گنجور

شمارهٔ ۲۸ - عشق وطن

خاکم به سر، ز غصه به سر، خاک اگر کنم
خاک وطن که رفت، چه خاکی به سر کنم؟
آوخ کلاه نیست وطن تا که از سرم
برداشتند، فکر کلاهی دگر کنم
مرد آن بود که این کلهش بر سر است و، من:
نامردم ار که بی کله، آنی بسر کنم
من آن نیم که یکسره تدبیر مملکت
تسلیم هرزه گرد قضا و قدر کنم
زیر و زبر اگر نکنی خاک خصم ما
ای چرخ! زیر و روی تو، زیر و زبر کنم
جائیست آرزوی من، ار من به آن رسم
از روی نعش لشکر دشمن گذر کنم
هر آنچه می کنی؟ بکن ای دشمن قوی!
من نیز اگر قوی شدم از تو بتر کنم!!
من آن نیم که به مرگ طبیعی شوم هلاک
وین کاسه خون به بستر راحت هدر کنم
معشوق «عشقی » ای وطن، ای مهد عشق پاک!
ای آن که ذکر عشق تو شام و سحر کنم:
«عشقت نه سرسری است که از سر به در شود»
«مهرت نه عارضیست که جای دگر کنم »
«عشق تو در وجودم و مهر تو در دلم »
«با شیر اندرون شد و با جان به در کنم »

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خاکم به سر، ز غصه به سر، خاک اگر کنم
خاک وطن که رفت، چه خاکی به سر کنم؟
هوش مصنوعی: من در غم و اندوه فرو رفته‌ام و بر سر خود خاک می‌ریزم. حالا اگر بخواهم خاک وطنم را به سر کنم، چه چیزی برای به سر کردن باقی می‌ماند؟
آوخ کلاه نیست وطن تا که از سرم
برداشتند، فکر کلاهی دگر کنم
هوش مصنوعی: ای کاش که کلاهی بر سر داشتم تا از من بردارند، حالا به فکر کلاهی دیگر هستم.
مرد آن بود که این کلهش بر سر است و، من:
نامردم ار که بی کله، آنی بسر کنم
هوش مصنوعی: مرد کسی است که آرزوها و خواسته‌هایش را دنبال می‌کند و قدرت اختیار و هدایت زندگی‌اش را در دست دارد، اما من اگر بدون فکر و برنامه زندگی کنم، مردی ناتوان و نامرد هستم.
من آن نیم که یکسره تدبیر مملکت
تسلیم هرزه گرد قضا و قدر کنم
هوش مصنوعی: من آن کسی نیستم که مسئولیت مملکت را به دست تقدیر و سرنوشت بسپارم.
زیر و زبر اگر نکنی خاک خصم ما
ای چرخ! زیر و روی تو، زیر و زبر کنم
هوش مصنوعی: اگر تو (ای چرخ روزگار) خاک دشمن ما را صاف نکنی و در هم نریزی، من خودم دنیا و اوضاع تو را به هم می‌زنم و زیر و رو می‌کنم.
جائیست آرزوی من، ار من به آن رسم
از روی نعش لشکر دشمن گذر کنم
هوش مصنوعی: آرزوی من جایی است که اگر به آن برسم، باید از روی بدن‌های دشمنان عبور کنم.
هر آنچه می کنی؟ بکن ای دشمن قوی!
من نیز اگر قوی شدم از تو بتر کنم!!
هوش مصنوعی: هر کاری که می‌خواهی بکن، ای دشمن نیرومند! اما اگر من هم قوی شوم، به تو بیشتر می‌ترسم!
من آن نیم که به مرگ طبیعی شوم هلاک
وین کاسه خون به بستر راحت هدر کنم
هوش مصنوعی: من ترجیح می‌دهم که به شکل طبیعی بمیرم و به جای این که در رنج و عذاب باشم، این کاسه خون را در رختخواب بیهوده خرج کنم.
معشوق «عشقی » ای وطن، ای مهد عشق پاک!
ای آن که ذکر عشق تو شام و سحر کنم:
هوش مصنوعی: ای وطن، ای سرزمین عشق و محبت! تویی که من همیشه در صبح و شب به یاد تو و عشق‌ات سخن می‌گویم.
«عشقت نه سرسری است که از سر به در شود»
«مهرت نه عارضیست که جای دگر کنم »
هوش مصنوعی: عشقت به قدری عمیق و جدی است که نمی‌توانم به سادگی از آن جدا شوم. محبتت نیز به قدری اصیل و واقعی است که نمی‌توانم به جای دیگری منتقلش کنم.
«عشق تو در وجودم و مهر تو در دلم »
«با شیر اندرون شد و با جان به در کنم »
هوش مصنوعی: عشق تو در وجودم است و محبتت در قلبم جا دارد. این احساس عمیق به قدری در من نفوذ کرده که می‌خواهم با جانم آن را ابراز کنم.

آهنگ ها

این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟

"وطن"
با صدای کوروش یغمایی (آلبوم پرندهٔ مهاجر)

حاشیه ها

1401/10/30 22:12
امانوئل سعید

عالی

 

1401/10/05 08:01
علی بینا

دیوانه کننده است 💚🤍❤️

1401/10/09 22:01
مهرداد مرادپور

عشقی وطن پرستی که باید از نو شناخت ..روحت شاد شهید راه آزادی

1402/06/25 00:08
پارسا پوستی

این جمله خیلی جای فکر و تأمل دارد

خاک وطن که رفت چه خاکی به سرکنم 

#مراقب خاک وطن باشید

1402/07/30 10:09
محمد بیژن

کوروش یغمایی در ترانه وطن ، قبل از این شعر میخواند:

مدفون منم که در غم خاک وطن مدام گریه ام 
چنانکه اب ، دل سنگ میکنم

 

هر جا گشتم نتونستم شاعرش پیدا کنم ، احتمالا همین میرزاده عشقی باشه

1402/09/07 10:12
بابک حیدریان

جایت خالی میرزاده، امروز بیش از هر زمانی به تو و امثال تو نیازمندیم. درود بر شرفت

 

1403/02/08 16:05
شبیر عابد

اولین بیت به این شکل هم بیان شده است:

گر اینچنین به خاک وطن شب سحر کنم / خاک وطن چو رفت چه خاکی به سر کنم؟!

1403/11/13 10:02
امیر عباس طیبی

درود. در بیت هشتم "که" اضافه است.