بخش ۳ - مثنوی
عکس هر مویت، ای بت رعنا
در دماغم رگی است از سودا
از وصال قد تو ای دلدار
نیست جز گیسوی تو برخوردار
فرق کردن به چشم سر نتوان
موی فرق تو را، ز موی میان
شد دلم، تا شدم گرفتارت
به طمع طرههای طرارت
موی زلفت فراز عارض خوش
سوخت ما را، چو موی در آتش
ای ربوده دلم به پیشانی
الحق آن نیز هم به پیشانی
نور ماه است، یا شعاع جبین؟
شمع پروانه سوز؟ یا پروین؟
مانده زان غمزه در شگفتم من
هست بیمار و مست و مردافکن
رخ تو خسته جان تواند دید
چون بدین دیده آن تواند دید؟
لب لعلت، که روح بخش دل است
برگ گل از لطافتش خجل است
عاشقان تو پاکبازانند
صید عشق تو شاهبازانند
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عکس هر مویت، ای بت رعنا
در دماغم رگی است از سودا
هوش مصنوعی: هر رشته موی تو، ای معشوق زیبا، در قلبم حس و حالی از عشق و احساسات عمیق ایجاد کرده است.
از وصال قد تو ای دلدار
نیست جز گیسوی تو برخوردار
هوش مصنوعی: تنها چیزی که از حضور و نزدیکیت به من میرسد، زیبایی موهای توست.
فرق کردن به چشم سر نتوان
موی فرق تو را، ز موی میان
هوش مصنوعی: با چشم ظاهر نمیتوان تفکیک کرد که موهای فرق تو کجاست، چرا که همه ی موها به یک شکل دیده میشوند.
شد دلم، تا شدم گرفتارت
به طمع طرههای طرارت
هوش مصنوعی: دل من به شدت به تو علاقهمند شده است؛ این علاقهای ناشی از زیباییهای ظاهری و جذابیتهایی است که در تو میبینم.
موی زلفت فراز عارض خوش
سوخت ما را، چو موی در آتش
هوش مصنوعی: زلفهای زیبایت بر چهرهات ما را به شدت سوزانده است، مانند مویی که در آتش بسوزد.
ای ربوده دلم به پیشانی
الحق آن نیز هم به پیشانی
هوش مصنوعی: عزیز من، وجود تو چنان قیمتی و دلربا است که هیچ کس نمیتواند از جاذبهات فرار کند. تو تمام توجه و عشق من را به خود جلب کردهای.
نور ماه است، یا شعاع جبین؟
شمع پروانه سوز؟ یا پروین؟
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف روشنی و زیبایی میپردازد و از مقایسه نور ماه و شعاع جبین (پیشانی) صحبت میکند. همچنین به تصویر شمعی که پروانه را میسوزاند و ستاره پروین نیز اشاره دارد. در کل، شاعر در تلاش است تا زیباییهای مختلفی را که میتواند نور و روشنی را به زندگی ببخشد، کنار هم قرار دهد و از پرسشهایی درباره منبع این زیباییها ناخواسته سوال کند.
مانده زان غمزه در شگفتم من
هست بیمار و مست و مردافکن
هوش مصنوعی: من در شگفتی ماندهام از آن نگاه و غمزه، که چگونه کسی بیمار و مست میشود و همچنان میتواند دیگران را از پا بیاندازد.
رخ تو خسته جان تواند دید
چون بدین دیده آن تواند دید؟
هوش مصنوعی: چهره تو به قدری زیباست که جان خسته را هم میتوان با آن شاداب کرد؛ آیا کسی که این زیبایی را با چشم ببیند، میتواند به درستی آن را درک کند؟
لب لعلت، که روح بخش دل است
برگ گل از لطافتش خجل است
هوش مصنوعی: لبهای زیبای تو که جان تازهای به دل میبخشند، تا آن اندازه لطیف و دلنشین هستند که گلبرگها از نرمی و ظرافت آنها شرمنده میشوند.
عاشقان تو پاکبازانند
صید عشق تو شاهبازانند
هوش مصنوعی: عاشقان تو افرادی هستند که خود را در راه عشق تو خالصانه فدای میکنند و شکارچیان عشق تو همانند پرندگان بزرگ و آزادند که به دنبال زیبایی و پرواز هستند.