گنجور

بخش ۵ - غزل

تیری، ای دوست، برکش از ترکش
پس به آبروی چون کمان درکش
هان! دلم گر نشانه می‌خواهی
زدن از توست و از من آهی خوش
کی ز تیرت الم رسد؟ که مرا
دیده در حیرت است و دل در غش
یابم از دیدن تو آب حیات
ور بسوزانیم تو در آتش
خواه نوش است و خواه زهرآلود
شربت از دست دوست خوش درکش
ور دهد غیر شربت نوشت
نیش دان و به خاک ریز و مچش
به عراقی مگو: بیا بر من
خویشتن را بگوی، ای دلکش

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تیری، ای دوست، برکش از ترکش
پس به آبروی چون کمان درکش
هوش مصنوعی: ای دوست، تیر خود را از کمان بیرون بیاور و به آبرو و شجاعت آن را در دل بکشان.
هان! دلم گر نشانه می‌خواهی
زدن از توست و از من آهی خوش
هوش مصنوعی: اگر دل من نشانه‌ای از محبت می‌خواهد، این نشان از خود توست و نه از من. من تنها صدایی از دل را سر می‌زنم.
کی ز تیرت الم رسد؟ که مرا
دیده در حیرت است و دل در غش
هوش مصنوعی: کی می‌خواهد تیر عشق تو به من برسد؟ که من در حیرت هستم و دل‌نگران.
یابم از دیدن تو آب حیات
ور بسوزانیم تو در آتش
هوش مصنوعی: من از چشمانت زندگی دوباره می‌گیرم، و اگر لازم باشد، خودم را در آتش عشق تو می‌سوزانم.
خواه نوش است و خواه زهرآلود
شربت از دست دوست خوش درکش
هوش مصنوعی: چه نوش باشد چه زهر، وقتی از دست دوست نوشیده می‌شود، لذت آن را هرگز فراموش نکن.
ور دهد غیر شربت نوشت
نیش دان و به خاک ریز و مچش
هوش مصنوعی: اگر غیر از شربت بنویسی، زهر بگذار و بر زمین بریز و مچش کن.
به عراقی مگو: بیا بر من
خویشتن را بگوی، ای دلکش
هوش مصنوعی: به عراقی نگو که خودت را نزد من معرفی کن، ای دلربا.

حاشیه ها

1396/05/12 23:08
بی تاب

یا حق
بیت دوم آبرو نوشته شده که ابروی کمان معقول تر است