گنجور

بخش ۲ - غزل

گر ز شمعت چراغی افروزیم
خرمن خویش را بدان سوزیم
در غمت دود از آن به عرش رسد
آتشی کز درون برافروزیم
آفتاب جمال بر ما تاب
زانکه ما بی‌رخت سیه روزیم
تا ببینیم روی خوبت را
از دو عالم دو دیده بردوزیم
مایهٔ جان و دل براندازیم
به ز عشقت چه مایه اندوزیم؟
همچون طفلان به مکتب عشقت
ابجد عشق را بیاموزیم
در غم عشق اگر رود سر ما
ای عراقی، بیا، که فیروزیم

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر ز شمعت چراغی افروزیم
خرمن خویش را بدان سوزیم
هوش مصنوعی: اگر با نور تو، چراغی روشن کنیم، باید آتش آن را به خرمن خود بزنیم.
در غمت دود از آن به عرش رسد
آتشی کز درون برافروزیم
هوش مصنوعی: در اندوه تو، دودی به آسمان خواهد رسید که آتش آن را از درون خود روشن کرده‌ایم.
آفتاب جمال بر ما تاب
زانکه ما بی‌رخت سیه روزیم
هوش مصنوعی: خورشید زیبایی تو بر ما می‌تابد، چرا که ما بدون چهره‌ات، در تاریکی و بدبختی به سر می‌بریم.
تا ببینیم روی خوبت را
از دو عالم دو دیده بردوزیم
هوش مصنوعی: برای دیدن زیبایی تو، چشمان خود را از این دو جهان با هم می‌دوزیم.
مایهٔ جان و دل براندازیم
به ز عشقت چه مایه اندوزیم؟
هوش مصنوعی: ما به خاطر عشق تو، تمام جان و دل خود را خرج می‌کنیم. حالا از عشق تو چقدر می‌توانیم جمع کنیم؟
همچون طفلان به مکتب عشقت
ابجد عشق را بیاموزیم
هوش مصنوعی: مثل کودکان، به مکتب عشق تو می‌رویم و الفبای عشق را یاد می‌گیریم.
در غم عشق اگر رود سر ما
ای عراقی، بیا، که فیروزیم
هوش مصنوعی: اگر در غم عشق سر ما برود، ای عراقی، بیا که ما پیروز خواهیم بود.

حاشیه ها

1393/01/06 16:04
ناشناس

در آغاز بیت ششم همچو صحیح است