گنجور

شمارهٔ ۱۹ - پریشانی ایران

ای دوست ببین بی‌سر و سامانی ایران
بدبختی ایران و پریشانی ایران
از قبر برون آی و ببین ذلت ما را
این ذلت ایرانی و ویرانی ایران
آوخ که لحد، جای تو شد تا به قیامت!
رفتی و ندیدی تو پریشانی ایران:
از وضع کنونی و ز بدبختی ملت
زین فقر و پریشانی و ویرانی ایران
گردیده جهان تیره و گشته‌ست دلم تنگ
گویی که شدم حبسی و زندانی ایران
بگرفته دلم سخت ز اوضاع کنونی
بیچارگی و محنت و حیرانی ایران
(عشقی) بود ار نوحه‌گر امروز عجب نیست
خون می‌چکد از دیدهٔ ایرانی ایران

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای دوست ببین بی‌سر و سامانی ایران
بدبختی ایران و پریشانی ایران
هوش مصنوعی: ای دوست، ببین که وضعیت ایران به چه اندازه آشفته و بی‌نظم است و چقدر این سرزمین دچار سختی و مشکلات شده است.
از قبر برون آی و ببین ذلت ما را
این ذلت ایرانی و ویرانی ایران
هوش مصنوعی: از قبر بیرون بیا و ببین شرایط ناگوار ما را؛ این شکایت از ذلت و ویرانی سرزمین ایران است.
آوخ که لحد، جای تو شد تا به قیامت!
رفتی و ندیدی تو پریشانی ایران:
هوش مصنوعی: ای وای که تو به خواب ابدی رفتی و در حالی که ایران در آتش دردها و پریشانی‌ها می‌سوزد، دیگر نمی‌توانی ببینی.
از وضع کنونی و ز بدبختی ملت
زین فقر و پریشانی و ویرانی ایران
هوش مصنوعی: ملت در وضعیت کنونی خود دچار سختی و بدبختی است و رنج می‌کشد از فقر، بی‌نظمی و ویرانی در کشور.
گردیده جهان تیره و گشته‌ست دلم تنگ
گویی که شدم حبسی و زندانی ایران
هوش مصنوعی: جهان تاریک شده و دلم پر از نگرانی است، گویی که در حبس و زندان ایران گرفتار شده‌ام.
بگرفته دلم سخت ز اوضاع کنونی
بیچارگی و محنت و حیرانی ایران
هوش مصنوعی: دل من به شدت از وضعیت نگران‌کننده و دشواری‌های کنونی زندگی در ایران ناراحت است و دچار سردرگمی و غمزدگی شده‌ام.
(عشقی) بود ار نوحه‌گر امروز عجب نیست
خون می‌چکد از دیدهٔ ایرانی ایران
هوش مصنوعی: اگر امروز کسی در حال نوحه‌سرایی و سوگواری باشد، عجبی ندارد، چرا که خون از چشمان ایرانیان بر زمین می‌ریزد.