گنجور

لمعۀ بیست و سوم

عشق را آتشی است که چون در دل افتد هرچه در دل یابد بسوزد، تا حدی که صورت معشوق را نیز از دل محو کند. مجنون مگردر این سوزش بود، گفتند: لیلی آمد، گفت:‌من خود لیلی‌ام و سر بگریبان فراغت فرو برد، لیلی گفت:‌سر بر آر که منم محبوب تو.

مصراع: آخر بنگر که از که می‌مانی باز؟

گفت: الیک عنی، فان حبک قد شغلنی عنک.

بیت
بیت
بیت
آن شد که بدیدار تو می‌بودم شاد
از عشق تو پروای توام نیست کنون

در دعا مصطفی علیه السلام از این مقام چنین خبرداد که: اللهم اجعل حبک احب الی من سمعی و بصری، گفت ای آنکه شنوائی و بینائی من توای.

خواهم که چنان کنی بعشقم مشغول
کز عشق تو با تو هم نپردازم بیش

واگر نظر بالاتر کنی، اشارت: فنسیهم، با تو گوید که محبوب مغلوب عشق چگونه گردد؟ فهم من فهم، و من لم یذق لم یعرف، جملگی شرح این امور، آنست که عشق نخست سر از گریبان عاشقی بحکم: احببته، برزند، آنگاه بدامن معشوق درآویزد، و چون هر دو را به سمت دوئی و کثرت موهوم یابد، نخست روی هر یک از دیگری بگرداند، آنگاه به لباس خود که یگانگی صرف است برآرد.

این همه رنگهای پر نیرنگ
خم وحدت کند همه یک رنگ

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عشق را آتشی است که چون در دل افتد هرچه در دل یابد بسوزد، تا حدی که صورت معشوق را نیز از دل محو کند. مجنون مگردر این سوزش بود، گفتند: لیلی آمد، گفت:‌من خود لیلی‌ام و سر بگریبان فراغت فرو برد، لیلی گفت:‌سر بر آر که منم محبوب تو.
هوش مصنوعی: عشق همچون آتش است که وقتی در دل انسان می‌افتد، هرچه را در دل دارد می‌سوزاند و حتی می‌تواند تصویر محبوب را نیز از دل او محو کند. مجنون در این حال و دگرگونی بود که وقتی گفتند لیلی آمده، پاسخ داد که خود او لیلی است و سرش را در گریه فرو برد. اما لیلی به او گفت که سرش را بلند کند زیرا او همان معشوق اوست.
مصراع: آخر بنگر که از که می‌مانی باز؟
هوش مصنوعی: به آخرین لحظه‌ها دقت کن که چه کسی برای تو باقی می‌ماند؟
گفت: الیک عنی، فان حبک قد شغلنی عنک.
هوش مصنوعی: گفت: به من نزدیک شو، زیرا عشقت مرا از تو غافل کرده است.
آن شد که بدیدار تو می‌بودم شاد
از عشق تو پروای توام نیست کنون
هوش مصنوعی: من با عشق تو خوشحال بودم، اما حالا دیگر نگران تو نیستم.
در دعا مصطفی علیه السلام از این مقام چنین خبرداد که: اللهم اجعل حبک احب الی من سمعی و بصری، گفت ای آنکه شنوائی و بینائی من توای.
هوش مصنوعی: در دعا، مصطفی علیه السلام از این جایگاه خبر داد که: «خدایا، محبت تو را برای من از شنیدنم و دیدنم عزیزتر قرار بده.» یعنی ای خدایی که شنوا و بینا هستی، محبتت برای من از هر چیزی مهم‌تر باشد.
خواهم که چنان کنی بعشقم مشغول
کز عشق تو با تو هم نپردازم بیش
هوش مصنوعی: می‌خواهم طوری با من رفتار کنی که تمام فکر و ذکر من مشغول عشق تو باشد و نتوانم به هیچ چیز دیگری فکر کنم.
واگر نظر بالاتر کنی، اشارت: فنسیهم، با تو گوید که محبوب مغلوب عشق چگونه گردد؟ فهم من فهم، و من لم یذق لم یعرف، جملگی شرح این امور، آنست که عشق نخست سر از گریبان عاشقی بحکم: احببته، برزند، آنگاه بدامن معشوق درآویزد، و چون هر دو را به سمت دوئی و کثرت موهوم یابد، نخست روی هر یک از دیگری بگرداند، آنگاه به لباس خود که یگانگی صرف است برآرد.
هوش مصنوعی: اگر به بالاترین مقامات نظر بیفکنیم، خواهیم دید که عشق چطور می‌تواند محبوبش را تسلیم خود کند. درک و فهم در عشق بسیار مهم است؛ کسی که طعم عشق را نچشیده، نمی‌تواند آن را درک کند. تمام این موضوعات اشاره به این دارند که عشق در ابتدا از دل عاشق کار خود را آغاز می‌کند و با حکم دوست داشتن، خود را درگیر می‌سازد. سپس عاشق و معشوق هر یک در برابری و تنوع ظاهری یکدیگر را می‌بینند و به همین دلیل به سمت یکدیگر روی می‌آورند. اما هنگامی که هر یک از آن‌ها به دوگانگی و کثرت پی می‌برد، به تدریج از یکدیگر رو برمی‌گردانند و در نهایت به یکتایی خویش بازمی‌گردند.
این همه رنگهای پر نیرنگ
خم وحدت کند همه یک رنگ
هوش مصنوعی: این همه رنگ‌ها و زیبایی‌های فریبنده، در نهایت همه چیز را به یک حقیقت واحد تبدیل می‌کنند.