گنجور

بخش ۷ - سبب نظم کتاب

جان من چون به عالم دل شد
با صفا جمع گشت و حامل شد
گشت حاصل ز فیض ربانی
در وجودم جنین روحانی
چون محبت به شوق تسویه داد
قابلهٔ عشق یافت چون می‌زاد
دیدمش، چون ز غیب روی نمود
قرةالعین نیک موزون بود
در مهاد هواش پیوسته
به قماط هوس فرو بسته
داد پستان فکر من به صفا
شیر «حولین کاملین» او را
شب و روزش غذا ز اشواق است
گرچه طفل است، پیر عشاق است
صورتش همچو معنیش زیبا
خالی از حشو و صافی از ایطا
هیچ چشمی ندیده در خوابش
رخ ندید آفتاب و مهتابش
راه خور از دریچه ناداده
سایه‌اش بر زمین نیفتاده
ساکن حجرهٔ امانت بود
در پس پردهٔ صیانت بود
نقش او را، ز صانعی که ببست
از معانی هر آنچه خواهی هست
مستم از بادهٔ هوایش، مست
که جگر گوشهٔ لطیف من است
منزل او شریف جایی بود
زانکه در کوی آشنایی بود
راستی هست مونسی خوش خوی
نیک خاموش، لیک شیرین گوی
لفظ و معنی او همه مطبوع
عشق را بیت های او ینبوع
فصل او را هزار نوع بهار
گه بود گلستان و گه گلزار
غزلیات و مثنویاتش
چون حکایات او به غایت خوش
بی‌قدم در جهان همی پوید
بی‌زبان مدح خواجه می‌گوید

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جان من چون به عالم دل شد
با صفا جمع گشت و حامل شد
هوش مصنوعی: زمانی که جان من به دنیای دل رسید، به آرامش و صفا دست یافت و همه چیز گرد هم آمد و پذیرفته شد.
گشت حاصل ز فیض ربانی
در وجودم جنین روحانی
هوش مصنوعی: خداوند با لطف و رحمتش در وجود من جانی تازه بخشیده و روحی را به وجود آورده است.
چون محبت به شوق تسویه داد
قابلهٔ عشق یافت چون می‌زاد
هوش مصنوعی: وقتی عشق با محبت درآمیخت و به شکل زیبایی در آمد، مانند این است که در عمل زایمان، یک قابله، نوزادی را به دنیا می‌آورد.
دیدمش، چون ز غیب روی نمود
قرةالعین نیک موزون بود
هوش مصنوعی: وقتی او را دیدم، مانند اینکه از دنیای پنهان ظاهر شده، چهره‌اش زیبا و جذاب بود.
در مهاد هواش پیوسته
به قماط هوس فرو بسته
هوش مصنوعی: در دلم همیشه به خاطر آرزوها و خواسته‌هایم به شدت در فشار و محدودیت قرار دارم.
داد پستان فکر من به صفا
شیر «حولین کاملین» او را
هوش مصنوعی: فکر من مثل شیرینی خالص و باطراوت است که در میان آدم‌های پاک و کامل جریان دارد.
شب و روزش غذا ز اشواق است
گرچه طفل است، پیر عشاق است
هوش مصنوعی: این شخص در هر دو شب و روز، غذای روحش عشق است. با اینکه هنوز کودک است، اما در دل و درک خود مانند یک عاشق پیر و با تجربه به نظر می‌رسد.
صورتش همچو معنیش زیبا
خالی از حشو و صافی از ایطا
هوش مصنوعی: چهره‌اش همانند معنایش زیباست، خالی از زوائد و بسیار پاک و شفاف.
هیچ چشمی ندیده در خوابش
رخ ندید آفتاب و مهتابش
هوش مصنوعی: هیچ چشمی در خواب هم زیبایی نور خورشید و ماه را نیکو ندیده است.
راه خور از دریچه ناداده
سایه‌اش بر زمین نیفتاده
هوش مصنوعی: آفتاب از پنجره به بیرون می‌تابد، ولی سایه‌اش بر زمین نمی‌افتد.
ساکن حجرهٔ امانت بود
در پس پردهٔ صیانت بود
هوش مصنوعی: در دنیای حفاظت و امانت‌داری، چیزی در پس پرده وجود دارد که باید از آن مراقبت شود.
نقش او را، ز صانعی که ببست
از معانی هر آنچه خواهی هست
هوش مصنوعی: نقش او، چیزی است که از خالقش به وجود آمده و شامل تمام معناهایی است که می‌خواهی.
مستم از بادهٔ هوایش، مست
که جگر گوشهٔ لطیف من است
هوش مصنوعی: من در نوشیدنی خاصی غرق شده‌ام، زیرا او به قدری برایم عزیز و نازنین است که مانند جگر گوشه‌ام می‌باشد.
منزل او شریف جایی بود
زانکه در کوی آشنایی بود
هوش مصنوعی: خانه او مکان باارزشی بود، زیرا در محله‌ای است که دوستان و آشنایان حضور دارند.
راستی هست مونسی خوش خوی
نیک خاموش، لیک شیرین گوی
هوش مصنوعی: واقعاً دوست خوبی دارم که انسان شایسته‌ای است و اگرچه ساکت و خاموش است، اما در عین حال بسیار خوش‌زبان و شیرین‌گو نیز هست.
لفظ و معنی او همه مطبوع
عشق را بیت های او ینبوع
هوش مصنوعی: کلمات و معناهای او همه را به شکلی دل‌نشین و زیبا بیان کرده است؛ شعرهای او مانند منبعی از عشق و احساس می‌باشند.
فصل او را هزار نوع بهار
گه بود گلستان و گه گلزار
هوش مصنوعی: فصل او هزار نوع زیبایی دارد، گاهی شبیه گلستان و گاهی مثل گلزار.
غزلیات و مثنویاتش
چون حکایات او به غایت خوش
هوش مصنوعی: شعرها و داستان‌های او بسیار زیبا و captivating هستند و مانند حکایت‌هایش، سرشار از جذابیت و شیرینی‌اند.
بی‌قدم در جهان همی پوید
بی‌زبان مدح خواجه می‌گوید
هوش مصنوعی: بی‌حرکت در دنیای خود به پیش می‌رود و بدون کلام، در ستایش معشوق سخن می‌گوید.