شمارهٔ ۳۱ - ماه دندانطلا
هر مراد و آرزویی، کاندرون قلب ماست
دارویش اندر دهان آن مه دندانطلاست
من مریض عشقم ای جانان و با جان طالبم
آن لب و دندان که بر هر درد بیدرمان دواست
بوالعجب انگشتری تشکیل دادست آن دهان
حلقهاش یاقوت سرخ است و نگیندانش طلاست
کیمیاگر در تلاقی هرچه را سازد طلا
پس لب این ماه بیتردید و شبهت کیمیاست
برکشیده چشم ترکش، تیغ ابرو در «فرونت»
این کماندان صفش مژگان و فرمانش بلاست
آسمان در پیشگاه ماه من، ماه تو چیست
ماه ما از هرچه پنداری به از ماه شماست
ماه ما اندر صف خوبان صاحب منصب است
ماه تو در رتبهاش تا بینی استارههاست
ماه تو اندر پناه جذبه استارهایست
چاره استارههایش شانههای ماه ماست
ماه تو رخشان ز خورشیدست و ماه ما ز خویش
نسبت ماه من و تو، نسبت خلق و خداست
ای صبا با او بگو این بیت خواجه گفته است
گر بخواهی حرمت خواجه به جای آری به جاست:
«عزم دیدار تو دارد جان بر لب آمده
بازگردد یا برآید» گو چه فرمان شماست؟
غیر (عشقی) مقصد ما از وصالت هیچ نیست
هرکه جز این حدس، حدسی میزند حدسش خطاست
شمارهٔ ۳۰ - گل مولا: ای که هر خواسته دل، ز فلک میخواهیشمارهٔ ۳۲ - شراب مرگ: بدان سرم که شکایت ز روزگار کنم
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هر مراد و آرزویی، کاندرون قلب ماست
دارویش اندر دهان آن مه دندانطلاست
هوش مصنوعی: هر خواسته و آرزویی که در قلب ما وجود دارد، درمانش در دهان آن ماهی است که دندانهایش طلاست.
من مریض عشقم ای جانان و با جان طالبم
آن لب و دندان که بر هر درد بیدرمان دواست
هوش مصنوعی: من به عشق تو بیمار هستم و جانم خواهان آن لبها و دندانهایی است که برای هر درد و رنجی درمانی دارند.
بوالعجب انگشتری تشکیل دادست آن دهان
حلقهاش یاقوت سرخ است و نگیندانش طلاست
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و ارزشمندی دهان اشاره دارد و آن را به انگشتری تشبیه کرده است. انگشتر با حلقهای از یاقوت سرخ و نگینهایی از طلا توصیف میشود، که نشاندهنده زیبایی و ارزش این دهان است. در واقع، شاعر از این تشبیه برای بیان جذابیت و دلربایی استفاده کرده است.
کیمیاگر در تلاقی هرچه را سازد طلا
پس لب این ماه بیتردید و شبهت کیمیاست
هوش مصنوعی: کیمیاگر میتواند در برخورد با هر چیزی آن را به طلا تبدیل کند. پس قطعاً لبان این ماه هم مانند کیمیاگر ارزشمند و خاص هستند.
برکشیده چشم ترکش، تیغ ابرو در «فرونت»
این کماندان صفش مژگان و فرمانش بلاست
هوش مصنوعی: چشمانش به زیبایی میدرخشند، ابروهایش مانند تیغی تیز هستند. در پیشانیاش، مژگانش مانند فرماندهای هستند که بخت و خوششانسی را به همراه دارد.
آسمان در پیشگاه ماه من، ماه تو چیست
ماه ما از هرچه پنداری به از ماه شماست
هوش مصنوعی: آسمان در مقایسه با زیبایی من، زیبایی تو هیچ است. ماه ما فراتر از هر چیزی که فکر کنی، ارزشمندتر از ماه توست.
ماه ما اندر صف خوبان صاحب منصب است
ماه تو در رتبهاش تا بینی استارههاست
هوش مصنوعی: ماه زیبای ما در میان زیباییهای دیگران مقام والایی دارد؛ و ماه تو در مقام او فقط به اندازهٔ یک پیشانینما است.
ماه تو اندر پناه جذبه استارهایست
چاره استارههایش شانههای ماه ماست
هوش مصنوعی: پرتوی از زیبایی و جاذبه ماه تو، مانند پناهی است که دلها را آرام میکند و در واقع، آرامش و زیبایی ماه ما به شانههای تو وابسته است.
ماه تو رخشان ز خورشیدست و ماه ما ز خویش
نسبت ماه من و تو، نسبت خلق و خداست
هوش مصنوعی: چهرهی زیبای تو از نور خورشید میدرخشد و چهرهی ما از ذات خودمان است. نسبت من و تو را میتوان با نسبت خلق و خالق مقایسه کرد.
ای صبا با او بگو این بیت خواجه گفته است
گر بخواهی حرمت خواجه به جای آری به جاست:
هوش مصنوعی: ای نسیم، پیام من را به او برسان و بگو که این سخن از خواجه (شاعر بزرگ) است. اگر میخواهی حرمت او را حفظ کنی، این کار به خوبی انجام میشود.
«عزم دیدار تو دارد جان بر لب آمده
بازگردد یا برآید» گو چه فرمان شماست؟
هوش مصنوعی: دل به دیدار تو دارد و در آستانه جان دادن است، آیا برگردد یا جلوتر بیفتد؟ فرمان شما چیست؟
غیر (عشقی) مقصد ما از وصالت هیچ نیست
هرکه جز این حدس، حدسی میزند حدسش خطاست
هوش مصنوعی: مقصود اصلی ما از وصال، عشق است و غیر از آن هیچ هدفی نداریم. هرکسی که به غیر از این فکر کند یا حدس بزند، در اشتباه است.