گنجور

بخش ۵ - غزل

دل من، چون به عشق مایل شد
عشق در گردنش حمایل شد
چون دل و عشق متفق گشتند
دل من عشق گشت و او دل شد
گاه بر رست چون نبات از گل
از دلم عشق و گاه نازل شد
روی بنمود و دل ببرد و نشست
کار من در فراق مشکل شد
من نمی‌دانم این بلا، دل را
از چه افتاده وز چه حاصل شد؟
ای عراقی، مکن شکایت دل
این بس او را که عشق منزل شد

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل من، چون به عشق مایل شد
عشق در گردنش حمایل شد
هوش مصنوعی: وقتی دل من به عشق گرایش پیدا کرد، عشق هم به مانند گردنی که از زینتی آویخته باشد، به او آراسته شد.
چون دل و عشق متفق گشتند
دل من عشق گشت و او دل شد
هوش مصنوعی: وقتی که دل و عشق با هم هم‌نظر شدند، دل من به عشق تبدیل شد و عشق هم در دلم جا گرفت.
گاه بر رست چون نبات از گل
از دلم عشق و گاه نازل شد
هوش مصنوعی: گاهی احساس عشق در دلم به اندازه‌ای بالا می‌رود که مانند گیاه از خاک بیرون می‌آید و گاهی هم این احساس پایین می‌آید و کم می‌شود.
روی بنمود و دل ببرد و نشست
کار من در فراق مشکل شد
هوش مصنوعی: او با زیبایی‌اش خود را نشان داد و قلب مرا ربود و اکنون دوری‌اش برایم به یک مشکل بزرگ تبدیل شده است.
من نمی‌دانم این بلا، دل را
از چه افتاده وز چه حاصل شد؟
هوش مصنوعی: نمی‌دانم این درد و رنجی که به دل من افتاده، ناشی از چیست و چه نتیجه‌ای دارد؟
ای عراقی، مکن شکایت دل
این بس او را که عشق منزل شد
هوش مصنوعی: ای عراقی، دل خود را شکایت نکن، زیرا عشق به خانه و سرپناه تبدیل شده است.