گنجور

لمعۀ دوازدهم

بر هر که این در حقیقت بگشاید، در خلوتخانه بود نابود خود نشیند و خود را و دوست را در آینۀ یکدگر می‌بیند، بیش سفر نکند: لاهجرة بعد الفتح.

بیت
آینۀ صورت از سفر دور است
کان پذیر ای صورت از نور است

از این خلوتخانه سفر نتوان کرد: فاین تذهبون؟ اینجا غربت ممکن نبود. لاسیاحة فی امتی. اینجا راه بسر شود، طلب نماند، قلق بیارامد ترقی تمام شود، اضافت ساقط افتد، اشارت مضمحل گردد،‌ حکم: «من» «والی» طرح افتد، چه وجود را ابتدا و انتها نیست تا طرف تواند بود، و آنجا زبان صاحب خلوت همه این گوید:

خلوت بمن اهویفلمیک غیرنا
ولو کان غیریلمیصح وجودها

بلی! بعد از این اگر سفری بود در خود بودودر صفات خود، ابویزید این آیت بشنید:‌یوم نحشر المتقین الی الرحمن و فداً نعره‌ای زد و گفت:‌من یکون عنده الی این یحشر؟ آنکس که نزد او باشد بکجا حشر شود؟ دیگری بشنید گفت: من اسم الجبار الی الرحمن و من اسم القهار الی اسم الرحیم.

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بر هر که این در حقیقت بگشاید، در خلوتخانه بود نابود خود نشیند و خود را و دوست را در آینۀ یکدگر می‌بیند، بیش سفر نکند: لاهجرة بعد الفتح.
هوش مصنوعی: کسی که این حقیقت را درک کند، در مکانی دور از شلوغی و جمعیت می‌نشیند و در آنجا خود و دوستش را مانند دو آینه که تصویر یکدیگر را منعکس می‌کنند، می‌بیند. او دیگر نیاز به سفر کردن ندارد و به سفر کردن پس از شناخت این حقیقت نیازی نیست.
آینۀ صورت از سفر دور است
کان پذیر ای صورت از نور است
هوش مصنوعی: آینه تصویر را از دور نشان می‌دهد، بنابراین ای تصویر، با نور ارتباط برقرار کن.
از این خلوتخانه سفر نتوان کرد: فاین تذهبون؟ اینجا غربت ممکن نبود. لاسیاحة فی امتی. اینجا راه بسر شود، طلب نماند، قلق بیارامد ترقی تمام شود، اضافت ساقط افتد، اشارت مضمحل گردد،‌ حکم: «من» «والی» طرح افتد، چه وجود را ابتدا و انتها نیست تا طرف تواند بود، و آنجا زبان صاحب خلوت همه این گوید:
هوش مصنوعی: از این جایگاه دورافتاده نمی‌توان سفر کرد: به کجا می‌روید؟ اینجا جایی برای غریب بودن وجود ندارد. این مکان راهی به سوی آرامش ندارد، درخواستی باقی نمی‌ماند، بی‌قراری برطرف می‌شود و پیشرفت به پایان می‌رسد. اضافه‌ها حذف می‌شوند، نشانه‌ها محو می‌شوند و حکم «من» و «والی» لغو می‌شود. زیرا وجود آغاز و پایانی ندارد تا بتواند به سوی آن برود و در اینجا، زبان گوشه‌نشین همه این‌ها را بیان می‌کند.
خلوت بمن اهویفلمیک غیرنا
ولو کان غیریلمیصح وجودها
هوش مصنوعی: در تنهایی و دوری من، هیچکس به یاد من نخواهد بود، حتی اگر کسی دیگر هم وجود داشته باشد، آن وجود نمی‌تواند جایگزین من شود.
بلی! بعد از این اگر سفری بود در خود بودودر صفات خود، ابویزید این آیت بشنید:‌یوم نحشر المتقین الی الرحمن و فداً نعره‌ای زد و گفت:‌من یکون عنده الی این یحشر؟ آنکس که نزد او باشد بکجا حشر شود؟ دیگری بشنید گفت: من اسم الجبار الی الرحمن و من اسم القهار الی اسم الرحیم.
هوش مصنوعی: بله! پس از این، اگر سفری باشد، در درون خود و صفات خود باید بگردیم. ابویزید این آیه را شنید: "در روزی که پرهیزکاران به سوی رحمان گرد‌آوری می‌شوند." و نعره‌ای زد و گفت: "کیست که نزد او باشد و به کجا گردآوری شود؟" دیگری شنید و گفت: "از اسم جبار به رحمان و از اسم قهار به اسم رحیم."