده باد
هی بگو تو: «کازرونی » زنده باد
باد پشتیبان آقای «زعیم »
از سفاهت تکیه بر ملت بکن
خویشتن را مایه ذلت بکن
پول و سور و عیش و نوش از دیگران
تو برای خویش، الرحمن بخوان
روز و شب، له له بزن از تشنگی
کنج غربت جان بده، از گشنگی!
شمارهٔ ۹ - در نکوهش نوع بشر: به پندار دانای مغربزمینشمارهٔ ۱۱ - در هجو ضیاء الواعظین: چراغ الذاکرین، آن مرد جیغو
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مرحبا ای (کوهی) نیکو نهاد
لشخوران مردند، کوهی زنده باد
هوش مصنوعی: سلام بر تو، ای کوه بزرگ و نیکو، درود بر تو که به مانند کوهی استوار و مقاوم در برابر لشکریان دشمن، زنده و پرقدرت باقی ماندهای.
آفرین بر خامه حقگوی تو
مرحبا بر چشم و بر ابروی تو
هوش مصنوعی: به تو که حق را به زیباترین شکل بیان میکنی، آفرین و تحسین میفرستم و به چشمان و ابروی جذاب تو نیز احسنت میگویم.
این یکی می گفت هی با آن یکی
تازه گشته، کوهی ما عینکی
هوش مصنوعی: یکی از آنها میگفت که با نفر دیگر ارتباط خوبی برقرار کرده است، که در این میان یکی از آنها به صورت کنایهآمیز به دیگری میگوید که شاید او دید درستی نسبت به مسائل ندارد.
پای کوهی، لایق پوتین بود
کی سزای گیوه چرکین بود
هوش مصنوعی: پای کوه، مناسب کفش نظامی است و به پای کسی که در گِل و کثیفی راه میرود، نمیخورد.
از چه «کوهی » لات و «دشتی » پولدار
کوه بالاتر ز دشت است ای نگار!:
هوش مصنوعی: از چه چیزهایی برای ما ارزش بیشتری دارد؟ آیا ثروت یک دشت به اندازه عظمت و اعتبار کوه است؟ ای عزیزم، کوه همیشه بالاتر و با ارزشتر از دشت است.
تو، یخه چرک، آن یکی بسته فکل
تو پیاده، او نشسته در هتل
هوش مصنوعی: تو در حال حاضر در شرایطی نامناسب هستی، در حالی که آن شخص دیگر در وضعیت راحتی قرار دارد و از امکانات خوبی برخوردار است.
من تو را آیم: دلیل ای با خدا!
تو برو: دعوی جمهوری نما!
هوش مصنوعی: من برای تو میآیم، ای کسی که با خداوند در ارتباطی! تو برو و خود را مانند یک جمهوری نشان بده!
لشخوران گفتند: پولت می دهیم
سر خط رد و قبولت می دهیم
هوش مصنوعی: شیرها گفتند: ما به تو پول میدهیم و در عوض، تو هر چیزی که بگوییم را قبول میکنی.
دشمن خود هستی: ای خانه خراب!
از چه رو دادی، به آنها این جواب؟
هوش مصنوعی: تو خود سرتا پا در مشکلات غرق هستی، ای کسی که زندگیات تباه شده! چرا به دشمنان خود جوابی میدهی که به ضررت تمام خواهد شد؟
جان من کم غصه، بهر ما بخور
شیخنا رو کربلا خرما بخور!
هوش مصنوعی: دوست من، نگران نباش و غصه نخور، بیا و از نعمتها استفاده کن. در اینجا از اشاره به کربلا و خرما به عنوان نمادهای شادی و لذت زندگی استفاده شده است.
گر که می دادند آنها بر تو پول
داشتی گر عقل، می کردی قبول
هوش مصنوعی: اگر آنها به تو پول میدادند، با وجود اینکه عقل داشتی، باید میپذیرفتی.
پس به لشخورها، تو مهمان می شدی
هم وکیل شهر کرمان می شدی
هوش مصنوعی: پس تو به لشکرها دعوت میشدی و نماینده شهر کرمان میگشتی.
داش کوهی! ای خدا مرگت دهد
ای درخت لخت! حق برگت دهد
هوش مصنوعی: داش کوهی! ای خدا مرگت نصیب شود، ای درخت بیبرگ! حق تو برگرداند، برکت یابی.
تو سری خور تا که دیگت سر رود
حرف حق گو، تا که جانت در رود
هوش مصنوعی: برای موفقیت و به ثمر رساندن اهدافت، باید خویشتنداری کنی و برای بیان حقیقت تلاش کنی، حتی اگر در این مسیر با دشواریهایی روبرو شوی.
هی ز آقای «مدرس » مدح کن
هی ز آقای «ستاره » قدح کن
هوش مصنوعی: مدح و ستایش آقای «مدرس» را به زبان بیاور و از آقای «ستاره» انتقاد کن.
از اقلیت بکن: توصیف ها
از وطن خواهان: بکن تعریف ها
هوش مصنوعی: مقامات و مسئولان باید عملکردهای خود را از دیدگاه وطندوستان بررسی و ارزیابی کنند و به تعریف و توصیف آن بپردازند.
هی به سمت «آشتیانی »ها برو
هی سراغ «بهبهانی »ها برو
هوش مصنوعی: به سوی افرادی بروند که اهل آشتی و مصالحه هستند و همواره به دنبال کسانی بگردند که به زندگی خوب و خوشحالاندیشی اهمیت میدهند.
هی بگو تو: «کازرونی » زنده باد
«حائری زاده » بگو پاینده باد
هوش مصنوعی: بگو زنده باد کازرونی و حائری زاده، بگو همیشه پاینده باشند.
هی بگو تو: «کازرونی » زنده باد
باد پشتیبان آقای «زعیم »
هوش مصنوعی: هی بگو: «کازرونی» زنده باد! باد، حامی آقای «زعیم» است.
از سفاهت تکیه بر ملت بکن
خویشتن را مایه ذلت بکن
هوش مصنوعی: به خاطر حماقت، به مردم اتکا نکن و خودت را تحت تحقیر قرار نده.
پول و سور و عیش و نوش از دیگران
تو برای خویش، الرحمن بخوان
هوش مصنوعی: تمام خوشیها و لذتها را از دیگران بهدست میآوری، پس نام خداوند رحمان را بر زبان بیاور.
روز و شب، له له بزن از تشنگی
کنج غربت جان بده، از گشنگی!
هوش مصنوعی: در روز و شب، از شدت تشنگی در گوشه غربت بیتابی کن و از گرسنگی جان خود را بده!