گنجور

شمارهٔ ۸ - تجدید مطلع

در سر پیری برهنه‌پا بد «مولییر»
گاو بدزدید در شباب «شکسپیر»
زنده در آتش «برونو» را بفکندند
مردهٔ وی را کنند این همه تکبیر
«بن جبرول» آن همه ز خلق ستم دید
شد «روسو» در عهد خویش آن همه تحقیر
از پی تجلیل نامشان نک میلیون:
میلیون اصراف می‌کنندی و تبذیر
من نیز آنگه که می‌بمیرم و ماند
شهرت من همچو، خسروان جهانگیر:
آنگه بینند صد کنایه ز هر حرف
سنجند از هر سخن، هزاران تعبیر
آن یک، اشعار من نماید تخمیس
وین یک، گفتار من نماید تفسیر
همچو سگان بینشان، پی ستخوانم
جنگ بیفتد، فتم من آنگه عجب گیر!
ترک سراید که ترک بودست او ترک
شاهد من، شرح نظم وقعهٔ «ازمیر»
هندو گوید که هندوست او هندو
دفتر اشعارش کشف گشته به کشمیر
ژرمن گوید که از من است او از من
هست به برلن از او هزاران تصویر
تاریخ آنگه گوید، افسوس افسوس
سود نبرد، آن ادیب، از این همه تحریر!
پستی این عصر گوید: ار نه به تاریخ
هیچ ندارند سیر و گرسنه توفیر

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در سر پیری برهنه‌پا بد «مولییر»
گاو بدزدید در شباب «شکسپیر»
هوش مصنوعی: در دوران پیری، کسی بدون کفش و لنگ به سر می‌برد که در جوانی‌اش همچون «شکسپیر» کارهای ناپسند انجام داده است.
زنده در آتش «برونو» را بفکندند
مردهٔ وی را کنند این همه تکبیر
هوش مصنوعی: در آتش «برونو» را زنده سوزاندند، اما وقتی او مرد، برایش این همه تکبیر و بزرگداشت به‌جا می‌آورند.
«بن جبرول» آن همه ز خلق ستم دید
شد «روسو» در عهد خویش آن همه تحقیر
هوش مصنوعی: «بن جبرول» با وجود ظلم و ستم‌های زیادی که از مردم تحمل کرد، و «روسو» نیز در زمان خودش به شدت تحقیر و توهین شد.
از پی تجلیل نامشان نک میلیون:
میلیون اصراف می‌کنندی و تبذیر
هوش مصنوعی: به خاطر بزرگداشت نام آنها، میلیون‌ها هزینه می‌شود که این خود نوعی اسراف و اتلاف است.
من نیز آنگه که می‌بمیرم و ماند
شهرت من همچو، خسروان جهانگیر:
هوش مصنوعی: زمانی که من نیز از دنیا می‌روم، نام و شهرت من مانند خسروانی خواهد بود که بر جهان فرمانروایی کردند.
آنگه بینند صد کنایه ز هر حرف
سنجند از هر سخن، هزاران تعبیر
هوش مصنوعی: سپس متوجه می‌شوند که هر حرفی که زده شده، حاوی معانی و پیام‌های پنهانی زیادی است و از هر گفته، تفاسیر و برداشت‌های فراوانی به دست می‌آید.
آن یک، اشعار من نماید تخمیس
وین یک، گفتار من نماید تفسیر
هوش مصنوعی: یکی از اشعار من را به پنج قسمت تقسیم می‌کند و به آن قالب می‌دهد، و دیگری سخنان من را تحلیل و تفسیر می‌کند.
همچو سگان بینشان، پی ستخوانم
جنگ بیفتد، فتم من آنگه عجب گیر!
هوش مصنوعی: اگر اینجا به مانند سگان باشم و بر سر یک لقمه جنگ و نزاع راه بیفتد، در آن زمان است که من به حیرت و شگفتی می‌رسم!
ترک سراید که ترک بودست او ترک
شاهد من، شرح نظم وقعهٔ «ازمیر»
هوش مصنوعی: او کسی است که به وطن خود پشت کرده و از آنجا رفته است. او برای من مانند یک شاهد و گواه است که داستان رویدادهای ازمیر را روایت می‌کند.
هندو گوید که هندوست او هندو
دفتر اشعارش کشف گشته به کشمیر
هوش مصنوعی: مرد هندو می‌گوید که او هندوست و اشعارش در کشمیر به روشنی و نمایان شده است.
ژرمن گوید که از من است او از من
هست به برلن از او هزاران تصویر
هوش مصنوعی: شخصی از آلمان می‌گوید که من متعلق به او هستم و او نیز بخشی از من است؛ در برلین از او هزاران تصویر وجود دارد.
تاریخ آنگه گوید، افسوس افسوس
سود نبرد، آن ادیب، از این همه تحریر!
هوش مصنوعی: تاریخ خواهد گفت که ای کاش! ای کاش! آن نویسنده از این همه نوشتن بهره‌ای نبرد.
پستی این عصر گوید: ار نه به تاریخ
هیچ ندارند سیر و گرسنه توفیر
هوش مصنوعی: در این زمان، برخی می‌گویند که اگر کسی به تاریخ نپردازد، تفاوتی میان وجود و عدم وجود او نخواهد بود و از نظر سیر و گرسنگی نیز هیچ تفاوتی حس نمی‌شود.

حاشیه ها

1402/09/06 18:12
امیرحسین صباغی

این شعر امروز خوب معنی‌دار شده. یک عده قبیله‌گرا راه افتاده‌اند که فلانی همشهری من بود و هم‌زبان من بود ‌و هم‌رنگ من بود. همین نادانان اگر شعر همان شاعر را پیششان بگذاری یک بیت نمی‌توانند بی‌غلط بخوانند اگر اصلا بتوانند.