بخش ۱ - سر آغاز
ساقیا، بادهٔ صبوح بده
عاشقان را غذای روح بده
بادهٔ عشق ده به ما مستان
می بده «مای» ما ز ما بستان
در دلم نه حلاوت مستی
تا شود نیستی من هستی
زان صراحی، که جام رضوان است
بادهای ده، که جرعهاش جان است
ای که بر یاد لعل دلجویت
باده ناخورده، مستم از بویت
نفسی بازپرس مستان را
راحتی بخش میپرستان را
سوختم، سوختم، در آتش شوق
بیخودم کن دمی به بادهٔ ذوق
عجب آید مرا ز بادهپرست
بادهٔ عشاق ناچشیده و مست
در بیابان، به فصل تابستان
چون ببارد به تشنه ای باران
گرچه یک لحظه زآن بیاساید
هم به آب اشتیاقش افزاید
می بیفزا ، چو شوقم افزودی
روی پنهان مکن ، چو بنمودی
باز مخمور عشق را می ده
چون مدامم دهی، پیاپی ده
تا دگربار مستی آغازم
وین غزل را انیس خود سازم:
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ساقیا، بادهٔ صبوح بده
عاشقان را غذای روح بده
هوش مصنوعی: ای ساقی، به عاشقان شراب صبحگاهی بده تا روحشان تغذیه و آرامش یابد.
بادهٔ عشق ده به ما مستان
می بده «مای» ما ز ما بستان
هوش مصنوعی: به ما بادهٔ عشق بده و شراب مستانهای را به ما بنوشان. ما را از وجود خودمان خالی کن و به ما عشق و حال بده.
در دلم نه حلاوت مستی
تا شود نیستی من هستی
هوش مصنوعی: در دل من هیچ خوشی و لذتی وجود ندارد که باعث شود وجود من از بین برود.
زان صراحی، که جام رضوان است
بادهای ده، که جرعهاش جان است
هوش مصنوعی: از آن ظرف، که نوشیدنی بهشتی است، جرعهای به من بده که نشانهاش زندگی و جان تازه است.
ای که بر یاد لعل دلجویت
باده ناخورده، مستم از بویت
هوش مصنوعی: ای کسی که یاد لبهای زیبای تو من را بینوشیدن شراب، مست و شیدا کرده است.
نفسی بازپرس مستان را
راحتی بخش میپرستان را
هوش مصنوعی: نفس من به دنبال آرامش مستان است و میخواهد به پرستندگان آسایش دهد.
سوختم، سوختم، در آتش شوق
بیخودم کن دمی به بادهٔ ذوق
هوش مصنوعی: من در آتش شوق به شدت میسوزم، لحظهای مرا با شراب ذوق مست و بیخبر از خود کن.
عجب آید مرا ز بادهپرست
بادهٔ عشاق ناچشیده و مست
هوش مصنوعی: برایم تعجبآور است که کسی به میپرستی بپردازد در حالی که طعم شراب عشق را نچشیده و مست نشده است.
در بیابان، به فصل تابستان
چون ببارد به تشنه ای باران
هوش مصنوعی: در تابستان، وقتی باران بر تشنه ای در بیابان ببارد، زندگی و نشاطی را به ارمغان میآورد.
گرچه یک لحظه زآن بیاساید
هم به آب اشتیاقش افزاید
هوش مصنوعی: هر چند که ممکن است برای مدتی آرامش پیدا کند، اما دوباره عشق و اشتیاقش به سمت آن چیز مدنظر بیشتر خواهد شد.
می بیفزا ، چو شوقم افزودی
روی پنهان مکن ، چو بنمودی
هوش مصنوعی: زیادتر کن می، چون شور و شوق من بیشتر شده است. چهرهات را پنهان نکن، چون قبلاً آن را نشان دادی.
باز مخمور عشق را می ده
چون مدامم دهی، پیاپی ده
هوش مصنوعی: دوباره به معشوق بگو که مستی عشق را به من بده، چون اگر مدام به من بدهی، من هم مدام خواهان آن هستم.
تا دگربار مستی آغازم
وین غزل را انیس خود سازم:
هوش مصنوعی: من میخواهم دوباره دمی از سر مستی بگیرم و این شعر را همراه و همدم خود قرار دهم.