گنجور

لمعۀ اول

اشتقاق عاشق و معشوق از عشق است و عشق در مقر خود از تعین منزه است و در حریم عین خود از بطون و ظهور مقدس، ولیکن بهر اظهار کمال،‌ از آن روی که عین ذات خود است و صفات خود، خود را در آینۀ عاشقی و معشوقی بر خود عرضه کرد و حسن خود را بر نظر خود جلوه داد. از روی ناظری و منظوری نام عاشقی و معشوقی پیدا آمد. نعت طالبی و مطلوبی ظاهر گشت. ظاهر را بباطن بنمود، آوازۀ عاشقی برآمد. باطن را به ظاهر بیاراست، نام معشوقی آشکارا شد.

یک عین متفق که جز او ذره‌ای نبود
چون گشت ظاهر این همه اغیار آمده
ای ظاهر تو عاشق و معشوق باطنت
مطلوب را که دید طلبکار آمده؟

ذات عشق از روی معشوقی آینه عاشق آمد، تادروی مطالعۀ جمال خود کند، و از روی عاشقی آینه معشوق آمد، تا در او اسماء و صفات خود بیند، هرچند در دیدۀ شهود یک مشهود بیش نیاید. اما چون یک روی بدو آینه نماید، هر آینه در هر آینه روئی دیگر پیدا آید.

و ما الوجه الاواحد غیر انه
اذا انت اعددت المرایا تعددا
بیت
غیری چگونه روی نماید؟ چو هر چه هست
عین دگر یکیست پدیدار آمده

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اشتقاق عاشق و معشوق از عشق است و عشق در مقر خود از تعین منزه است و در حریم عین خود از بطون و ظهور مقدس، ولیکن بهر اظهار کمال،‌ از آن روی که عین ذات خود است و صفات خود، خود را در آینۀ عاشقی و معشوقی بر خود عرضه کرد و حسن خود را بر نظر خود جلوه داد. از روی ناظری و منظوری نام عاشقی و معشوقی پیدا آمد. نعت طالبی و مطلوبی ظاهر گشت. ظاهر را بباطن بنمود، آوازۀ عاشقی برآمد. باطن را به ظاهر بیاراست، نام معشوقی آشکارا شد.
هوش مصنوعی: عاشق و معشوق از مفهوم عشق نشأت می‌گیرند و عشق در ذات خود از هر گونه حدود و قیود پاک است. در واقع، در جوهر خود، عشق به طور مقدس هم در نهان و هم در ظهور وجود دارد. اما برای نشان دادن کمال خود، به عنوان ذات خویش و صفات خود، در آیینه‌ی عاشقی و معشوقی خود را به نمایش می‌گذارد و زیبایی‌اش را به چشم خود نمایان می‌کند. به این ترتیب، با توجه به ناظر و منظری خاص، نام عاشق و معشوق به وجود می‌آید و ویژگی‌های عاشق و مطلوب نمایان می‌شود. آنچه در باطن وجود دارد، در ظاهر به شکل شکوهمندی نمایش داده می‌شود و نام معشوق به وضوح آشکار می‌گردد.
یک عین متفق که جز او ذره‌ای نبود
چون گشت ظاهر این همه اغیار آمده
هوش مصنوعی: وقتی که یک حقیقت واحد و بی‌نظیر در عالم وجود دارد و غیر از آن چیز دیگری نیست، زمانی که این حقیقت آشکار می‌شود، بسیاری از چیزهای دیگر به میدان می‌آیند و خود را نمایان می‌کنند.
ای ظاهر تو عاشق و معشوق باطنت
مطلوب را که دید طلبکار آمده؟
هوش مصنوعی: ای انسان، تو در ظاهر عاشق و محبوب به نظر می‌رسی، اما در باطن، آیا مطلوب واقعی را که طلب می‌کند، مشاهده کرده‌ای که حالا شخصی در جستجوی آن آمده است؟
ذات عشق از روی معشوقی آینه عاشق آمد، تادروی مطالعۀ جمال خود کند، و از روی عاشقی آینه معشوق آمد، تا در او اسماء و صفات خود بیند، هرچند در دیدۀ شهود یک مشهود بیش نیاید. اما چون یک روی بدو آینه نماید، هر آینه در هر آینه روئی دیگر پیدا آید.
هوش مصنوعی: عشق به خاطر معشوق ایجاد می‌شود تا عاشق بتواند زیبایی‌های او را مشاهده کند و از طریق عشق، معشوق نیز به عاشق نگاه می‌کند تا صفات و اسماء خود را در او ببیند. هرچند که در ظاهر فقط یک چیز دیده می‌شود، اما وقتی که هر طرف به دیگری نگاه می‌کند، در هر بازتاب، جنبه‌های جدیدی از زیبایی نمایان می‌شود.
و ما الوجه الاواحد غیر انه
اذا انت اعددت المرایا تعددا
هوش مصنوعی: تنها یک راه وجود دارد، اما وقتی که تو آینه‌ها را به تعداد مختلف آماده می‌کنی، به نظر می‌رسد گزینه‌های بیشتری وجود دارد.
غیری چگونه روی نماید؟ چو هر چه هست
عین دگر یکیست پدیدار آمده
هوش مصنوعی: چطور می‌تواند کسی غیر از خودت به تو روی آورد، در حالی که همه چیز در عالم، غیر از خودت، چیزی جز بروز یک حقیقت نیست؟