اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عاشق با بود نابود آرمیده بود و در خلوتخانه شهود آسوده، هنوز روی معشوق ندیده که نغمۀ- کن- اورا از خواب عدم برانگیخت، از سماع آن نغمه او را وجدی ظاهر گشت، از آن وجد وجودی یافت، ذوق آن نغمه در سرش افتاد. عشق شوری در نهاد ما نهاد.
هوش مصنوعی: عاشق با وجود تمام مشکلات در آرامش به سر میبرد و در خلوت خویش، در آرامش حضور عشق بود. او هنوز معشوقش را ندیده بود ولی نغمهای که در گوشش پیچید، او را از خواب غفلت بیدار کرد. این نغمه در او احساساتی عمیق و تازه ایجاد کرد و به او وجود و زندگی دوباره بخشید. شور و شوقی که ناشی از عشق بود، در دلش شعلهور شد.
مصراع: والاذن تعشق قبل العین احیاناً.
هوش مصنوعی: گاهی اوقات گوشها قبل از آنکه چشمها عاشق شوند، عاشق میشوند.
عشق مستولی شد، سکون ظاهر وباطن را به ترانهٔ: ان المحب لمن یهواه زوار، روان برقص و حرکت درآورد، تا ابدالابدین نه آن نغمه منقضی شود و نه آن رقص منقرض، چه مطلوب نامتناهی است، اینجا زمزمه عاشق همه این گوید که:
هوش مصنوعی: عشق همهچیز را در خود غوطهور کرد و آرامش ظاهر و باطن را به یک ترانه تبدیل کرد که با آن روح و جان را به رقص و حرکت وا میدارد. این حالت تا ابد ادامه خواهد داشت؛ نه آن نغمه تمام میشود و نه آن رقص از بین میرود، چون چیزی که مورد درخواست و آرزوست، بیپایان است. در اینجا، عاشق همواره این را بیان میکند که:
تا چشم باز کردم، نور رخ تو دیدم
تا گوش برگشادم آواز تو شنیدم
هوش مصنوعی: وقتی که چشمانم را باز کردم، نور چهرهات را دیدم و وقتی که گوشهایم را شنیدم، صدای تو را شنیدم.
پس عاشق دایم در رقص و حرکت مشغول است، اگرچه بصورت ساکن نماید. و تری الجبال تحسبها جامدة و هی تمر مر السحاب، خود چگونه ساکن تواند بود؟ که هر ذره از ذرات کاینات را محرک اوست، چه هر ذره کلمه است و هر کلمه را اسمی و هر اسم را زبانی دیگر است و هر زبانی را قولی دیگر و هر قولی را ازمحب سمعی، چون نیک بشنوی قایل و سامع را یکی یابی که: السماع طیر یطیر من الحق الی الحق؛ جنیدبا شبلی قدس سرهما عتاب کرد، گفت: سری که مادرسردابها پنهان میگفتیم تو بر سر منبر آشکارا کردی، شبلی گفت: انا اقل و انا اسمع و هل فی الدارین غیری؟
هوش مصنوعی: عاشق همیشه در حال رقص و جنب و جوش است، حتی اگر ظاهراً ساکت به نظر برسد. کوهها را مینگری که گویی ثابتاند در حالی که در واقع مانند ابری در حال حرکتاند. او چگونه میتواند ثابت بماند؟ چرا که هر ذره از کائنات او را به حرکت در میآورد. هر ذره یک کلمه است و هر کلمه نامی دارد و هر نام به زبانی دیگر ترجمه میشود و هر زبان را بیانی دیگر همراه است. هنگامی که به خوبی گوش دهی، دریافت کننده و شنونده یکی میشوند؛ چرا که شنیدن مانند پرندهای است که از حقیقتی به حقیقی دیگر پرواز میکند. جنید به شبلی گفته است که چه نیکو در مورد سرّی که ما در پنهانی میگفتیم، تو آن را علنی کردهای. شبلی پاسخ داده است که من کمتر هستم و بیشتر میشنوم و آیا در دو عالم کسی غیر از من هست؟
هر بوی که از مشک و قرنفل شنوی
از دولت آن زلف چو سنبل شنوی
هوش مصنوعی: هر عطری که از مشک و گل میشنوی، از زیبایی و لطافت آن زلف مانند سنبل است.
چون نالۀ بلبل از پی گل شنوی
گل گفته بود گرچه ز بلبل شنوی
هوش مصنوعی: وقتی که آواز بلبل را به خاطر گل میشنوی، بدان که گل گفته است هرچند فقط صدای بلبل را میشنوی.