گنجور

شمارهٔ ۵ - درد وطن

ز اظهار درد، درد مداوا نمی‌شود
شیرین دهان به گفتن حلوا نمی‌شود
درمان نما، نه درد که با پا زمین زدن
این بستری ز بستر خود پا نمی‌شود
می‌دانم ار که سر خط آزادگی ما
با خون نشد نگاشته، خوانا نمی‌شود
باید چنین نمود و چنان کرد چاره جست
لیکن چه چاره با من تنها نمی‌شود؟
تنها منم که گر نشود حکم قتل من:
حاشا، چنین معاهده امضا نمی‌شود
گر سیل سیل خون ز در و دشت ملک هم
جاری شود؟ معاهده اجرا نمی‌شود
مرگی که سر زده به در خلق سر زند
من دربه‌در پی وی و پیدا نمی‌شود
ایرانی ار به سان اروپاییان نشد
ایران‌زمین به سان اروپا نمی‌شود
زحمت برای خود کش که خود به خود
اسباب راحت تو مهیا نمی‌شود
کم گو که کاوه کیست تو خود فکر خود نما
با نام مرده، مملکت احیا نمی‌شود
من روی پاک سجده نهادم تو روی خاک
زاهد برو، معامله ما نمی‌شود
ضایع مساز رنج و دوای خود ای طبیب
دردی‌ست درد ما که مداوا نمی‌شود
مرغی که آشیانه به گلشن گرفته است
او را دگر به بادیه مأوا نمی‌شود
جانا فراز دیدهٔ عشقی است جای تو
هرجا مرو، ترا همه‌جا، جا نمی‌شود

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز اظهار درد، درد مداوا نمی‌شود
شیرین دهان به گفتن حلوا نمی‌شود
هوش مصنوعی: اگر فقط از درد و رنج صحبت کنیم، بهبودی حاصل نمی‌شود. همچنین، هیچ فایده‌ای از گفتن زیبایی‌ها به وجود نخواهد آمد.
درمان نما، نه درد که با پا زمین زدن
این بستری ز بستر خود پا نمی‌شود
هوش مصنوعی: اندیشه و احساس درد را درمان کن، نه اینکه فقط به آن بی‌توجهی کنی؛ زیرا با زدن پا به زمین، این پریشانی از دل نخواهد رفت.
می‌دانم ار که سر خط آزادگی ما
با خون نشد نگاشته، خوانا نمی‌شود
هوش مصنوعی: می‌دانم که اگر سرنوشت آزادگی ما با خون نوشته نشود، نمی‌توان آن را به وضوح درک کرد.
باید چنین نمود و چنان کرد چاره جست
لیکن چه چاره با من تنها نمی‌شود؟
هوش مصنوعی: باید به گونه‌ای عمل کرد و تدبیری اندیشید، اما چه تدبیری وقتی که در این مسیر به تنهایی قدم می‌زنم؟
تنها منم که گر نشود حکم قتل من:
حاشا، چنین معاهده امضا نمی‌شود
هوش مصنوعی: تنها کسی که اگر حکم به مرگ من ندهند، هیچ وقت زیر بار چنین توافقی نخواهم رفت.
گر سیل سیل خون ز در و دشت ملک هم
جاری شود؟ معاهده اجرا نمی‌شود
هوش مصنوعی: اگر حتی سیل خون در این سرزمین جاری شود، باز هم معاهده اجرا نخواهد شد.
مرگی که سر زده به در خلق سر زند
من دربه‌در پی وی و پیدا نمی‌شود
هوش مصنوعی: مرگی که به نظر می‌رسد بر سر مردم آمده است، من در اثر آن بی‌قرار و آشفته‌ام و در جستجوی آن هستم اما نمی‌توانم آن را پیدا کنم.
ایرانی ار به سان اروپاییان نشد
ایران‌زمین به سان اروپا نمی‌شود
هوش مصنوعی: اگر ایرانیان به مانند اروپایی‌ها نتوانند رفتار کنند، پس ایران هم نخواهد توانست به مانند اروپا باشد.
زحمت برای خود کش که خود به خود
اسباب راحت تو مهیا نمی‌شود
هوش مصنوعی: برای راحتی و آسایش خود، باید زحمت بکشی؛ چرا که راحتی به سادگی فراهم نمی‌شود.
کم گو که کاوه کیست تو خود فکر خود نما
با نام مرده، مملکت احیا نمی‌شود
هوش مصنوعی: کم‌گویی کن و دربارهٔ کاوه فکر کن. با یادآوری یک فرد مرده، نمی‌توان کشوری را زنده کرد.
من روی پاک سجده نهادم تو روی خاک
زاهد برو، معامله ما نمی‌شود
هوش مصنوعی: من بر روی سجاده‌ای پاک و خالص عبادت می‌کنم، اما تو در دنیای مادی و زاهدانه‌ات گیر کرده‌ای. به همین خاطر، نمی‌توانیم در بهشت و معنویت با یکدیگر ارتباط برقرار کنیم.
ضایع مساز رنج و دوای خود ای طبیب
دردی‌ست درد ما که مداوا نمی‌شود
هوش مصنوعی: ای طبابت، زحمت و درمان خود را به هدر نده. درد ما دردی است که هیچ درمانی برای آن وجود ندارد و نمی‌توان آن را تسکین داد.
مرغی که آشیانه به گلشن گرفته است
او را دگر به بادیه مأوا نمی‌شود
هوش مصنوعی: پرنده‌ای که در باغی زیبا لانه ساخته است، دیگر نمی‌تواند در بیابان زندگی کند.
جانا فراز دیدهٔ عشقی است جای تو
هرجا مرو، ترا همه‌جا، جا نمی‌شود
هوش مصنوعی: عزیزم، جایی که تو هستی و عشق تو وجود دارد، آنجا فراتر از نگاه من است. هر کجا که بروی، نمی‌توانم تو را فراموش کنم یا از یاد ببرم.