گنجور

بخش ۴ - حکایت

پیر شیراز، شیخ روزبهان
آن به صدق و صفا فرید جهان
اولیا را نگین خاتم بود
عالم جان و جان عالم بود
شاه عشاق و عارفان بود او
سرور جمله واصلان بود او
چون به ایوان عاشقی بر شد
روز به بود و روز به‌تر شد
سال‌ها با جمال جان‌افروز
روز شب کرده بود و شب‌ها روز
داشت او دلبری فرشته نهاد
که رخش دیده را جلا می‌داد
اتفاقا مگر سفیهی دید
کان پری پای شیخ می‌مالید
رفت تا درگه اتابک سعد
تیز روتر ز سیر برق از رعد
گفت: ای پادشاه دین، فریاد!
پای خود شیخ دین به امرد داد
سعد زنگی، ز اعتقاد که داشت
در حق شیخ افترا انگاشت
کرد روزی مگر عیادت شیخ
دید حالی که بود عادت شیخ
دلبری دید، همچو بدر منیر
چیست در بر گرفته پای فقیر
چون اتابک به چشم خویش بدید
از حیا زیر لب همی خندید
بود نزدیک شیخ سوزنده
منقلی پر ز آتش آکنده
پای‌ها از کنار آن مهوش
چست در زد به منقل آتش
گفت: چشمم اگر چه حیران است
پای را پیش هر دو یکسان است
آتش از تن نصیب خود طلبد
سوزش مغز بی‌خرد طلبد
گل آتش به پیش ابراهیم
وز تجلی نسوخت جسم کلیم
نظر ما به چشم تو جانی است
میل دل را نتیجه روحانی است
نظری ، کز سر صفا آید
به طبیعت مگر نیالاید
گر تو را نیست با غمش کاری
دایما من مقیدم، باری

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پیر شیراز، شیخ روزبهان
آن به صدق و صفا فرید جهان
هوش مصنوعی: پیر شیراز، شیخ روزبهان، در صداقت و پاکی بی‌همتاست.
اولیا را نگین خاتم بود
عالم جان و جان عالم بود
هوش مصنوعی: اولیا به عنوان نگینی باارزش و خاص در زندگی انسان‌ها شناخته می‌شوند، که وجودشان به مانند روحی در طول زندگی انسان‌هاست و این روح به زندگی و وجود آن‌ها معنا و جلوه می‌بخشد.
شاه عشاق و عارفان بود او
سرور جمله واصلان بود او
هوش مصنوعی: او پادشاه عشق و عرفان بود و رهبر تمام کسانی که به حقیقت و وصال رسیده بودند.
چون به ایوان عاشقی بر شد
روز به بود و روز به‌تر شد
هوش مصنوعی: زمانی که روز عشق به اوج می‌رسد، اوضاع و احوال روز بهتر و بهتر می‌شود.
سال‌ها با جمال جان‌افروز
روز شب کرده بود و شب‌ها روز
هوش مصنوعی: سال‌ها در زیبایی و جذابیت کسی روز و شب را سپری کرده بود و شب‌ها را به روز تبدیل کرده بود.
داشت او دلبری فرشته نهاد
که رخش دیده را جلا می‌داد
هوش مصنوعی: او دلبری داشت که مثل فرشته بود و زیبایی صورتش چشمان را روشن می‌کرد.
اتفاقا مگر سفیهی دید
کان پری پای شیخ می‌مالید
هوش مصنوعی: ناگهان فردی نادان را دید که آن پری، پاهای شیخ را می‌مالید.
رفت تا درگه اتابک سعد
تیز روتر ز سیر برق از رعد
هوش مصنوعی: او به سوی دژ اتابک رفت، سریع‌تر از حرکت برق و رعد و برق.
گفت: ای پادشاه دین، فریاد!
پای خود شیخ دین به امرد داد
هوش مصنوعی: گفت: ای فرمانروا و پیشوای دین، کمک کن! پای خود را به جوان خوش‌چهره سپرد.
سعد زنگی، ز اعتقاد که داشت
در حق شیخ افترا انگاشت
هوش مصنوعی: سعد زنگی به خاطر ایمانی که به شیخ داشت، به او تهمت زد.
کرد روزی مگر عیادت شیخ
دید حالی که بود عادت شیخ
هوش مصنوعی: روزی تصمیم گرفتم که به عیادت شیخ بروم و حالتی از او را دیدم که با آنچه همیشه از او می‌شناختم، متفاوت بود.
دلبری دید، همچو بدر منیر
چیست در بر گرفته پای فقیر
هوش مصنوعی: دلبری را دید که مانند ماه درخشیده است، و او در آغوش خود پای یک انسان فقیر را گرفته است.
چون اتابک به چشم خویش بدید
از حیا زیر لب همی خندید
هوش مصنوعی: چون که اتابک با چشم خود مشاهده کرد، از شدت حیا به آرامی لبخندی زد.
بود نزدیک شیخ سوزنده
منقلی پر ز آتش آکنده
هوش مصنوعی: نزدیک شیخ، منقلی وجود داشت که پر از آتش بود و شعله‌های آن به شدت روشن و سوزان بود.
پای‌ها از کنار آن مهوش
چست در زد به منقل آتش
هوش مصنوعی: پای‌ها از کنار آن دختر زیبای چابک به آتش‌افروزی نزدیک شدند.
گفت: چشمم اگر چه حیران است
پای را پیش هر دو یکسان است
هوش مصنوعی: او گفت: هرچند چشمم در حیرت و سردرگمی است، اما قدم‌هایم به یک اندازه پیش می‌رود.
آتش از تن نصیب خود طلبد
سوزش مغز بی‌خرد طلبد
هوش مصنوعی: آتش از بدن خود خواهان سوزش است، همان‌طور که فرد نادان نیز از درک و شعور خود رنج می‌برد.
گل آتش به پیش ابراهیم
وز تجلی نسوخت جسم کلیم
هوش مصنوعی: گل، در برابر ابراهیم، به آتش سرانجامی ندارد و تجلی آن به جسم موسی تاثیری نمی‌گذارد.
نظر ما به چشم تو جانی است
میل دل را نتیجه روحانی است
هوش مصنوعی: نگاه ما به چشمان تو زندگی‌بخش است و تمایل دل، نتیجه‌ای معنوی دارد.
نظری ، کز سر صفا آید
به طبیعت مگر نیالاید
هوش مصنوعی: نگاهی که با سادگی و صفا به طبیعت بیندازیم، می‌تواند واقعاً بر ما تأثیر بگذارد و ما را تحت تأثیر قرار دهد.
گر تو را نیست با غمش کاری
دایما من مقیدم، باری
هوش مصنوعی: اگر تو بر روح و دلت غم او تأثیر نمی‌گذاری، من همیشه به این احساس وابسته‌ام.