گنجور

بخش ۲ - غزل

دل و جانی است با من مشتاق
به تو نزدیک و تن اسیر فراق
روی زیبا ز من چرا پوشی؟
«این تحریمه علی‌العشاق»؟
تو طبیبی و ما چنین بیمار
تو ملولی و ما چنین مشتاق
بر دلم ساحران غمزهٔ تو
«رامیات با سهم الاماق»
مست شوق توایم و بادهٔ وصل
نرسیده است هم چنان به مذاق
از محیط غم تو جان نبرند
غوطه خوران بحر استغراق
در بیابان عشق تو دل ما
«صار حیران مشرق الاشراق»

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل و جانی است با من مشتاق
به تو نزدیک و تن اسیر فراق
هوش مصنوعی: دل و جانم مشتاق تو هستند و در نزدیکی تو به سر می‌برند، اما جسمم در دوری از تو گرفتار است.
روی زیبا ز من چرا پوشی؟
«این تحریمه علی‌العشاق»؟
هوش مصنوعی: چرا زیبایی‌ات را از من پنهان می‌کنی؟ این کار به‌گونه‌ای است که عاشقان را ممنوع کرده‌است.
تو طبیبی و ما چنین بیمار
تو ملولی و ما چنین مشتاق
هوش مصنوعی: تو پزشک و درمانگری، ولی ما بیمار تو هستیم. تو از ما دلگیر و ناراضی هستی، اما ما بسیار مشتاق و امیدوار به تو هستیم.
بر دلم ساحران غمزهٔ تو
«رامیات با سهم الاماق»
هوش مصنوعی: دل من تحت تأثیر نیروی جادویی نگاه تو قرار گرفته است.
مست شوق توایم و بادهٔ وصل
نرسیده است هم چنان به مذاق
هوش مصنوعی: عشق و شوق تو ما را به حالت مستی کشانده، اما شراب وصالت هنوز به ما نرسیده و در کام ما نیست.
از محیط غم تو جان نبرند
غوطه خوران بحر استغراق
هوش مصنوعی: افرادی که در غم تو غوطه ورند نمی‌توانند جان خود را نجات دهند؛ زیرا آن‌ها مانند دریادلان در عمق دریا فرو رفته‌اند و توان فرار ندارند.
در بیابان عشق تو دل ما
«صار حیران مشرق الاشراق»
هوش مصنوعی: دل ما در جستجوی عشق تو در بیابان حیرانی است که مانند نوری درخشان به سمت خودش جذب می‌کند.