گنجور

رباعی شمارهٔ ۱۸

در دام غمت دلم زبون افتاده است
دریاب، که خسته بی‌سکون افتاده است
شاید که بپرسی و دلم شاد کنی
چون می‌دانی که بی تو چون افتاده است؟

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در دام غمت دلم زبون افتاده است
دریاب، که خسته بی‌سکون افتاده است
هوش مصنوعی: دل من در چنگال غم تو گرفتار شده و به زبانی نمی‌تواند خود را بیان کند. لطفا کمک کن، زیرا او به شدت خسته و بی‌قرار است.
شاید که بپرسی و دلم شاد کنی
چون می‌دانی که بی تو چون افتاده است؟
هوش مصنوعی: شاید بخواهی از من بپرسی و دلم را شاد کنی، چون می‌دانی که بدون تو چه حالتی دارم؟