گنجور

لمعۀ بیست و یکم

عاشق باید بی‌غرض بادوست صحبت دارد، خواست از میان بردارد و کار بر مراد او گذارد، ترک طلب گیرد، چه طلب عاشق را سد راه اوست، زیرا که هر مطلوب که پس از طلب یافته شود، آن بقدر حوصلۀ طالب باشد، فی الجمله ترک طلب و مراد خود گیرد، و هرچه در عالم واقع شود مراد خود انگارد تا آسوده و شادمان بماند.

بیت
بیت
تا ترک مراد خود نگیرد صد بار
یک بار مراد در کنارش ناید

و اگر مواقع نامرضی باشد، در دفع و تغییر آن چندان که تواند جهد کند، باشد که واقع غیر آن بود و محبوب آن را خواسته باشد و اگر محب مکاشف باشد، چنانکه در هر صورتی روی دوست عیان بیند، باید که در هر صورتی نامرضی اگرچه وجه او بیند رضا ندهد چه وجه او در نامرضی آنست که راضی نیست. ولایرضی لعباده الکفر، محبی که حق را بحق بیند و عالم را همه حق بیند، بر منکرات انکار کند بحق بر حق برای حق، و حجتش قایم بود، چه در هر چه شرعاً حرام است جمال حق نبیند، لاجرم از آن اجتناب نماید، بلکه در آن طبعاً رغبتش نبود، اینجا شبهه‌ای زحمت می‌دهد که: چون او محکوم تجلی است و تجلی هم اشیاء را شامل است، تجلی را از نظر خود چگونه دفع تواند کرد؟ گوئیم: تجلی دو نوع است: تجلی ذات و تجلی اسماء و صفات، تجلی ذات دفع نتواند کرد، اما در تجلی اسمائی و صفاتی تواند که تجلی قهری را بتجلی لطفی دفع کند و درهرچه نامشروع باشد نشان قهر و جلال بیند ودرهر چه مرضی بود نشان لطف و جمال، اینجا گوید: اعوذ برضاک من سخطک، و در تجلی ذات: اعوذ بک منک.

از تو بتو گر نگریزم چه کنم
پیش که روم، قصه بدست که دهم؟

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عاشق باید بی‌غرض بادوست صحبت دارد، خواست از میان بردارد و کار بر مراد او گذارد، ترک طلب گیرد، چه طلب عاشق را سد راه اوست، زیرا که هر مطلوب که پس از طلب یافته شود، آن بقدر حوصلۀ طالب باشد، فی الجمله ترک طلب و مراد خود گیرد، و هرچه در عالم واقع شود مراد خود انگارد تا آسوده و شادمان بماند.
هوش مصنوعی: عاشق باید بدون هیچ‌گونه چشم‌داشتی با دوستش صحبت کند و هرگونه خواسته‌ای را کنار بگذارد و تلاش کند تا به خواسته‌های دوستش بپردازد. باید از جستجوی خواسته‌های خود دست بکشد، زیرا این جستجو می‌تواند مانع راه او شود. هر چیزی که پس از جستجو به دست می‌آید، به اندازه توان و ظرفیت جستجوگر خواهد بود. به طور کلی، او باید از درخواست‌های خود صرف‌نظر کند و هر چیزی را که در دنیا رخ می‌دهد به عنوان خواسته‌ی خود بپذیرد تا راحت و شاد باشد.
تا ترک مراد خود نگیرد صد بار
یک بار مراد در کنارش ناید
هوش مصنوعی: انسان باید بارها تلاش کند تا به خواسته‌اش برسد، زیرا ممکن است در یک مرتبه موفق شود.
و اگر مواقع نامرضی باشد، در دفع و تغییر آن چندان که تواند جهد کند، باشد که واقع غیر آن بود و محبوب آن را خواسته باشد و اگر محب مکاشف باشد، چنانکه در هر صورتی روی دوست عیان بیند، باید که در هر صورتی نامرضی اگرچه وجه او بیند رضا ندهد چه وجه او در نامرضی آنست که راضی نیست. ولایرضی لعباده الکفر، محبی که حق را بحق بیند و عالم را همه حق بیند، بر منکرات انکار کند بحق بر حق برای حق، و حجتش قایم بود، چه در هر چه شرعاً حرام است جمال حق نبیند، لاجرم از آن اجتناب نماید، بلکه در آن طبعاً رغبتش نبود، اینجا شبهه‌ای زحمت می‌دهد که: چون او محکوم تجلی است و تجلی هم اشیاء را شامل است، تجلی را از نظر خود چگونه دفع تواند کرد؟ گوئیم: تجلی دو نوع است: تجلی ذات و تجلی اسماء و صفات، تجلی ذات دفع نتواند کرد، اما در تجلی اسمائی و صفاتی تواند که تجلی قهری را بتجلی لطفی دفع کند و درهرچه نامشروع باشد نشان قهر و جلال بیند ودرهر چه مرضی بود نشان لطف و جمال، اینجا گوید: اعوذ برضاک من سخطک، و در تجلی ذات: اعوذ بک منک.
هوش مصنوعی: اگر شرایط ناخوشایندی پیش آید، باید تلاش کند تا آن را تغییر دهد و ممکن است نتیجه‌ای متفاوت از آنچه تصور می‌شود، به دست آید. اگر فردی علاقه‌مند به شناخت حقیقت باشد و در هر شرایطی چهره دوستش را به وضوح ببیند، باید در مواجهه با شرایط ناخوشایند، با وجود اینکه ممکن است جنبه‌های مثبت آن را ببیند، از آن راضی نشود؛ چراکه در چنین شرایطی هیچ‌گاه نظر او مثبت نخواهد بود. هیچ‌کس نمی‌تواند با کفر خود را راضی کند. کسی که حق را به درستی می‌بیند و جهان را محق می‌داند، در برابر بی‌عدالتی‌ها به حق اعتراض خواهد کرد، زیرا در هر چیز که از نظر شرعاً حرام است، جمال حق را نمی‌بیند و بنابراین از آن دوری خواهد کرد. در اینجا سوالی مطرح می‌شود که با توجه به اینکه تجلی بر همه چیز حاکم است، چگونه می‌توان از آن تجلی جلوگیری کرد؟ در پاسخ می‌توان گفت که تجلی دو نوع است: تجلی ذات و تجلی اسماء و صفات. تجلی ذات را نمی‌توان دفع کرد، اما در مورد تجلی اسماء و صفات، می‌توان با استفاده از تجلی رحمت و لطف، تجلی قهری را کنار زد. در هر چیز نامشروع، نشانه‌های قدرت و جلال دیده می‌شود و در هر چیز پسندیده، نشانه‌های رحمت و زیبایی. بنابراین باید از خداوند خواسته شود که از خشم او به رضایت او پناه ببریم و در مواجهه با تجلی ذات باید به خود خداوند پناه ببریم.
از تو بتو گر نگریزم چه کنم
پیش که روم، قصه بدست که دهم؟
هوش مصنوعی: اگر از تو فرار کنم، به کجا بروم؟ و اگر کسی بخواهد داستانم را به دست بیاورد، چه بگویم؟