گنجور

بخش ۸ - در مدح صاحب دیوان

حق تعالی میان هر عصری
از سعادت بنا کند قصری
اندر آن جایگه نهد گاهی
بر نشاند به مسندش شاهی
صحن عالم ازو کند مامن
چشم دولت بدو کند روشن
سایه‌اش نور مرحمت باشد
چار دیوار و شش جهت باشد
دولت ملک و دین تمام کند
کار آفاق با نظام کند
ز بر تخت حکم شاه شود
پشت اسلام را پناه شود
تا ازو در زمانه وا گویند
دایمش مرد و زن دعا گویند
خود ببین ظاهرش درین دوران
حضرت صاحب زمین و زمان
سرور سروران روی زمین
خواجهٔ روزگار شمس‌الدین
صدر اسلام، صاحب اعظم
افتخار عرب، جمال عجم
آصف روزگار، صدر جهان
شاه را خواجه، صاحب دیوان
آنکه اندر سرای کون و فساد
مثل او مادر زمانه نزاد
فلک مملکت بدو معهود
سعد اکبر ز طالعش مسعود
دین و دولت به صحبت او شاد
ملک حکمت به همتش آباد
سایهٔ او چو قبهٔ خضرا
هست هجده‌هزار عالم را
عدلش آراسته جهان چو ارم
هم به انصاف و هم به جود و کرم
جود او عاشق است بر سایل
کرمش سابق است بر مایل
به کفش نسبتی چو کرد سحاب
زان شد آبستن او به در خوشاب
ذات او گوهر است و ملک صدف
از کف جود اوست کان چون کف
دل مستغنیش به بخشش و جود
از خزاین بسی نماند وجود
نظر لطف او مرارت سم
انگبین کرده بر لب ارقم
طبع موزون او سرشته ز نور
از مناهی و از ملاهی دور
ذات پاکش، که از علوم غنی است
از صفات و مدیح مستغنی است
زانکه در وصف او هنرمندان
هر چه گویند هست صد چندان
خوبرو را چه حاجت زیور؟
وصف خود خویشتن کند گوهر
چیست کان نیست ذات پاکش را؟
تا بخواهم من از خدا به دعا
گوهر کان و بحر معدلت است
پایهٔ او ورای منزلت است
ای چو خورشید نور ورز جلال
وی چو بدر منیر محض کمال
هست رای تو نور امن و امان
که بدو روشن است جمله جهان
درگه تو چو مجمع فضلاست
سایهٔ حق ز نور تو پیداست
هر خدنگی، که شست قهر گشاد
هدفش جان دشمنان تو باد
چشم معنی ز صورتت روشن
تا شود کور دیدهٔ دشمن

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

حق تعالی میان هر عصری
از سعادت بنا کند قصری
هوش مصنوعی: خداوند در هر دوره‌ای از زندگی، برای سعادت انسان‌ها، مکان و فرصتی ویژه ایجاد می‌کند.
اندر آن جایگه نهد گاهی
بر نشاند به مسندش شاهی
هوش مصنوعی: در آن مکان، گاهی یک پادشاه بر جایگاه خود می‌نشیند.
صحن عالم ازو کند مامن
چشم دولت بدو کند روشن
هوش مصنوعی: جهان به خاطر او مکانی امن و آرام می‌شود و چشم‌های نیکبختی به سوی او روشن و باز می‌شود.
سایه‌اش نور مرحمت باشد
چار دیوار و شش جهت باشد
هوش مصنوعی: سایه‌اش به عنوان نشانه‌ای از محبت و رحمت است و فضایی را به دور خود ایجاد می‌کند که شامل چهار دیوار و شش سمت می‌شود.
دولت ملک و دین تمام کند
کار آفاق با نظام کند
هوش مصنوعی: خوشبختی و سعادت کشور و دیانت، کارهای جهان را به نظم و ترتیب در می‌آورد و به سرانجام می‌رساند.
ز بر تخت حکم شاه شود
پشت اسلام را پناه شود
هوش مصنوعی: معنای این بیت به این صورت است که وقتی شاه به تخت سلطنت می‌نشیند، پشتوانه و حمایت دین اسلام نیز افزایش می‌یابد و برای آن امنیت و پناهگاهی فراهم می‌شود.
تا ازو در زمانه وا گویند
دایمش مرد و زن دعا گویند
هوش مصنوعی: تا زمانی که او زنده است، مردم از او یاد می‌کنند و هم مردان و هم زنان برایش دعا می‌کنند.
خود ببین ظاهرش درین دوران
حضرت صاحب زمین و زمان
هوش مصنوعی: این جمله اشاره به این دارد که در این زمان، شخصی که عنوان «حضرت صاحب» را دارد، از نظر ظاهری قابل مشاهده است. به معنای دیگر، ناظر به موجودیتی است که در حال حاضر در زمین و زمان وجود دارد و به نوعی محور توجه و تماشا قرار گرفته است.
سرور سروران روی زمین
خواجهٔ روزگار شمس‌الدین
هوش مصنوعی: سرور همه سروران و بهترین شخص در این دوران، شمس‌الدین است.
صدر اسلام، صاحب اعظم
افتخار عرب، جمال عجم
هوش مصنوعی: در صدر اسلام، بزرگ‌ترین و مهم‌ترین شخصیت عربی که به او افتخار می‌شود، زیبایی و جذابیتی است که به فرهنگ و هنر عجم نسبت داده می‌شود.
آصف روزگار، صدر جهان
شاه را خواجه، صاحب دیوان
هوش مصنوعی: آصف دوران، صدر نشین جهان، شاه را مشاور و صاحب نظر می‌داند.
آنکه اندر سرای کون و فساد
مثل او مادر زمانه نزاد
هوش مصنوعی: کسی که در این دنیای فانی و پر از فساد مانند او به دنیا نیامده است.
فلک مملکت بدو معهود
سعد اکبر ز طالعش مسعود
هوش مصنوعی: آسمان سرزمین او به خوشبختی و سعادت شناخته شده است و تقدیرش نیز پر از برکت و موفقیت است.
دین و دولت به صحبت او شاد
ملک حکمت به همتش آباد
هوش مصنوعی: با حضور او، دین و حکومت شاداب می‌شوند و با تلاش او، کشور به رونق و آبادانی می‌رسد.
سایهٔ او چو قبهٔ خضرا
هست هجده‌هزار عالم را
هوش مصنوعی: سایهٔ او مانند گنبد سبز است که بر روی هجده‌هزار جهان قرار دارد.
عدلش آراسته جهان چو ارم
هم به انصاف و هم به جود و کرم
هوش مصنوعی: عدل خداوند جهان را همچون بهشتی زیبا آراسته است و این آراستگی به واسطه انصاف و بخشش اوست.
جود او عاشق است بر سایل
کرمش سابق است بر مایل
هوش مصنوعی: بخشش الهی مانند یک عاشق همیشه به درخواست‌کنندگان پاسخ می‌دهد و لطف و مهربانی او همیشه به کسانی که به او توجه دارند، ادامه دارد.
به کفش نسبتی چو کرد سحاب
زان شد آبستن او به در خوشاب
هوش مصنوعی: در این بیت، گوینده به این نکته اشاره می‌کند که وقتی باران (سحاب) بر زمین (کفش) می‌بارد، زمین آماده پذیرش زندگی و رشد می‌شود و به آن، نعمت و زیبایی می‌بخشد. به عبارت دیگر، اثر باران بر طبیعت مانند آبستن شدن زمین به زیبایی و سرسبزی است.
ذات او گوهر است و ملک صدف
از کف جود اوست کان چون کف
هوش مصنوعی: وجود او همانند گوهری باارزش است و ثروت و قدرتش به مانند صدفی است که از بخشش و کرامت او به دست آمده است، زیرا که او چون دریا و کف آن، همیشه سخاوتمند و فراوان است.
دل مستغنیش به بخشش و جود
از خزاین بسی نماند وجود
هوش مصنوعی: دل خود را بی‌نیاز از بخشش و generosity می‌داند، چرا که از خزانه‌های فراوان، چیزی برای او باقی نمانده است.
نظر لطف او مرارت سم
انگبین کرده بر لب ارقم
هوش مصنوعی: محبت و توجه او باعث شده است که تلخی‌های زندگی، مانند شربت شیرین به نظر بیایند و من را خوشحال کند.
طبع موزون او سرشته ز نور
از مناهی و از ملاهی دور
هوش مصنوعی: طبیعت موزون او از نور ساخته شده و از کارهای ناپسند و بی‌فایده دور است.
ذات پاکش، که از علوم غنی است
از صفات و مدیح مستغنی است
هوش مصنوعی: خوی پاک او، که از دانش‌ و علم‌های فراوان بهره‌مند است، به صفاتش نیاز ندارد و نیازی به ستایش از دیگران ندارد.
زانکه در وصف او هنرمندان
هر چه گویند هست صد چندان
هوش مصنوعی: چون هنرمندان هر چه در وصف او بگویند، حقیقتش بسیار بیشتر از آن چیزی است که بیان می‌شود.
خوبرو را چه حاجت زیور؟
وصف خود خویشتن کند گوهر
هوش مصنوعی: زن زیبا و خوشرو نیازی به زیورآلات ندارد؛ زیرا خود زیبایی او مانند جواهر می‌باشد.
چیست کان نیست ذات پاکش را؟
تا بخواهم من از خدا به دعا
هوش مصنوعی: این عبارت به این معناست که چه چیزی وجود دارد که ذات خالص خداوند آن را نمی‌داند؟ من برای دعا کردن از خدا چه چیزی را بخواهم؟
گوهر کان و بحر معدلت است
پایهٔ او ورای منزلت است
هوش مصنوعی: جوهر و ارزش واقعی انسان در عمق وجود اوست و این ارزش بالاتر از هر جایگاهی است که ممکن است به دست آورد.
ای چو خورشید نور ورز جلال
وی چو بدر منیر محض کمال
هوش مصنوعی: ای خورشید که نور و جلالت بر همه می‌تابد، و همچون ماه کامل و روشن، تجلی کمال را به نمایش می‌گذاری.
هست رای تو نور امن و امان
که بدو روشن است جمله جهان
هوش مصنوعی: نظر تو مانند نوری است که امنیت و آرامش را به همراه دارد و به واسطه آن، تمام جهان روشنایی می‌یابد.
درگه تو چو مجمع فضلاست
سایهٔ حق ز نور تو پیداست
هوش مصنوعی: می‌خواهی بگویی که مکان تو مانند محلی است که دانشمندان و فرهیختگان جمع شده‌اند و نور وجود تو باعث روشنایی و تابش سایهٔ حق و حقیقت می‌شود.
هر خدنگی، که شست قهر گشاد
هدفش جان دشمنان تو باد
هوش مصنوعی: هر تیر و گلوله‌ای که به سمت دشمنان تو پرتاب می‌شود، باید به هدف پاک کردن جان آن‌ها باشد.
چشم معنی ز صورتت روشن
تا شود کور دیدهٔ دشمن
هوش مصنوعی: چشمان دشمنان به زیبایی و جذابیت تو آگاه می‌شود و از این رو نابینا می‌گردند.