گنجور

بخش ۵ - غزل

نیست کاری به آنم و اینم
صنع پروردگار می‌بینم
حیرتم غالب است و دل واله
نیست پروای عقل، یا دینم
سخنی کز تو بشنود گوشم
خوشتر آید ز جان شیرینم
در جهان، گر دل از تو بردارم
خود که بینم؟ که بر تو بگزینم؟
کرمی کن، گرم نخواهی کشت
هم بدان ساعدان سیمینم
در جهان غیر عشق نپرستم
عشق‌بازی است رسم و آیینم
با عراقی، که عاجز غم توست
خرده‌گیری مکن، که مسکینم

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نیست کاری به آنم و اینم
صنع پروردگار می‌بینم
هوش مصنوعی: به هیچ یک از کارهای خود یا دیگران اهمیتی نمی‌دهم و تنها به خلق و آفرینش پروردگار توجه دارم.
حیرتم غالب است و دل واله
نیست پروای عقل، یا دینم
هوش مصنوعی: من در شگفتی به سر می‌برم و دلم سرگردان است، نه نگران عقل هستم و نه دینم.
سخنی کز تو بشنود گوشم
خوشتر آید ز جان شیرینم
هوش مصنوعی: هر صدایی که از تو به گوشم برسد، برایم از زندگی و شیرینی جانم دلپذیرتر است.
در جهان، گر دل از تو بردارم
خود که بینم؟ که بر تو بگزینم؟
هوش مصنوعی: اگر بخواهم دل را از تو جدا کنم، چه چیزی در این جهان وجود دارد که به آن توجه کنم؟ به چه چیز دیگری می‌توانم دل ببندم؟
کرمی کن، گرم نخواهی کشت
هم بدان ساعدان سیمینم
هوش مصنوعی: مراقب باش، با نیکی و مهربانی رفتار کن، زیرا گاهی اوقات کسی که ظاهراً قوتی ندارد، می‌تواند تو را آسیب بزند.
در جهان غیر عشق نپرستم
عشق‌بازی است رسم و آیینم
هوش مصنوعی: در دنیا به جز عشق چیزی را نپرستم، عشق‌ورزی برای من تنها یک رسم و عادت است.
با عراقی، که عاجز غم توست
خرده‌گیری مکن، که مسکینم
هوش مصنوعی: با عراقی که از عشق و غم تو ناتوان است، انتقاد نکن، چون او واقعا بیچاره است.